از ابتدای بنای استبداد آخوندی و جنگ ضدمیهنی که خمینی به مردم تحمیل کرد تا تمام سالهای خیمهشببازی مهوع «اصلاحات»، مقاومت ایران بر ۲موضع اصولی ایستاد: یکی اینکه هدف نهایی هر دو جناح رژیم فقط و فقط «حفظ نظام» است؛ دیگر اینکه صورت مسألهٔ ایران جنگ میان «مردم» و «کلیت نظام» است. هر بار هم که رژیم دچار بحران میشود و یا در برابر قیام و شورش مردم قرار میگیرد، صحت این مواضع بیشازپیش به اثبات میرسد.
پس از روزها قیام متمادی و قهرمانانهٔ مردم ایران، اینک شاهد موضعگیریهای باندهای مختلف نظام هستیم. که نه تنها مؤید همین مدعاست؛ بلکه نشاندهندهٔ شدت هراس و وحشت سراپای نظام از آیندهٔ خویش است.
براندازی نظام، غایت آمال مردم
علی ربیعی، یا همان «عباد» شکنجهگر، جنایتکاری که این روزها با لعاب دروغین «اصلاحطلبی» بهدنبال بزک چهرهٔ منفور خودش است، در واکنش به قیام مردم نکاتی را با فرهنگ معکوس نظام آخوندی بههم بافته که مضمون آن این است که مردم در «مقابل» حاکمیت آخوندی هستند و سقف خواستههایشان سرنگونی نظام است. همچنین با تجربهٔ سالهای کارش در وزارت بدنام، بهخوبی دریافته و معترف است که این قیام هرگز سر بازایستادن ندارد: «...اتفاقاً این مناقشات سیاسی که خود زمینهساز بروز ناآرامیهای بنزین در آبانماه ۹۸ بود در ادامه قطعاً زمینهساز مسائل دیگر خواهد شد».(روزنامه ایران۲آذر ۹۸)
هیچ چیز تمام نشده!
رژیم آخوندی اینترنت سراسر کشور را قطع کرد تا به خیال خود هم مانع گسترش اخبار و همبستگی مردم در قیام شود و هم در سایهٔ بیخبری، کشتار و وحشیگری خودش را پنهان کند. اما در عمل هم آتش قیام ادامه پیدا کرد، هم رسوایی جنایتهایش به گوش جهان رسید. تنها چیزی که برایش باقی ماند بهجز بیآبرویی روزافزون سیاسی، لطمات سنگین اقتصادی بود که از قطع اینترنت نصیب اقتصاد بحرانی نظام و طبعاً مردم ایران کرد.
اما در این بین آنچه قابل توجه است هشدار هر دو باند نظام به این است که «قیام» فروننشسته و آنها انتظار آن را میکشند.
برای نمونه روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی روز ۲آذر هشدار داد که سردمداران نظام دچار اشتباه محاسبه نشوند، چرا که «عوامل ناامنی همچنان پابرجا هستند» و نباید نسبت به آنها دچار خوش خیالی شد «بلکه باید عوامل ایجاد ناامنیها شناسایی و ریشهکن شوند.»! این روزنامه در ادامه با هول و هراس، پیشبینی میکند که در آینده هم فشارهای معیشتی مردم را وادار به اعتراض خواهد کرد و باز هم شاهد آنچه که این روزنامه آن را «شرارتهای اشرار و ناامنیها» خوانده، خواهیم بود. و اضافه میکند: «مسئولان راضی نشوند مستضعفان در اثر فشارهای معیشتی به صحنه بیایند. این، یک پدیده خطرناک است، خطرناک»!
عباس عبدی، شکنجهگر سابق و «اصلاحاتی»! نظام نیز با برشمردن ۵آسیب اجتماعی از محصولات حکومت آخوندی، هشدار داد که این آسیبها نه تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه تشدید نیز شدهاند. وی این ۵آسیب را « حاشیهنشینی، اعتیاد، نقاط بحرانی و حاد(با نسبت بالای آسیب اجتماعی)، طلاق و مفاسد اخلاقی» دانسته است. روزنامهٔ حکومتی ایران که حرفهای وی را منتشر کرده از قول عبدی نوشت که نظام حتی در «فهم» این موضوع هم عاجز است، چه رسد به «حل» آن! و در پایان هم این مهرهٔ حکومتی اعتراف میکند که مردم «به حاشیه رانده شده» و از «خشم و کینه و نفرت» مردمی علیه این نظام خبر میدهد.
نقطهٔ عطف تاریخی میان گذشته و آینده
تحولات آینده هر چه که باشد، همهٔ فعالان و ناظران صحنهٔ سیاسی ایران روی یک موضوع متفقالقول هستند و آن این است که پس از این قیام هیچ چیزی به عقب بازنمیگردد. ضربه سنگین به «تمامیت» نظام خبیث ولایت و شورش و عصیان قهرمانانهٔ مردم ایران که در روزهای قیام دیده شد، نه پایان یافته و نه خاموش شده، از آنجا که رژیم خود عامل همه بحرانهای موجود میباشد طبعاً هیچ راهحل واقعی هم برای پاسخ به مطالبات مردم ندارد، بنابراین این قیامی است که تا برکندن ریش و ریشهٔ آخوندهای ضدایران و ایرانی ادامه خواهد داشت.