728 x 90

چه با حجاب چه بی‌حجاب پیش به‌سوی انقلاب!

سخن روز
سخن روز

پس از اظهارات خامنه‌ای در روز ۱۵فروردین که در دیدار با سردمداران رژیم، حجاب را محدودیت شرعی و قانونی و کشف حجاب را حرام شرعی و حرام سیاسی خواند و بر حجاب اجباری تأکید کرد، آخوندها و سردمداران رژیم یکی پس از دیگری به‌صحنه می‌آیند و قسمتهای مختلف حرفهای ولی‌فقیه ارتجاع را واگویه می‌کنند. از جمله آخوند اژه‌ای سردژخیم قضاییه خامنه‌ای نیز طی اظهاراتی که روز جمعه ۱۸فروردین از تلویزیون حکومتی پخش شد، در این باره اظهارنظر کرد. وی که خطاب به‌مقام‌های این قوه سخن می‌گفت، با استناد به‌سخنان خامنه‌ای مبنی بر این که: «دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده، ما هم باید با برنامه و نقشه وارد بشویم» گفت: «اگر چنان‌چه بخواهیم مسائل فرهنگی را اساساً با مسائل انضباطی و مسائل کیفری و بگیر و ببند حل کنیم، باید بدانیم هزینه بالا می‌رود». او به‌این ترتیب به‌بن‌بستی که رژیم در نتیجهٔ قیام سراسری مردم ایران در رابطه با تحمیل حجاب گرفتار آن شده، اعتراف کرد.

سردژخیم قضاییه در عین‌حال به‌نقش غیرقابل اغماض حجاب اجباری در دستگاه سرکوب رژیم اشاره کرد و گفت: «شورای عالی فرهنگی نزدیک ۳۰دستگاه را مسئول مسائل فرهنگی از جمله عفاف و حجاب کرده که یکی از آنها هم قوه قضاییه است اگر در این قضیه جامع‌نگری پیشه نکنیم ممکن است اقدامات، مضر هم باشد».

حجاب اجباری به‌بهانهٔ شرع، همواره و از روز اول بهانه و دستاویز فاشیسم دینی برای اعمال سرکوب و اختناق در وهلهٔ اول بر زنان و در وهلهٔ بعد بر سراسر جامعه ایران بوده است. خامنه‌ای در قسمت دیگری از همان سخنان گفت: «امام در اولین هفته‌های انقلاب مسألهٔ حجاب را الزاماً و قاطعاً بیان کردند، جزو کارهای اوایل امام». این حقیقت دارد، خمینی دجال که به‌خوبی تهدیدی را که از جانب پتانسیل و ظرفیت انقلابی جامعهٔ ایران، به‌خصوص زنان ایران متوجه حکومت ارتجاعی‌اش بود، می‌شناخت، از همان اولین روزها، با شعار «یا روسری یا توسری» کمر به راندن زنان از صحنهٔ حیات سیاسی اجتماعی بست؛ اما از همین نقطه بود که مجاهدین را رو در روی خود یافت که در برابر این تحمیل ارتجاعی قد علم کردند و حجاب اجباری را علناً به‌عنوان اقدامی ضددموکراتیک و ضداسلامی افشا و محکوم کردند. در تظاهراتی هم که در اسفند۵۷ زنان آزادهٔ میهنمان علیه حجاب اجباری برپا کرده بودند، زنان و دختران با حجاب مجاهد و مسلمان به‌رغم این‌که خودشان حجاب و روسری داشتند، حفاظت این تظاهرات را به‌عهده گرفتند و با زنجیر کردن و سپر کردن خود، در اطراف صفوف تظاهرات، مانع می‌شدند تا وحوش کف بر دهان خمینی، زنان تظاهر کننده را مورد حمله و هجوم قرار دهند. امری که دجال پلید را به‌شدت علیه مجاهدین غضبناک و گزیده کرده بود، زیرا مجاهدین و جنبشی رو در روی حجاب اجباری او، آن‌هم در اوج محبوبیت اجتماعی‌اش در رأس رهبری سرقت شدهٔ انقلاب، ایستاده بودند که هم مسلمان بودند و هم انقلابی و محبوب نیروهای انقلاب که اعتقاد و پایبندیشان به‌اسلام هم قابل انکار نبود.

این جنگ و رویارویی که در واقع بخشی و جلوه‌ای از جنگ خونین و همه‌جانبهٔ مجاهدین با استبداد قرون‌وسطایی ولایت فقیه بر سر آزادی‌های فردی و دموکراتیک مردم ایران است، تا همین امروز با شدت ادامه دارد و اطلاق عنوان منافق توسط خمینی و بازماندگان پلیدش به مجاهدین نیز حربهٔ اصلی خمینی و ارتجاع او در این جنگ و دستاویز کشتار هزار هزار مجاهدین بوده است.

اکنون هم رژیم هم‌چنان از این امر گزیده است که «چرا مریم رجوی از بی‌حجابی حمایت می‌کند اما هنوز روسری بر سر دارد؟... مریم رجوی همیشه روسری دارد حتی وقتی می‌خواهد با قانون حجاب مخالفت کند» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ ۱۶فروردین ۱۴۰۲).

خشم و استیصال سپاه خامنه‌ای کاملاً قابل فهم است، چرا که این زن مسلمان مجاهد خلق، با اعتقاد و پایبندی به‌حجاب است که می‌تواند به قوی‌ترین صورت، حربهٔ حجاب را به‌مثابه ابزار سرکوب و اختناق از دست آخوندهای دین‌فروش خارج کند و به‌همهٔ دنیا اعلام نماید: «سرکوب زنان به‌بهانه حجاب، هیچ ربطی به‌اسلام ندارد. باید در برابر آن مقاومت کرد. هر چیز که مخالف آزادی و انتخاب آزادانه انسان باشد، هیچ اعتباری ندارد».

از سوی دیگر، حضور زنان و دختران میهنمان و جلوداری آنها در قیام سراسری مردم ایران، بنای دستگاه سرکوب ولایت فقیه را که بر شالودهٔ سرکوب زنان به‌بهانهٔ حجاب استوار شده، سخت متزلزل کرده است؛ از همین روست که خامنه‌ای و سردمداران رژیم اعتراف می‌کنند که حجاب نه فقط یک امر شرعی، بلکه یک مسألهٔ سیاسی ـ امنیتی است.

خلیفهٔ ارتجاع در حال حاضر با این تناقض و بن‌بست مواجه است که اگر حربه حجاب اجباری را فرو نهد و به‌حق پوشش آزاد زنان تن دهد، شکافی دم‌افزون در دیکتاتوری دینیش باز می‌شود که دیگر قابل ترمیم نیست؛ اما از سوی دیگر جرأت آن را ندارد که دوباره گشت ارشاد راه بیندازد و مشابه این شیوه‌ها را از سر بگیرد و خطر جرقه‌یی دیگر را به جان بخرد. این یکی از تغییرات بازگشت‌ناپذیری است که قیام سراسری و انقلاب دموکراتیک مردم ایران در سپهر سیاسی اجتماعی ایران پدیدار کرده و از جمله تناقضات لاینحلی است که بر رژیم آخوندی تحمیل کرده است.

اکنون این زنان ایران هستند که پیشاپیش صفوف قیام و از زاهدان تا تهران فریاد می‌زنند: «چه با حجاب، چه بی‌حجاب پیش به‌سوی انقلاب!».

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/94d52bfe-a8de-4c22-a836-3a5c76c1ef18"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات