728 x 90

نگاهی دوباره به یک نبرد کبیر میهنی(۳)

نگاهی دوباره به یک نبرد کبیر میهنی
نگاهی دوباره به یک نبرد کبیر میهنی

عملیات فروغ جاویدان (یا آنچه که دیکتاتوری حاکم بر ایران به اسم مرصاد معرفی می‌کند) حرکت انقلابی و غافل‌گیر‌ کننده‌ای بود که خمینی را تا لبه پرتگاه سرنگونی سوق داد، این‌ را تقریباً همگان می‌دانند و خمینی بهتر از هرکس دیگری واقعیت آن را درک کرد که گفت «اینجا باید متر به متر جنگید»! او در آن نقطه نه تنها از مجاهدین بلکه از مردم و ارتشی‌های میهن‌پرستی که به صفوف مجاهدین پیوستند نیز تا توانست کشت! خمینی می‌گفت اینجا نقطه تلاقی دو نیروی اصلی «قضیه ایران» است.

این البته واقعیتی مربوط به گذشته است، آنچه که به زمان حال بر می‌گردد، درک استمرار آن نقطه در یک خط ممتد تا امروز است.

 

در قسمت‌های پیشین، برخی «ناگفته»‌ها یا «کم‌گفته»های رژیم درباره آن عملیات را باز بینی شد. یکی از آن «کم‌گفته‌»ها عمق حمایت‌های مردم و پرسنل مردمی ارتش از مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران است که در این قسمت به آن پرداخته می‌شود.

 

پیوستگی گسترده مردم به مجاهدین خلق

یکی دیگر از نکاتی که در تبلیغات امسال رژیم که به‌نحو چشم‌گیری بارز است، اذعان آخوندها به همراهی مردم با مجاهدین و ارتش آزادیبخش در عملیات بزرگ فروغ جاویدان است.

آن گروه از مردم منطقه عملیات که به تصور حمله عراق منطقه را ترک می‌کردند، با دیدن مجاهدین به‌ویژه زنان قهرمان مجاهد خلق که زرهی‌ها را به پیش می‌راندند، با غروری میهنی و با سرعتی چشم‌گیر به مجاهدین ملحق شدند. در روزگاری که از موبایل و وسایل ارتباطی همگانی و آزاد خبری نبود طبعاً سرعت اطلاع‌رسانی محدود بود اما به همان میزان که مردم متوجه هویت نیروهای مهاجم می‌شدند، صحنه به سرعت تغییر می‌کرد و ترک منطقه و دوری کردن از نیروهای نظامی جای خود را به نزدیکی و پیوستگی به رزم‌آوران ارتش آزادی می‌داد. به این ترتیب مردم به سرعت مسلح شده و دوشادوش مجاهدین به نبرد با پاسداران پرداختند، هموطنانی که سلاحهایشان را در باغ و مزارعشان پنهان کرده بودند، آنها را به سرعت بیرون آورده، تنظیف و روغنکاری نموده و با تشکیل یکانهای محلی تحت فرماندهی مجاهدین، راه خود را برای رسیدن به مجاهدین و همگامی با آنها می‌گشودند.

رزم مسلح مردم با پاسداران آن‌چنان معضلی برای رژیم ایجاد کرده بود که اکنون و سی سال پس از آن واقعه یکی از پررنگ‌ترین خاطرات پاسداران، معضل خلع‌سلاح مردم مسلح و رزمنده‌ای بوده که جان پاسداران را به لبشان رسانده بودند، مردمی که نه فقط سلاح سبک بلکه به موشک‌انداز آرپی‌جی و تیربارهای سبک و متوسط نیز مسلح شده بودند!

این نکته در صحبت‌ها و نوشته‌های اکثر پاسدارانی که امسال مورد مصاحبه قرار گرفته بودند، به‌روشنی دیده می‌شد.

چند مورد را بخوانیم:

پاسدار جنایتکار رحمت‌الله فلاحی فرمانده گردان قمر بنی‌هاشم در گفتگو با «جوان» گفته است:‌ « در کنار حمله منافقین مشکل دیگری در منطقه به وجود آمده بود.... وضعیت آشفته‌ای در شهر حاکم بود. در چند روزی که پاکسازی می‌کردیم از مردم سلاح هم می‌گرفتیم. سلاحهایی مثل آرپی‌جی و ژ ۳دست مردم افتاده بود و تا چند روز چند تویوتا پر از سلاح از مردم گرفتیم».

منافقین خیلی خوب فارسی صحبت می‌کردند(؟!) و قاطی مردم عادی شده بودند. ما در این عملیات از نظر پشتیبانی با مشکل مواجه شدیم..... تقریباً ۵۵۰۰نفر برای این عملیات سازماندهی شده که ۴۷۰۰نفر را وارد کرده و هزار نفر را نگه داشته بودند.

پاسدار محمود شاعری قائم‌مقام عملیاتی لشگر ۷۱روح الله به سایت صبح قزوین (۶مرداد ۹۸) ابتدا به گستردگی عضوگیری مجاهدین در طول جنگ ضدمیهنی و پس از آن اشاره می‌کند، امری که نشان می‌دهد مجاهدین چگونه موفق شدند با پایگاه مردمی خود ارتباط مکفی برقرار کنند.

وی سپس در حالی‌که از شدت محبوبیت مردمی امروز مجاهدین به تنگ آمده با استیصال می‌گوید:

«متأسفانه تا امروز در خصوص جنایات منافقین اطلاع‌رسانی مناسبی صورت نگرفته است و مسئولان ما به درستی درباره این فضا روشنگری نکرده‌اند. اگر مردم از واقعیت عملکرد منافقین مطلع شوند، قطعاً از آنها متنفر خواهند شد»!

به‌عنوان یک جمله در پرانتز باز هم یادآوری این نکته ضروری است که درک میزان محبوبیت امروزی مجاهدین را باید از لابلای سخنان پاسدارانی دریافت که در همین آخرین جمله می‌توان شدت آن را دید و به گسترش محبوبیت اجتماعی مجاهدین خلق پی‌برد، پاسدار شاعری می‌گوید: اگر مردم از واقعیت عملکرد منافقین مطلع شوند، قطعاً از آنها متنفر خواهند شد! ناگفته روشن است این سرپاسدار تا کجا باید با امواج گسترده علاقه مردم به مجاهدین گزیده شده باشد که بیاید و اینچنین زبان به لابه باز کند و این حرف تکراری را باز تکرار کند که: «باید عملکرد منافقین را گفت تا مردم از آنها متنفر شوند»!

بگذریم که این پاسدار به روی نامبارک خودش نمی‌آورد که نظام متبوعش سه چهار دهه است شبانه روز همین ریل را می‌رود و نتیجه معکوس می‌گیرد! و اگر حقیقتاً باید کاری در مقابله با رشد روزافزون محبوبیت مجاهدین کرد که تا پیش از این انجام نشده، آن کار جدیدی است که تاکنون کسی از مکانیسم آن خبر ندارد.

 

راه‌کار خمینی برای جلوگیری از پیوستن پرسنل میهن‌پرست ارتش به مجاهدین خلق

دیگر نکته کمتر گفته شده جنایتی است که خمینی و آخوندها و پاسدارانش در حق ارتشی‌ها و پرسنل وطن‌پرست ارتش مرتکب شده و دادگاههای صحرایی که راه انداخته و آنها را قتل‌عام کردند.

ابتدا لازم به یادآوری است که معضل فرار از جبهه هنگامی گریبان خمینی را گرفت که مسعود رجوی در ۲۰مهر سال ۱۳۶۴ضمن پیامی از سربازان خواست جبهه‌ها را ترک کنند،

مسعود همزمان از جوانان نیز خواست که به جبهه نروند، همان‌گونه که از خانواده‌ها درخواست کرد به سربازان فراری پناه داده و به این ترتیب سوخت ماشین جنگی خمینی را قطع کرد، حرکتی انقلابی و شجاعانه برضد جنگ و تبلیغات پوچ و دجال‌گرانه خمینی و متحدانش که شبانه روز در کوره آن جنگ ضدمیهنی و ضدخلقی می‌دمیدند.

جنگی مطلوب خمینی و حامیانش که ضمن تحکیم پایه‌های سیاه‌ترین دیکتاتوری فاشیستی در ایران، منافع استراتژیک استعمار در این منطقه را نیز تأمین می‌کرد.

یک‌سال پس از فراخوان مسعود، هنگامی که خمینی با فرار گسترده سربازان و پرسنل مردمی ارتش از جبهه‌ها مواجه شد، تلاش کرد با بازسازی و احیای دادرسی ارتش شاه و تشکیل دادگاههای صحرایی دیکتاتوری سابق (با اسم جدید) به مقابله با سیاست انقلابی مجاهدین برخیزد.

عکس ۱

 

 

فراخوان مسعود به ترک جبهه‌ها، «خمینی» را به میراث‌خواری دادگاههای صحرایی »شاه» کشاند!


فراخوان مسعود به ترک جبهه‌ها، «خمینی» را به میراث‌خواری دادگاههای صحرایی «شاه» کشاند!

 

پس از فراخوان مسعود سربازان و پرسنل مردمی ارتش در مناطق جنگی یا به صفوف رزمنده مجاهدین می‌پیوستند، یا به مجاهدین پناهنده می‌شدند، یا اگر امکانی در داخل کشور داشتند، خود را از دسترس عوامل اداره نظام‌وظیفه اجباری خمینی پنهان می‌کردند.

در جبهه‌ها نیز پیوستن سربازان و دیگر پرسنل مردمی ارتش به مجاهدین به یک جریان تبدیل شد، نظامیان شاید اولین کسانی بودند که از ورود ارتش آزادیبخش به داخل خاک میهن مطلع شدند، به‌ویژه که رادیو صدای مجاهد نیز مستمراًً اخبار عملیات را لحظه به لحظه پخش می‌کرد، رادیویی که در آن اواخر مهم‌ترین کانال وصل ارتشی‌ها به جهان خارج محسوب می‌شد. در جریان عملیات کبیر فروغ جاویدان به جز اندکی از سرسپردگان خمینی که مذبوحانه تلاش کردند در مقابل مجاهدین به ایستند، اکثریت سربازان و درجه‌داران با تشخیص هویت مجاهدین، به سرعت خود را کنار کشیدند و بسیاری نیز بلافاصله به صفوف رزمندگان ارتش آزادیبخش پیوستند.

اینجا بود که بازار دادگاههای صحرایی خمینی یکبار دیگر داغ و خونین شد.

ادامه دارد

فروغ جاویدان. نگاهی دوباره به یک نبرد کبیر میهنی(۱)

فروغ جاویدان. نگاهی دوباره به یک نبرد کبیر میهنی(۲)

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/ba35acd9-dc0a-4d6e-bdc2-a28459d952ec"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات