کمتر کسی تردید دارد که رژیم حاکم بر ایران با لاپوشانی شیوع کرونا در ایران، عامل اصلی گسترش و شیوع این ویروس مرگبار در جهان بوده است. برای اولین بار در تاریخ، دولت آمریکا کلیهٔ پروازها از اروپا یا به اروپا را لغو و ممنوع کرد. دولت ایتالیا که بعد از ایران آلودهترین کشور محسوب میشود، تمام کشور را قرنطینه اعلام کرد. کرهٔ جنوبی هم در اقدام مشابهی مناطق وسیعی از کشور را قرنطینه کرده و ضمن پرداخت تمام حقوق شهروندان، به آنها توصیه کرده که در خانه بمانند.
ایران، یک استثنا در مقابله با کرونا؛ چرا؟
دولتها، مدام مردم را در جریان پیشرفت ویروس کرونا و تعداد مبتلایان و جانباختگان قرار میدهند و محدودیتهای جدیدی را برای حفاظت از جان و سلامتی مردم اعمال میکنند؛ مردم هم با استقبال از محدودیتها، با دولت خود همکاری میکنند.
اما در این میان، ایران وضعیتی استثنایی دارد، چرا که رژیم آخوندی از همان ابتدا سیاست کتمان و لاپوشانی را در پیش گرفته، ابعاد و گسترهٔ بیماری را مخفی میکند و تنها مقابلهاش با این بیماری مرگبار، از یکسو دروغدرمانی و از طرف دیگر رهنمود به مردم برای دعا و توسل است. آخوند روحانی، رئیسجمهور نظام، کرونا را یک امر ساده و پیشپا افتاده جلوه میدهد و از مردم میخواهد که به شایعات توجه نکنند.
علت سیاست لاپوشانی روشن است، رژیم نقش اصلی و مستقیم در مبتلا کردن کشور به این مصیبت داشته است.
بازتاب بحران کرونا در درون رژیم
گرداب فاجعه در حال حاضر خود رژیم را هم بهکام کشیده، صرفنظر از مبتلا شدن و مرگ مهرههای رژیم و جدای از اینکه کرونا در درون نیروهای مسلح رژیم هم بیداد میکند؛ هراس از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن باندهای رژیم را به جان هم انداخته و هر باند سعی میکند از خود سلب مسئولیت کرده و گناه را به گردن باند رقیب بیاندازد.
در این میان آخوند روحانی سیبل اصلی است که با لودگیهای خود در کماهمیت جلوه دادن فاجعه، از یکطرف بنزین روی آتش خشم و نفرت مردم پاشیده و از طرف دیگر نه فقط باند خامنهای بلکه طیف باندهای همسو را هم علیه خودش برانگیخته است، از جمله در روزنامههای حکومتی امروز آمده است:
فرهیختگان: «از ابتدا با عقب نشستن مسئولان ارشد دولت... حالا این چالش آنقدر عمیق و گسترده شده که خود تبدیل به یک بحران در دوران اپیدمی کرونا شده است».
وطن امروز در مطلبی با عنوان «رئیسجمهور باش!» نوشته است: «خود را کنار کشیدن و موضوعات را کماهمیت جلوه دادن یکی از خصلتهای مدیریتی حسن روحانی است».
جهان صنعت در مطلب طنزی با اشاره به حرف روحانی که گفته بود از روز شنبه(۲هفته پیش) همه چیز به روال عادی برمیگردد، نوشته است: «از همان شنبهای که همه چیز به روال عادی برگشت ما بیشتر میمیریم و نکته این عادی بودن دقیقاً همینجاست.
من اگر جان ندهم
تو اگر جان ندهی
چه کسی جان بدهد؟».
در این میان برخی روزنامههای همسو با روحانی، توجهات را به ساختار معیوب نظام و بهطور ضمنی به خود خامنهای جلب کردند:
آرمان: «در چهلویکمین سال دریافتهایم تفاوتی ندارد رئیسجمهور چه کسی و برخاسته از چه جریانی باشد، هر که باشد با دولت پنهان دچار تقابل خواهد شد».
اعتماد: «از آنجا که در طول این سالها ثابت شده رئیسجمهوری فاقد اختیارات لازم است... آنچه بیش از هر چیز حائز اهمیت است، اختیارات است، نه آنکه چه کسی ریاست ستاد را بهعهده دارد!... چرا با قرنطیه قم مخالفت شد؟! چرا گیلان و دیگر استانها قرنطینه نشدند؟!».
علی مطهری هم گفت: «باید مشخص شود چه کسانی و با چه انگیزهای مانع قرنطینه اولیه قم شدند».
همچنین روزنامههای هر دو باند از وضعیت اقتصادی ناشی از کرونا ابراز وحشت کردهاند.
روزنامهٔ آرمان در مقالهای با عنوان: «سختترین دوران اقتصادی تاریخ معاصر» مینویسد:
«کرونا از نظر پیامدهای اقتصادی بهشدت علیه فقیرترین اقشار جامعه عمل کرده است».
برخی روزنامهها، در وحشت از فضای انفجاری جامعه نسبت به پیامدهای اقتصادی کرونا برای معیشت اقشار ضعیف اشک تمساح ریختهاند.
رسالت تحت عنوان «کرونا درد دوم» مینویسد: «اقتصاد و وضعیت معیشت مردم... خبر از بحرانی جدیتر از این ویروس در سال آینده میدهد...». اما جالب است که همین روزنامهها تأکید کردهاند نباید از صندوق توسعهٔ ملی برای مبارزه با کرونا برداشت کرد. در حالی که همینها بعد از هلاکت قاسم سلیمانی، از اختصاص ۲۰۰میلیون یورو بهنیروی تروریستی قدس استقبال کردند.
روشن است که رژیم ضدبشری آخوندی نه میخواهد و نه میتواند داراییها و امکانات کشور را صرف درمان مردم و مقابله با فاجعهٔ کرونا کند، بنابراین همانگونه که مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران در پیام اخیر خود تأکید کرد: «شوراهای مردمی باید خدمات و امکانات درمانی در هر محله را در کنترل بگیرند و نیازهای مردم خود را تأمین کنند».