728 x 90

نیاز اصلی و فوری ایران‌زمین و هدف از گماشتن رئیسی

تظاهرات ایرانیان آزاده علیه رئیسی جلاد
تظاهرات ایرانیان آزاده علیه رئیسی جلاد

ابراهیم رئیسی در مراسم تنفیذش توسط خامنه‌ای، عباراتی را به‌کار برد که مدعای تأمین نیازهای سفرهٔ مردم است! یک دجالیت مکرر از زمان امام دجالش که تاکنون هزاران بار توسط اسلاف رئیسی در همین پست و مقام و نیز تریبونهای متعدد نظام تکرار شده است. تکراری رنگ‌آمیزی شده با ابتذال و دروغ که سال‌هاست مردم ایران آن را به پشیزی هم نمی‌گیرند.

خمینی، هم در پاریس و هم در تهران بارها وعده‌های پوشال و میان‌تهی ردیف می‌کرد که مرجع و مصدر بیان آنها جز دجالیتی عوام‌فریبانه نبود. خمینی در اسفند ۵۷ در بهشت زهرا مدعی شد که «آب و برق را برای مستمندان مجانی می‌کنیم، اتوبوس را مجانی می‌کنیم، مسکن درست می‌کنیم»!

خمینی همین که به نان و نوای قدرت و صدارت و چپاول رسید، در همان چند ماه پس از آن ادعاهای دجال‌گرانه، «اقتصاد[آب و برق، اتوبوس، مسکن و...] را مال خر دانست»، فیلش هوای ولی‌فقیه شدن، صدور ارتجاع، کشتار مخالفان و قتل‌عام زندانیان سیاسی کرد. با این کارها اول بنیاد آزادی‌ها و حقوق‌بشر را زد و بعد هم بر روی همین پایه و اساس، در و پنجرهٔ آن وعده‌های دروغین و دجال‌گرانه را گل گرفت.

خمینی هفتاد کفن پوساند و اخلاقش در مقام ولی‌فقیه و رئیس‌جمهور، به شرکت سهامی دیکتاتوری و چپاول و اختلاس تبدیل شدند تا توانستند حیات ایران و طبیعت آن را به بالاترین حد فلاکت سیاسی و اقتصادی برسانند!

حالا ابراهیم رئیسی با تأسی از همان فرهنگ و بیان دجالانهٔ نهادینه شده در ادبیات سیاسی ناجمهوری آخوندی ــ از خمینی تا خامنه‌ای ــ مدعی رونق‌بخشی سفره‌یی می‌شود که چیزی از آن برای مردم باقی نگذاشته‌اند؛ سفره‌یی که برکتش را مافیای بیت رهبری و سوگلی سپاه پاسدارانش کش رفته و مصادرهٔ فقهی‌اش کرده‌اند!

نکتهٔ قابل توجه در وعده‌های سلسله رؤسای اجرایی رژیم آخوندی این است که اینان بیش از آن‌که وارث بحرانهای اقتصادیِ سلف‌شان باشند، وارث یک روند موروثیِ چپاول‌اندیشی و جنایت‌پروریِ سیاسی و اجتماعی در سلسه مراتب این نظام هستند. این ارثیه وقتی به ابراهیم رئیسی می‌رسد ــ که اصلاً رقیبی هم برای انتصابش باقی نگذاشتند ــ خود وی را یکی از بانیان جنایت‌پروریِ نهادینه در ناجمهوری آخوندی معرفی می‌نماید.

بنابراین ارثیه‌های این کارگزاران از پیشینیانشان، علاوه بر یک نبرد ضدطبقاتی از جانب مردم علیه رژیم، یک کارزار ویژهٔ حقوق‌بشری علیه شخص ابراهیم رئیسی است.

اگر به تمام گفتارهای شروع کار رؤسای ناجمهور این رژیم دقت شود، سوگند اینان و برنامه‌شان هرگز از آبشخور منافع ملی ایران یعنی تأمین آزادی‌ها، دمکراسی و حقوق‌بشر ناشی نشده است.

اگر تمام رسانه‌های حکومتی را در این روزها زیر و رو کنید و در جزئیات مطالب‌شان پیرامون تنفیذ و سوگند رئیسی جست‌وجو نمایید، یک عبارت و پارگراف دربارهٔ ضرورت آزادی، دمکراسی، مدارا و حقوق‌بشر یافت نمی‌شود. هر چه هست، مشتی انشاهای مرسوم و تکراری هستند که عیناً برای احمدی‌نژاد و روحانی هم خرج شده بودند. انشاهای کلیشه‌یی و پند و اندرزهای لق‌لق زبانی مثل این‌که

«دولت آینده باید یک دولت اقتصادمحور باشد و توجه ویژه‌یی به وضعیت معیشتی مردم داشته باشد... امروز خانواده‌یی وجود ندارد که در آن بیکار وجود نداشته باشد... یکی از ضرورت‌های دولت آینده ارتباط و تعامل با کشورهای منطقه و جهان خواهد بود... مهم‌ترین چالشهای دولت رئیسی در زمینه اقتصاد، کرونا و سیاست خارجی خواهد بود» (ستاره صبح، ۱۳مرداد ۱۴۰۰).

این روزنامه‌ها نه می‌خواهند و نه می‌توانند نشانیِ مشکل اصلی ایران را در ارائهٔ برنامه‌های رؤسای ناجمهور رژیم بدهند. تمام این روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و ماه‌نامه‌های بیرون آمده از خروجی وزارت ارشاد رژیم را که سرجمع کنید، یک عبارت در توصیف آدرس درست مشکل اصلی ایران و راه‌حل واقعی آن در این رسانه‌ها نمی‌یابید؛ یعنی نشانیِ الیگارشی قدرت انحصاریِ ولی‌فقیه در سیاست و اقتصاد و فقدان آزادی و حقوق بشر.

این است بنیاد تمام نابسامانی‌ها و ناهنجاریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقیِ ایران‌زمین. بدون پرداختن به این‌ها، هر رئیس‌جمهوری جز عروسک یک سیرک با اتصال به انگشتان ولی‌فقیه نیست. حالا گو که فریاد اله می‌کنیم و بله می‌کنیم سر دهد!

مشکل ادواریِ ایران‌زمین از مشروطیت تا سقوط سلطنت و از بهمن ۱۳۵۷ تاکنون ــ و تا وقتی که حاکمیت ولایت فقیه سر کار باشد ــ سیاسی و فرهنگی با شاخص آزادی، دمکراسی و حقوق‌بشر است و بس. تمامی مشکلات دیگر در حوزه‌های اقتصاد، آموزش، مدیریت و... زیرمجموعه‌یی‌زاده و تکثیر شده از مشکل سیاسی و فرهنگی با شاخص فساد در الیگارشی قدرت، انحصارطلبی عقیدتی و تمامیت‌خواهی قرون‌وسطایی می‌باشد که اکنون در نظام ولایت فقیه جمع آمده است.

بنابراین ابراهیم رئیسی که از قضا نامشروع‌ترین رئیس دولت از نگاه درونی‌های رژیم هم هست، با چالشهای بسا بزرگ‌تر و بیشتر از اسلاف خود روبه‌رو است. چالشهایی که اتفاقاً هم‌سویی او با الیگارشی همراه و زیردست ولی‌فقیه، آنها را تشدید هم خواهد کرد. یک قلم اقتصاد غارت و ویران شده که مسببش انحصارطلبی ولی‌فقیه است.

یک قلم چالش سیاست خارجی که مسببش توسعه‌طلبی و تروریسم صادراتی ولی‌فقیه است.

یک قلم کرونا که مسبب تکثیر، تشدید و شیوع آن سیاست استفادهٔ تاکتیکی از آن توسط ولی‌فقیه برای مهار پتانسیل قیام و انقلاب است و جان مردم بی‌پناه سپر این تاکتیک.

یک قلم مخالفت با خرید واکسن کرونا توسط ولی‌فقیه که ایران آخوندزده را در تمام جهان در صدر جدول بحران کرونا قرار داده است.

یک قلم حذف سیاسی تمامی رقبا در درون رژیم که نمادی از خیز برای سرکوب در بیرون توسط ولی‌فقیه می‌باشد.

همهٔ این‌ها گواهی می‌دهند که خامنه‌ای از قضا ابراهیم رئیسی را برای چند قفله کردن سیاست‌های انقباضی‌اش گماشته است و وی قرار است پادو بدون دردسر اجرای این سیاست باشد.

نیاز اصلی و تاریخیِ ایران، آزادی، دمکراسی و حقوق‌بشر بوده، هست و خواهد بود. نیازی که از پس حدود ۱۱۵سال اکنون با پیام قیامهای یک دههٔ اخیر، به یک اولویت و فوریت تبدیل شده است. ابراهیم رئیسی برای این گماشته شده است که این نیاز و اولویت و فوریت، بدون هیچ شکافی از جانب حاکمیت، سرکوب و مهار شود. این است صورت مسألهٔ مرحلهٔ کنونی مردم و نسل قیام‌آفرین ایران با حاکمیت ولایت فقیه.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a785da48-7082-44f1-85c3-126e06afb102"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات