هر لحظه با قیام - گزارش کانون‌های شورشی از تهران، اصفهان، مشهد و شهر ری

گزارش کانون شورشی از تهران - مهر ۱۴۰۱

واقعا آدم با خواندن پیام برادر شگفت‌زده می‌شود از این همه علم مبارزه برادر مسعود.

از این همه هوشیاری رهبری. خیلی خوشحالم در این دوران جوان هستم. خیلی شگفت‌انگیز است که همه چیز طبق حرفهای برادر مسعود پیش می‌ره. پیام نشان می‌دهد که برادر به هیچ‌وجه هیجان‌زده عمل نمی‌کنه واقعاً این فرماندهی و رهبری بی‌نظیره. من حس می‌کنم برادر مسعود زمانی که در برابر خمینی موضع خودش رو مشخص کرد همه مسیر رو می‌دونست. چون حتی یک بار هم از هدفش و حرفش کنار نکشیده. این شیوه و درایت برادر مسعود، من را به‌عنوان یک کانون خیلی دلگرم می‌کنه. با توجه به جو فعلی ایران همه نیاز دارند که پیامهای برادر را بشنوند واقعاً بسیار اثرگذار است. ما خودمان تاریخ خوندیم شبیه به این رهبری در تاریخ دیده نمیشه.

تهران- گزارش خبرنگار سیمای آزادی - مهر ۱۴۰۱

یکی از فامیلهایم که از نفرات سپاه پاسداران و درجه‌اش هم بالاست. خودش به ما که چند نفر بودیم گفت به همهٔ مردم می‌توانید بگویید که رژیم دارد کم می‌آورد چیزی را شل نکنندکوتاه نیایند اسیر هارت و پورتها نشوند.

گزارش کانون شورشی از دانشگاه اصفهان - مهر ۱۴۰۱

بسیجی‌ها برای فضاسازی و ترساندن دانشجویان، دم در ورودی دانشگاه اصفهان اقدام به گذاشتن نمایشگاه کرده بودند. دیدیم تنها چارهٔ کار این است که این نمایشگاه مزخرف را به آتش بکشیم. همراه با دانشجویان با شعار مرگ بر دیکتاتور، بسیجی برو گم شو نمایشگاه را آتش زدیم. واقعاً این لحظات انقلابی بسیار پرشور است زیرا هم بسیجی‌ها را می‌ترساند و هم مردم را تشویق می‌کند و به چشم می‌دیدیدند که بسیجی‌ها از این‌که بساطشان را به آتش کشیدیم، چگونه درهم می‌پیچند و از این منظره همه کیف می‌کردند.

هموطن دیگری می‌گفت این روزها وقتی به جمع تظاهر کنندگان می‌پیوندم احساس خیلی خوبی دارم دیگه پسر و دختر کنار هم نیستیم، مثل خواهر و برادر تنی هستیم و فقط به فکر این هستیم که اعتراضات رو گسترده‌تر کنیم.

گزارش کانون شورشی از مشهد - مهر ۱۴۰۱

مردم مشهد در جریان تظاهرات به دادگستری رژیم که از آن نفرت دارند حمله کرده و شیشه‌های ساختمان دادگستری مشهد را شکستند.

گزارش کانون شورشی از یک دبیرستان پسرانه در شهر ری - مهر ۱۴۰۱

امروز در حیاط مدرسه بودیم و سرکلاس نرفتیم و شعار می‌دادیم مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر. چند بسیجی هم آنجا بودند که همیشه به بچه‌ها زور می‌گفتند آنها را هم حسابی کتک زدیم. زنگ آخر هم رفتیم تو خیابون و شروع کردیم به شعار دادن که دانش‌آموزان دختر هم در شعارها ما را همراهی کردند.