728 x 90

وقتی آفتاب می‌روید

شهیدان قتل عام اشرف
شهیدان قتل عام اشرف

چراغ می‌کُشی و ماهتاب می‌روید
ستاره می‌شکنی، آفتاب می‌روید
به بطنِ تفته‌ٔ شب، این سیاهی ساکن
چه سیلواره‌ای از صبح ناب می‌روید
ردایِ سرخِ رفیقان به دوشِ شهر افتاد
ببین چه قامتی از انقلاب می‌روید

آفتابِ دهم شهریور هنوز سرود سپیده سر نکرده بود که کهکشان اشرف، آسمان جهان را با شکوه درخشان خویش آذین کرد.

حماسه بسا فراتر از آن است که در قابِ تصویر و توان واژه‌ها بگنجد. تصویرهای منتشر شده از آن صبحِ نفسگیر، ما را تنها با لحظه‌هایی ناپیوسته از واقعه همراه می‌کنند:

نماهایی پرالتهاب از خیابان‌ها و سازه‌های آشنای اشرف که ناگهان عبورِ شتابان چند مجاهد را قاب می‌گیرند و بعد دورنمایی از شکارچیان انسان که با نقابهای سیاه، هم‌چون کفتارهای زبون به اینسو و آن سو می‌روند تا شیرًمجاهدی را در گوشه‌ای از کُنامِ اشرف بیابند و دست ببندند و تیرخلاص بزنند.

در زمینه صدای فریادهای دور و نزدیک دلاوران اشرفی، همراه با ضربآهنگ نفسهای فیلمبردار، صفیرِ دلهره آورِ گلوله‌ها به گوش می‌رسد. در میدان نیستی، اما انگار بوی دود و باروت را حس می‌کنی. هْرمِ آن سحرگاه سوخته را حس می‌کنی. صدای نفسهای واپسینِ یارانت را می‌شنوی. در سینه‌ات ۱۰۱ قلبِ عاشق می‌تپد و تو در ازدحامِ کوبه‌های هر قلب، تا مرزِ انفجار می‌روی. قلبت ۵۲بار از ضربان می‌افتد و تو هنوز زنده ای!

ساعتی بعد دنیا با میلیونها چشم، نظاره گرِ تصویر قتلِ عامِ ستاره‌هاست.

اینک زیباترین فرزندان آفتاب و باد، سرداران سرفرازِ آزادی و گوهران نایابِ خلقی محروم، یک به یک در گوشه و کنارِ خاک تبدارِ اشرف به خاک افتاده‌اند. تابلوِ شگفتی در برابر است که هر ناظری را وادار به واکنش می‌کند.

پاسداران ابلیس با زهرخندی بر پوزهٔ خون‌آلود، خوابِ پیروزیِ شیطان را می‌بینند. نعره‌های وحشت سر می‌دهند و دم از انتقامِ الهی می‌زنند. خام‌خیالانه در برابر دوربینهای دجالیت ظاهر می‌شوند و برای پایان اشرف جشن می‌گیرند.

اشرفیان و اشرف‌نشانها اما دل در گرو پیامی دارند که به فاصله‌ای کوتاه از سوی فرمانده کل منتشر می‌شود و از درخشش اسطوره اشرف سخن می‌گوید. پیام این است:

«یک، دو، سه، صد... هزار اشرف میسازیم»

صدا در صدا اوج می‌گیرد و جنبش مقاومت، خود را در آینه این حماسه باز می‌یابد. نامِ شهدا چون ذکری مقدس بر لبهای عاشقان آزادی جاری می‌شود و خط سرخِ اشرف از شهرهای میهن تا دوردست جهان امتداد می‌یابد.

اکنون بیایید تا بعد از گذشت ۹سال از آن حماسه سرخ‌فام بر فرازِ قلهٔ شرافت بایستیم و به کهکشان فروزان اشرف بنگریم.
اکنون که از جوشش آن خونها سیلابها برخاسته، اشرف تکثیر شده و هزار، دوهزار، پنج هزار و... کانون شورشی در سراسر میهن قد برافراشته است،

اکنون که دشمن ضدبشری در چنبره بحران سرنگونی به خویش می‌پیچد و قیام سراسری مردم ستمدیده ایران از افق عزم و اراده فرزندان مجاهدشان طلوع کرده است،

اکنون که آخرین تیر ترکش خلیفه ارتجاع با فراگیر شدن شعار «مرگ بر رئیسی» به سنگ اراده‌های سترگ گرسنگان و شورشگران اصابت کرده و همگان از پایان دیکتاتوری ولایت فقیه می‌گویند،

... آری اکنون روشن‌تر از هر زمان می‌توان اسطوره اشرف را در حماسه کانون‌های قهرمان شورشی، در دلاوری جوانان قیام‌آفرین و در شعار فراگیر مرگ بر خامنه‌ای – رئیسی دید و شنید.

راستی پیامِ حماسه اشرف چیست؟ پیکرهای در خون تپیده یارانمان با ما چه می‌گویند؟ در برق نگاه زهره و ستارگان آسمانش چه پیغامی نهفته است؟

آنان که با دست خالی در برابر دشمن تا دندان مسلح ایستادند و طلوع آفتاب را بشارت دادند چه انتظاری جز شکستن سدها و موانع قیام برای آزادی دارند؟

خانم مریم رجوی ۲۳تیرماه ۱۴۰۱ خطاب به همه یاران و دلاوانی که نبضشان برای آزادی و رهایی میهن می‌زند و به همهٔ دادخواهان و راهگشایان آزادی فراخوان می‌دهد:

«به شما خواهران و برادران مجاهد و شورشی در هر کجا که برای رهایی ایران اسیر رزم و تلاش می‌کنید
می‌گویم که با راه و رسم می‌توان و باید هر سد و مانعی را کنار بزنید.
امروز خلق و تاریخ به شما چشم دوخته است که چگونه این رسالت بزرگ را به مقصد پرشکوهش می‌رسانید.
اکنون شعله‌های قیام و کانون‌های شورشی را در جای جای میهن مجروح و اشغال شده می‌توان دید».

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b7b846d6-78ca-4b17-9eb1-e090be7f1a10"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات