روز جمعه(۳آبان) قیام عراق دوباره شعله کشید و انبوه مردم خشمگین و بهجان آمده، بار دیگر در بغداد و چند شهر عراق به خیابانها ریختند و علیه رژیم آخوندی و عوامل جانی و سرکوبگر آن بهخصوص پاسدار قاسم سلیمانی شعار دادند.
شعله کشیدن قیام مردم عراق در حالیکه قیام مردم لبنان نیز همچنان ادامه دارد، معنی و پیام ویژهای برای رژیم آخوندی دارد. رژیمی که در حال حاضر در گرداب انواع بحرانها دست و پا میزند.
اولین پیام: قیام ادامه دارد!
مردم عراق از هفته قبل اعلام کرده بودند که اگر خواستههایشان عملی نشود از روز جمعه اعتراضات خود را آغاز میکنند و از شب قبل به خروش و خیزش برخاستند و با تجمع در میدان تحریر بغداد و با شعار علیه قاسم سلیمانی دور جدید قیام خود را کلید زدند. قیام با هجوم مردم بهمنطقه سبز که مراکز حکومتی در آن مستقر هستند، اوج دیگری یافت و قیامکنندگان با شعار «رژیم ایران اخراج اخراج!» و «الشعب یرید اسقاط النظام»، خواستههای اصلی خود را فریاد کردند. مزدوران سرکوبگر با آتش گلوله بهمقابله با مردم برخاستند و بهگزارش خبرگزاریها تا شامگاه جمعه شمار کشتهها به ۳۱تن و شمار مجروحان در بغداد و دیگر شهرها مانند ناصریه، سماوه، بصره و... به حدود ۱۸۰۰تن رسید.
بنابراین اولین پیام این است که قیام عراق بهرغم کشتار بیرحمانه همچنان شعلهور است و بهرغم اینکه قیام اینبار اعلام شده بود و همه تاریخ آن را میدانستند، اما رژیم و عوامل سرکوبگرش قادر نشدند جلو آن را بگیردند.
معنی همزمانی قیام در عراق و لبنان
همزمان با عراق، قیام مردم لبنان هم در ابعاد میلیونی یک هفته است که در سراسر کشور مستمراً ادامه دارد. شعار اصلی مردم لبنان هم «اسقاط نظام» است، نظامی که حزبالشیطان وابسته بهرژیم آخوندی آن را تحت سیطرهٔ خود گرفته و بهفساد و تباهی کشانده است.
همزمانی قیام در عراق و لبنان و همسانی شعارها و خواستههای قیامکنندگان که نفی و طرد رژیم آخوندی و مزدورانش در کانون آن قرار دارد، رژیم و عوامل محلیاش را هراسان کرده است.
رژیم در تبلیغات خود علیه قیام عراق و قیام لبنان اولاً تلاش میکند آن را کوچکنمایی کرده و محدود جلوه دهد؛ ثانیاً تحریکشده از جانب قدرتهای جهانی و منطقهای وانمود کند و ثالثاً خواستههای قیامکنندگان را به سطح خواستههای اصلاحگرایانه و مقابله با فساد و نارساییهای صنفی و خدماتی تنزل دهد و بهخصوص تلاش میکند که دولتهای کنونی عراق و لبنان را که بهطور عمدهای تحت نفوذ رژیم هستند را حفظ کند.
تبلیغات رژیم علیه قیام
قسمتی از یادداشت روز کیهان خامنهای(۳۰مهر) میتواند نمونهای از تبلیغات رژیم در مورد قیام عراق را بهدست دهد:
«اعتراضات در عراق طی روزهای منتهی به آغاز راهپیمایی اربعین واقعاً ماهیت مردمی نداشت، جمعیت کم تظاهراتکنندگان و تخریب فراوان و کشتههای زیاد بیانگر وجه «امنیتی» بهجای وجه اجتماعی بود... کما اینکه کشیده شدن اعتراضات به بحث لزوم انحلال دولت و مجلس که بهمعنای تعلیق نظام سیاسی عراق بود نشان داد که آشوبهای عراق جنبه اجتماعی و طبیعی ندارد».
روزنامههای اصلاحطلبان قلابی درون رژیم نیز میکوشند قیام عراق و قیام لبنان را «اصلاحطلبانه» وانمود کنند. روزنامهٔ حکومتی ابتکار(اول آبان) تحت عنوان «نسل جوان خاورمیانه» مینویسد: «نسل جوان خاورمیانه و مطالباتشان را باید بهرسمیت شناخت؛ چه در عراق، چه در الجزایر، چه در مراکش و اردن و... چه در لبنان... مطالبات خود را از نظام سیاسی حاکم بر این کشور فریاد میکنند».
اما هم در عراق و هم در لبنان مردم نشان دادهاند که فریب اصلاح توسط نظام فاسد را نمیخورند و «مطالباتی از نظام سیاسی حاکم» جز سرنگونی که مترادف کنار زدن سلطهٔ شوم فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است، به چیز دیگری قانع نیستند.
شکاف در یکی از ستونهای اصلی نظام
به این ترتیب زمین در منطقه و در نقاطی که فاشیسم آخوندی آنها را شکارگاه خصوصی خود تلقی میکرد، زیر پای ولیفقیه ارتجاع بهلرزه افتاده است.
چرا که نفوذ و دخالتهای منطقهای در کنار بمب اتمی و سرکوب، ستونهای اصلی حفظ نظام است و با از دست رفتن آنکه خامنهای آن را «عمق استراتژیک» نظام خوانده، موجودیت این رژیم که آثار اضمحلال و سقوط در تمام وجنات آن ظاهر شده، بهجد بهخطر افتاده است.
خامنهای در ۸خرداد ۹۸ در دیدار با شماری از عوامل رژیم در دانشگاهها، با کلمه «ناموسی» از برنامهٔ موشکی و دخالتهای منطقهای یاد کرد و تصریح نمود: «موضوعات ناموسی و اساسی همچون مسائل دفاعی، قابل مذاکره نیست» و «در مورد تواناییهای نظامیمان با کسی مذاکره نمیکنیم».
او مجدداً در سخنرانی دیگری که در ۱۰مهر ۹۸، خطاب به سرکردگان سپاه پاسداران داشت، بر «از دست ندادن نگاه وسیع و فرامرزی به جغرافیای مقاومت» تأکید کرد و گفت: «نباید قناعت کنیم بهمنطقهٔ خودمان و با انتخاب یک چهاردیواری، کاری به تهدیدهای پشت مرزها نداشته باشیم.
ولیفقیه ارتجاع سپس «نگاه وسیع فرامرزی» را که مسئولیتش با سپاه است، «عمق راهبردی کشور» توصیف کرد و تصریح کرد: این «گاهی از واجبترین واجبات هم لازمتر میشود».
بیجهت نیست که رژیم از نان شب میلیونها مردم ایران میزند و در وانفسای خفگی اقتصادی بهحلقوم شبهنظامیان جنایتکار وابسته به خود در عراق و سوریه و لبنان میریزد. زیرا میداند که اگر اکنون در سوریه و عراق و لبنان با دشمن(که همانا مردم این کشورها هستند) نجنگد، باید فردا با دشمن قویپنجهتری در خیابانهای شهرهای کرمانشاه و همدان و اصفهان و تهران بجنگد؛ آیا دیگر اکنون کسی تردید دارد که این دشمن همانا مردم ایران و جوانان جویای آزادی و پیشرفت هستند؟