روزنامه حکومتی آفتاب یزد روز پنجشنبه ۱۶مردادماه در گفتگویی با مرتضی افقه اقتصاددان رژیم در مورد موضوع کوپن یا همان کالا برگ، از او میپرسد که: «سیستم کالابرگی در زمان جنگ که فقر منابع زیاد بود وجود داشت آیا بعد از گذشت چندین دهه، بازگشت به این سیستم نشاندهنده این نیست که در طی این سالیان طولانی نتوانستیم برنامه اقتصادی مدونی در حوزه معیشت داشته باشیم؟»
مرتضی افقه بهروشنی به وضعیت اسفبار فعلی اقتصاد اشاره کرد و گفت: «شرایط کنونی ما از لحاظ اقتصادی و سیاسی بهمراتب بدتر از دوران جنگ است زیرا در زمان جنگ اگر چه محدودیتهای تجاری وجود داشت اما میتوانستیم نفت بفروشیم و کالاهای مورد نیاز را وارد کنیم و هم اینکه جمعیت اینقدر زیاد نبود. اما در شرایط حاضر ما نه قادر به فروش نفت هستیم و نه میتوانیم کالاهای مورد نیاز را با ارز ذخیره وارد کنیم و نه میتوانیم ارز حاصل از کالاهایی که احیاناً میفروشیم از طریق سیستم بانکی وارد کنیم. اما باید بپذیریم که سه دهه بعد از جنگ، بیتدبیرانه منابع بسیاری را از دست دادیم و نتوانستیم اقتصاد را به جایی برسانیم که مردم در شرایط تحریم اینقدر تحت فشار و زیر خط فقر نباشند».
وی افزود: «الآن بیش از ۴۰درصد افراد جامعه زیر خط فقر هستند و باید حتماً تدابیری اندیشیده شود در غیراین صورت تنشهای سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی اجتنابناپذیر است».
از افقه سؤال شد که: «در شرایطی که ما شدیداً بیشتر از اینکه ضعف اقتصادی داشته باشیم ضعف برنامهریزی داریم آیا تضمینی وجود دارد که طرح کوپن بتواند حداقل نیازهای معیشتی را برآورده سازد؟».
این اقتصاددان رژیم در پاسخ به ناکارآمدی کل سیستم اشاره کرد نه به مسایل جزیی و گفت: «متأسفانه ما درگیر ناکارآمدی کل سیستم هستیم در غیراین صورت این همه درآمد نفتی را هدر نمیدادیم و تقریباً هیچ اثری از آن همه درآمد نیست. بیکفایتیها و بیتدبیریها تمام امتیازات این سالها را از بین برد و حتماً ما در برابر نسلهای آینده مواخذه میشویم. سیستم انتصابات در تمام سطوحِ تصمیمگیری ناکارآمد است چون الزاماً شایستهها انتخاب نمیشوند.
انتصابهای مدیران، تصمیمگیران، تصمیمسازان و کارکنان بر اساس روابط خاصی که الزاماً شایستهها نیستند میباشد. بنابراین در این سیستم ناکارآمدِ ضدتوسعهای، بهترین و مدرنترین برنامهها که توسط پیشرفتهترین سیستمها ارائه شود این سیستم را به ضد خود تبدیل میکند. اگر سیستمهای رفاهی و تأمین اجتماعی خوب هم داشته باشیم این سیستم ناکارآمد به بدترین شکل و همین را هم منشاء درآمد برای عدهیی مفت خور میکند».
افقه در ادامه گفت: «بخش قابل توجهی از مشکلات کشور نمود اقتصادی دارد ولی ریشه آن غیراقتصادی است و بنابراین فرمول اقتصادی چارهساز نیست و تنها بیست یا سی درصد کمک میکند. و اگر مشکل هم حل شود کوتاه مدت و با دامنه کم است. نگرشهای ضدتوسعهای حاکم بر تصمیمگیران که یکی از آنها سیاست است بر اقتصاد سایه انداخته است. نکته دوم اینکه گرفتار اقتصاددانانی هستیم که بهرغم داشتن سواد و شهرت، انبانی از تئوریها هستند اما قادر نیستند که چگونه این تئوریها را متناسب با ساختارهای ضدتولیدی فعلی استفاده کنند. اقتصاددانان طرفدار بازار آزاد که چشم شان را میبندند و میگویند قیمتها را آزاد کنید و اما این که با تبعات آن چه کنیم پیشنهادی ندارند. این یکی از گرفتاریهای ما با اقتصاددانان داخلی است.
یکی از بیتدبیریهایی که انجام شد همین شکاف طبقاتی بین یک عده بسیار کم ابر ثروتمند و انبوهی از مردم که زیر خط فقر هستند میباشد».