728 x 90

پمپاژ انگیزه به روحیه‌باختگان با مردهٔ قاسم سلیمانی

سوزاندن نمادهای پاسدار کودک کش توسط شورشگران
سوزاندن نمادهای پاسدار کودک کش توسط شورشگران

کاویدن استخوان کشته‌شدگان جنگ ۸ساله با عراق و راه‌اندازی کارناوال تابوت‌چرخانی با آنان و نیز سیرک مضحک ۹دی، دردی از ولایت قاتل و باطل خامنه‌ای حل نکرد. او نتوانست ریزشی‌ها را به انگیزشی‌ها تبدیل کند و برای نظام لرزان، «اقتدار» به‌بار بیاورد.

 

نیاز دوبارهٔ خامنه‌ای به مردهٔ سلیمانی

سوته‌دلان ولایی در سالگرد ۱۳دی، روز جزغاله‌شدن قاسم سلیمانی، به پمپاژ انگیزه به روحیه‌باختگان پرداخته‌اند. این در حالی است که طی سالهای اخیر، رسانه‌های زنجیره‌یی حاکمیت بسیار تلاش کرده‌اند از یک «سرباز صفر ولایت»! چهره‌یی محبوب و سوپرمن بسازند. مصرف اورت نام اساطیر و شخصیت‌های معتبر، شناخته‌شدهٔ ایرانی مانند «آرش کمانگیر»، «امیرکبیر»، «آریوبرزن»، «سورنا»، «نادرشاه افشار» و حتی «رئیسعلی دلواری» و «میرزا کوچک‌خان»، کافی نبود، آنها حتی به میتولوژی فراملی نیز دست‌اندازی کرده و او را «چه‌گوارا» نامیدند (۱).

نقطه‌عزیمت خامنه‌ای از دخیل بستن به مردهٔ قاسم سلیمانی در سالگرد هلاکت او، بیشتر از هر چیز مصرف داخلی دارد و باید رد پای آن را در وضعیت به‌هم ریخته و بحرانی نظام جست‌و‌جو کرد.

سرتافتن «خواص» از ولایت خامنه‌ای در بالا و ریزش در پایین همان بحرانی است که بر اثر ضربات هولناک قیام سراسری در شاکلهٔ حاکمیت ایجاد شده است. خامنه‌ای برای غلبه بر این وضعیت ناگزیر از الگوسازی از گماشتگان و حلقه‌به‌گوش‌های خود مانند آخوند مصباح یزدی و پاسدار قاسم سلیمانی است. حرفهای ابراهیم رئیسی در این زمینه بی‌نیاز از توضیح است. او یکی را «عمار انقلاب» و دیگری را «مالک اشتر» می‌خواند و از عوامل حکومتی می‌خواهد که در «حوزهٔ شناخت فتنه‌ها، بسیج کردن نیروها برای ایستادگی در مقابل فتنه»! [بخوانید سرکوب قیام و قیام‌آفرینان] به این دو «الگو» اقتدا کنند (خبرگزاری دانشجو. ۱۰دی ۱۴۰۱).

 

شمه‌یی از جنایت‌های «سرباز صفر ولایت»

تعریف و تمجید ابراهیم رئیسی از پاسدار سلیمانی در زمینهٔ سرکوب قیام‌ها کار ما را ساده می‌کند. مروری بر کارنامهٔ ننگین این بزرگ‌ترین جنایتکار تاریخ معاصر ایران، اثر انگشت او را همزمان در سرکوب مردم ایران و گسترش تروریسم منطقه‌یی و بین‌المللی نشان می‌دهد؛ شمه‌یی از این جنایتها را برمی‌شمریم:

۱ـ شراکت در سرکوب مردم کردستان در سال۱۳۵۸ به فتوای خمینی

۲ـ تشکیل گروهها و دسته‌های کوچک از جوانان برای اعزام به جبهه‌های جنگ و کشتار آنها بر روی میدانهای مین.

۳ـ سرکوب خیزش‌های مناطق نزدیک مرزهای شرقی کشور در سال۱۳۶۷

۴ـ فرماندهی سرکوب قیامهای مردم ایران از تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تا قیام ۸۸، ۹۶ و ۹۷

۵ـ طراحی کشتار مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان.

۶ـ تعرض به قرارگاهها و محل‌های استقرار ارتش آزادیبخش ملی ایران در اثنای جنگ خلیج.

۷ـ پیشبرد عملیات تروریستی در عراق و در داخل ایران و سایر کشورها علیه مقاومت ایران.

۸ـ فرماندهی قتل‌عام ۵۲تن از مجاهدین در قرارگاه اشرف در ۱۰ شهریور۹۲ با به‌کارگیری مزدوران عراقی نیروی قدس به نام «عصائب الحق».

۹ـ طراحی و فرماندهی ۵ حمله موشکی به کمپ لیبرتی با دهها شهید و صدها زخمی.

۱۰ـ اعمال نفوذ در سیاست‌های داخلی عراق با معرفی و جا انداختن نوری مالکی به‌عنوان نخست‌وزیر و سرکوب اعتراضات مردم عراق در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳میلادی و فراهم‌کردن زمینه برای شکل‌گیری جنگهای فرقه‌یی و مذهبی در این کشور.

۱۱ـ ایجاد یک نیروی تروریستی شبه‌نظامی به بهانهٔ دفع داعش در عراق.

۱۲ـ شرکت در قتل‌عام صدها هزار تن از مردم منطقه و آواره کردن دهها میلیون تن از آنان؛ به‌طور خاص کشتار هزاران غیرنظامی در سوریه.

۱۳ـ ساختن نیروی نیابتی برای دخالت در امور کشورهای منطقه با خاصه‌خرجی از سرمایه‌های ملی ایران

۱۴ـ فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران و عملی کردن توسعه «هلال شیعی» در منطقه؛ همراه با غارت و چپاول نجومی اقتصادی و نقل و انتقال پول و کالا.

۱۵ـ ترور مخالفان رژیم در خارج از ایران و تشکیل گروه‌های نیابتی در راستای اهداف رژیم آخوندی.

۱۶ـ انفجارهای مهیب در کنیا و تانزانیا و طراحی ترور سفیر عربستان در آمریکا.

۱۷ـ نقش مخرب در افغانستان و به آشوب کشاندن این کشور.

۱۸ـ دخالت در یمن و سرکوب مردم این کشور.

۱۹ـ نقش داشتن در دادن قدرت نظامی به حزب‌الله لبنان.

۲۰ـ طراحی و نقش در حمله به تأسیسات نفتی عربستان ـ آرامکو.

۲۱ـ نقش داشتن در سرکوب اعتراضات مردم لبنان.

 

سرنوشت سردیس‌ها و تندیس‌های سلیمانی

در بوق کردن پاسدار سلیمانی و الگوسازی از او در سومین سالگرد هلاکتش مؤید آن است که خامنه‌ای هنوز نتوانسته است جای خالی او را پر کند. این ضربه استراتژیک با خروارها پروپاگاندا و جعل و تحریف قابل جبران نیست. سردیس و تندیس سازی از این دژخیم دیوسیرت در مقیاس‌های بزرگ و نصب آنها در نقاط مهم شهرها نیز راه به جایی نبرده است. این مجسمه‌ها سوژهٔ مناسبی شده است تا کانون‌های شورشی آنها را به آتش بکشند.

اکنون جوانان قیام‌آفرین بر پوسترها و مجسمه‌های سلیمانی، رنگ خون می‌پاشند تا به‌گونه‌یی سمبلیک کارنامهٔ جنایت‌های او را برجسته ساخته و عمق نفرت خود را به نمایش بگذارند.

در واکنش به این موضوع یکی از مشغله‌های مهم حاکمیت، ترمیم و تعمیر مجسمه‌های به‌آتش‌کشیده‌شدهٔ پاسدار سلیمانی یا زدودن رنگ از آنهاست.

سرنوشت جهنمی این پاسدار منفور در انتظار خامنه‌ای و یک دوجین از آیشمن‌ها و هیملرهای اوست و در سررسیدی نزدیک، بی‌تردید اتفاق خواهد افتاد.

 

پانوشت:

(۱) در قدیس‌سازی از پاسدار سلیمانی گاه سلطنت‌طلبانی مانند اردشیر زاهدی، فرزند عامل کودتای ۲۸مرداد، گوی سبقت را از دستگاه خامنه‌ای ربوده و در «سرباز وطن‌پرست» و «شرافتمند» و «بچهٔ ساختهٔ ایران» نامیدن و مقایسهٔ او با «دوگل و مونتگمری یا آیزنهاور و رومل و مک‌کارتی» سنگ‌تمام گذاشتند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/850bcae3-95e5-42c7-8513-f35d2be97f48"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات