تقریباً روزی نیست که رسانهها و ایادی رژیم نسبت به نفرت مردم از حاکمیت آخوندی اظهار وحشت نکنند.
واکنشهای آنها نیز بر اساس واقعیتهایی است که در زمینه فقر و نارضایتی مردم در زیر پوست جامعه وجود دارد.
واقعیتهایی در زمینه چپاول بیحدوحصر سردمداران و مهرههای رژیم از یکطرف و فقر و تنگدستی روزافزون مردم از طرف دیگر، بهنحوی که بسیاری از آنها آنچنان دچار فقر و تنگدستی هستند که حتی توان تهیه نان خالی را هم ندارند.
بیدلیل نیست که رسانهها و مهرههای هر دو باند حکومتی تقریباً بهطور روزانه از «ناکامیابی مردم» و بیاعتمادی و نفرت آنها نسبت به حاکمیت میگویند و مینویسند و ترسشان را نسبت به این وضعیت و انفجار اجتماعی ابراز میدارند.
روزنامه شرق ۲۳اردیبهشت ۹۹ نگران ««خدشهدار شدن اعتماد عمومی در روابط دولت و ملت» است و این امر را را باعث اثرگزاری «بخش بزرگی از ساحت اجتماع و سیاست» میداند که جامعه را «دچار بحران اعتبار» میکند.
واقعیت این است که در شرایط کنونی کار مردم از موضوع اعتماد و یا عدم اعتماد گذشته و همانطور که در قیامهای سالهای ۹۶، ۹۷ و ۹۸ در کف خیابانها نشان دادند، هیچ رابطهای جز قهر بین مردم و این حاکمیت وجود ندارد.
اما نگرانی نویسنده از وجود عدم اعتماد بین حاکمیت و ملت از این است که نکند روزی این «بحران اعتبار» منجر به کاری کارستان از طرف مردم و قیام و قهر توسط آنها شود.
امری که پیش از این علی ربیعی از آن بهعنوان «ذهنیت ناآرام» مردم که با کمک «هر عامل جدیدی میتواند مسألهساز شود» و «غایت آن براندازی جمهوری اسلامی باشد».(روزنامه ایران ۲آذر ۹۸) یاد کرده بود.
روزنامه آرمان، دیگر رسانه باند روحانی، ضمن ابراز اسف و آه برای اینکه سرمایه اجتماعی رژیم از دست رفته و بین ملت و دولت شکاف بهوجود آمده، مینویسد: «نارضایتیهای اقتصادی، معیشتی و اجتماعی از یکسو و کاهش امید از تغییر در وضع موجود از سوی دیگر نشان میدهد که نوعی گسست میان لایههای مختلف جامعه و ارکان حاکمیت همچون دولت بهوجود آمده است... و مشخصاً عدماعتماد جامعه به رویههای موجود در حال انجام به مشکلاتی همچون بحران اعتماد منجر خواهد شد».(آرمان ۲۳اردیبهشت ۹۹)
در میان رسانههای باند خامنهای نیز چنین نگرانیای وجود دارد.
در این رابطه روزنامه رسالت ۲۲اردیبهشت ۹۹ به «فشار اقتصادی بر روی دوش مردم و کوچک شدن سفرهها» اذعان میکند و تأکید میکند که این امر برای دولت روحانی «فرصت» را «محدود» میکند و دیگر «زمان آزمون وخطا» هم دیگر گذشته است.
روزنامه آرمان در شماره روز ۱۸اردیبهشت ۹۸ از قول آخوند مسیح مهاجری، مدیر روزنامه حکومتی جمهوری، به «گسترش فقر و محرومیت زیاد در جامعه» اذعان و آن را ناشی از رویکرد نظام در زمینه «طبقاتی کردن جامعه» و «فاصله گرفتن آن از مردم» میداند و در تشریح وضعیت زندگی سردمداران و مهرههای حکومتی میگوید: «کسانی که با حقوق چند دهها میلیون تومانی و درآمدهای جانبی نجومی زندگی میکنند، وسیله نقلیه و بنزینشان مجانی است، خانههای اشرافی دارند و در اتاقهای دربسته مشغول طراحی برای افزایش قدرت و پول خود هستند، طبیعی است که نفهمند مردم چه میکنند. امروز، فاصلهها بیشتر شده بهطوری که یک طبقه از مردم در کشور ما ثروتهای انبوه غیرقابل محاسبه در اختیار دارند و در مقابل، عدهای زیر خط فقر هستند. در شهر تهران، هزاران نفر کارتنخواب وجود دارند».
نگرانی از خشم و خروش مردم است که در جریان بحران کرونا سردمداران رژیم با این پندار که میتوانند مردم را بفریبند، در تلاش هستند که تمامی سیاهیهایی را که در جریان این بحران بر مردم تحمیل کردهاند، سفید جلوه بدهند و مانند آخوند حسن روحانی و خامنهای در جریان ویدئو کنفرانس مشترک خامنهای با ستاد مقابله با کرونا، هر رطب و یابسی را به هم ببافند که بله وضع ما بهتر از کشورهای اروپایی است.
واقعیت این است که این هشدارها بیانگر این است که سردمداران و مهرههای نظام نیز میدانند که زمان فریبکاری و دجالیت گذشته است و بهاصطلاح آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. مردمی که این نظام غارتگر حتی نان سفرههایشان را سرقت کرده است و در جریان بحران کرونا با پوست و گوشت خود لمس کردند که جانشان برای این نظام ارزشی ندارد و حاکمیت تنها بهدنبال حفظ نظام پلید آخوندی است، مدتهاست که میدانند راهحل خروج از این وضعیت چیست؟
راهحلی که آنها با جوانان و کانونهای شورشی در قیامهای دی ۹۶، مرداد ۹۷ و بهطور مشخص آبان ۹۸ بهروشنی آن را ارائه کردند و نشان دادند که قیام سر بازایستادن ندارد تا این راهحل که همانا سرنگونی نظام پلید ولایت فقیه است محقق شود.