728 x 90

«ورود زنان به ورزشگاه می‌توانست بحران‌زا باشد»!

جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه مشهد
جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه مشهد

به‌راستی سهم زن ایرانی، به‌مثابهٔ بالنده‌ترین قشر جامعهٔ ایران، در نظام تحجر‌سالار و قرون‌وسطایی آخوندی چیست؟ این نیمی از وجود کتمان‌شدهٔ میهنمان، ایران تا کی باید سوژهٔ سرکوب و تبعیض باشد؟

ماجرای ورزشگاه مشهد در جریان مسابقهٔ دو تیم ایران و لبنان، آخرین و تنها مورد از بروز این سرکوب نهادینه شده نیست؛ اما حاوی نکاتی است که درنگ بر آن می‌تواند تصویر دقیقی از وضعیت شکنندهٔ حکومت استبدادی ـ توتالیتر آخوندی به ما بدهد.

بیراهه‌روی و خطااندیشی خواهد بود اگر گمان کنیم صورت مسأله، بین حکومت و زنان ایرانی، فقط در تماشا کردن یا نکردن فوتبال و راه‌یابی به ورزشگاه یا راه‌نیافتن به آن است. اگر این‌گونه بیندیشیم صورت مسألهٔ اصلی را نادیده انگاشته‌ایم. گویی اگر این حکومت زنان و دختران را ـ چه با فشارپذیری از فیفا یا غیرآن به ورزشگاه راه دهد ـ هدف غایی تحصیل حاصل شده است.

 

ماهیت زن‌ستیزانهٔ نظام ولایت فقیه

صورت مسألهٔ اصلی چیست؟ و چرا باید روی آن انگشت بگذاریم؟

صورت مسألهٔ اصلی، تضاد ماهوی و آنتاگونیستی این حکومت و اندیشهٔ متحجر آن با زن به‌عنوان هویتی مستقل، آزاد و برابر با مرد در تمامی عرصه‌های سیاسی ـ اجتماعی است.

خصومت تاریخی بنیادگرایی دینی با زنان، ناشی از عنصر بالندگی، پویایی، نوجویی، آزادیخواهی و برابری‌طلبی زنان ایرانی است. زن‌ستیزی بخشی از ماهیت این رژیم است. اگر به آن مبادرت نکند، فلسفهٔ وجودی خود را با دست خود نفی کرده است؛ از این روی برای سرکوب و خانه‌نشین کردن زنان ایرانی هر روز به یک ترفند جدید متوسل می‌شود. قوانین زن‌ستیز و تبعیض‌آمیز، حجاب اجباری و مکانیسم‌های سرکوبگرانهٔ گوناگون برای نهادینه کردن و حراست از آن، ممنوع کردن فعالیت‌های اجتماعی برای زنان، پررنگ کردن نقش خانواده برای بستن دست و پای زن در چارچوب خانه و تنزل نقش او به خانه‌داری و خدمت به مرد، دمیدن در فرهنگ مردسالار و دادن نقش هژمونیک به مردان برای جا انداختن و مقدس جلوه دادن این تبعیض، درجهٔ دوم تلقی کردن و... نمودهایی از دیدگاه استثماری و جنسیتی طبقهٔ حاکم به زنان است.

بی‌اغراق، ایران در حاکمیت آخوندها به یک زندان بزرگ برای زنان و دختران ایرانی تبدیل شده است.

اگر از همین فردا خامنه‌ای و نظام زن‌ستیز او فقط به اندازه خردلی، قوانین قرون‌وسطایی خود در مورد زنان را شل کند، این فنر فشرده شده ناگهان جهش خواهد کرد و ریش و ریشهٔ او و حکومتش را برخواهد کند.

 

هراس از حضور زنان در ورزشگاهها

طرح دعاوی دروغین مانند فراهم نبودن «شرایط مساعد برای ورود بانوان به استادیوم»! یا نبود «امکان ورود امن» و «گیت‌های مناسب، امکانات مورد نیاز و جایگاه ویژه»! یا در نظر نگرفتن بلیط برای بانوان و ضرورت رعایت ضوابط و پروتکل‌های بهداشتی و. ». . برای ایزگم کردن اصل موضوع است. اصل موضوع این است که خامنه‌ای و همریشان او از زن ایرانی می‌هراسند و چاره را در سرکوب هر چه بیشتر می‌بینند. «حقیقت این است که آخوندها که از نفرت و انزجار زنان از حاکمیت ننگین ولایت فقیه شدیداً وحشت دارند، از هر گونه تجمع زنان که تحت کنترل کامل نیروهای سرکوبگر نباشد جلوگیری می‌کنند» (اطلاعیه کمیسیون شورای ملی مقاومت ایران ۱۰فروردین۱۴۰۱).

 

ماله‌کشی سانتیمانتال!

اگر این واقعیت را نبینیم، در مداری نازل با این موضوع تنظیم خواهیم کرد و به دام فریبکاریها، ماله‌کشی‌ها و سفسطه‌آفرینی‌های برخی جناح‌های مغلوب و نان به نرخ روز خور حکومت خواهیم افتاد. گویی اوضاع داخل ایران سیاه نیست بلکه «سیاه نمایی»! است. پنداری مشکل نه در اصل و بنیان این رژیم بلکه در افراد یا جناح‌هایی واپسگرا و خشونت‌ورز است که می‌خواهند تصویری واژگونه از حاکمیت در ذهن خارجی‌ها بسازند و با آبروی نظام بازی کنند. !

«اگر سیاه‌نمایی به این معنی است که تصویری از ایران در ذهن خارجی‌ها بسازیم که با واقعیت فرهنگ و تمدن ما فاصله دارد، مایهٔ سرافکندگی باشد و ما را بدتر از آنچه هستیم نشان بدهد، بله سیاه‌نمایی وجود دارد، اما علت این سیاهی، سینمای ایران نیست بلکه اتفاقات اجتماعی و سیاسی نابخردانه‌یی است که در جامعهٔ ما رخ می‌دهد و هیچ وجدان آزاده و عقل سلیمی نمی‌تواند از آنها دفاع کند؛ بلیت‌فروشی و ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه ـ برای تماشای بازی تیم ملی فوتبال ـ و حمله با اسپری فلفل به آنها تنها یکی از این اتفاقات است» (انتخاب. ۱۰فروردین ۱۴۰۱).

آنها چنین می‌نمایند که انگار سرکوب سیستماتیک زنان، ریشه در «حماقت‌های برخی‌»! دارد و نه کل حاکمیت:

«دغدغه من این است که نام و برند کشورم در دنیا که در طول تاریخ، با فرهنگ و تمدن و احترام آمیخته بوده است، اکنون با حماقت‌های برخی، از آن جایگاه رفیع، تنزل یافته است... آیا این همان تصویری است که واقعاً می‌خواهیم از ایران در ذهن جهانیان ترسیم شود؟» (عصر ایران. ۱۰فروردین ۱۴۰۱)

این «سفیدنمایی‌ها» و ماله‌کشی‌ها سانتمانتالیستی و همراه با آه و اشک، فقط برای معکوس جلوه دادن اصل قضیه و صورت مسألهٔ اصلی است. واقعیت این است که آنچه در ورزشگاه مشهد به تاریخ ۹فروردین ۱۴۰۱ گذشت به بیان اطلاعیه کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران «وحشیگری یک دیکتاتوری قرون‌وسطایی و زن‌ستیز است که زنان را شهروند درجه دو بحساب می‌آورد، آنها را از حقوق اولیه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود محروم می‌کند و تاکنون دهها هزار زندانی سیاسی زن را شکنجه و یا اعدام کرده است.

آری ماهیت زن‌ستیزانه نظام ولایت فقیه را می‌توان در بیانیهٔ فدراسیون ولایی فوتبال ایران که در یک جملهٔ کوتاه بیان شده دریافت: «ورود زنان به ورزشگاه می‌توانست [برای حکومت] بحران‌زا باشد»!

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d6c2fb45-c98b-43c0-9187-e6c4bd779522"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات