قیام و اعتراضات سراسری اخیر و شدت آن باعث گردید که شکاف در باندهای رژیم هر چه بازتر و عمیقتر گردیده و هر کدام تقصیر را به گردن دیگری بیاندازد.
نمایندگان باند مخالف آخوند روحانی او را در مجلس آخوندی زیر ضرب برده و هر چه را که شایسته او بود نثارش کردند. در زیر به نمونه کوچکی از این موضعگیریها اشاره میشود:
علی گلمرادی: آقای روحانی چه کاری شما انجام دادید که شاه لعنتی و ملعون و بیشرف انجام نداد؟ بهنظر من شما هم مشمول حکم باغی بر انقلاب هستید.
آقای روحانی خسارتهای وارده به اموال مردم و اموال دولت خونهای ریخته شده، تضعیف امنیت ملی... و پریشان خاطر کردن ملت به پای شما نوشته شد این حرف مردم است و بهنظر من شما هم مشمول حکم باغی بر انقلاب هستید.
سؤال مردم این است جناب آقای روحانی چه کاری شما انجام دادید که شاه لعنتی و ملعون و بیشرف انجام نداد؟ و چه کاری انجام ندادید شما که آن بیشرف انجام داد تا ما انقلاب کردیم.
لطفاً با اصالت نظام بازی نکنید تنها امنیتی که متعلق به شما نیست آنرا هم خدشهدار نکنید؛ آقای روحانی شما امنیتیترین رئیسجمهور چهل ساله نظام هستید اینکه در بعد امنیت این میشود رفتار شما مشکوک و تردیدآمیز است،... تخریب و از بین بردن دوربینهای اطلاعاتی و کنترل ترافیک بر اساس کدگیری از پیام شما در جلسه هیأت دولت برای شناسایی نشدن اغتشاشگران.
عباسعلی توتونچی: مسأله بنزین نیست!
حوادث اخیر را چه اعتراض و چه اغتشاش بدانیم، باید ریشهیابی شوند تا چالشهای امنیتی حاکمیت که پیش از این در فواصل زمانی ده ساله(۷۸-۸۸-۹۸) بروز میکرد، اکنون به فاصله کمتر از دو سال(دیماه ۹۶- آبان۹۸) رسیده است. سادهانگاری است اگر حوادث اخیر را فقط به افزایش قیمت بنزین یا حتی سایر گرانیها تقلیل داد، اما دیگر فاکتورهای نارضایتی را نادیده گرفت.
چه عواملی باعث شد که جمعی از مردم نیز نقشآفرینی کنند تا چنین فضای التهاب و تنشی در جامعه ایجاد شود؟
همه این عوامل در پدیدهیی به نام افزایش شکاف میان مردم و حاکمیت بروز و ظهور یافته است که مختص به این دوره از تاریخ نیست و ریشه در فرهنگ و تاریخ ایرانزمین در دو سه قرن اخیر دارد.
امروز هم اگر تبلیغات پرسر و صدای رسانه ملی و مثبتانگاری تصمیم افزایش سوخت از سوی کارشناسان سفارشی در ذهن مردم فرو نمیرود نه ربطی به القائات دشمن دارد، نه برخاسته از عملکرد این دولت و آن دولت یا این جناح و آن جناح است! واقعیت آن است که شکاف میان مردم و حاکمیت و نادیدهگرفتن بخشهایی از مردم حتی بر فرض اقلیت بودن آنها، چنان مشهود است که اگر امروز صدها مصوبه در راستای حمایت از مردم نیز اخذ شود، به باور مردم نمینشیند!
عقلای مملکت اگر دلسوز این آب و خاک هستند و نمیخواهند فاصله این چالشهای امنیتی از کمتر از دو سال به کمتر از چند ماه برسد، از این فرصت آرامش نسبی فعلی استفاده کنند و شکاف میان جامعه و حاکمیت را تعدیل و تلطیف کنند. این شکاف نه با قطع اینترنت و ربط دادن اعتراضات به خارج و تشدید تدابیر امنیتی بلکه با شنیدن صدای مخالف، مبارزه جدی و فراجناحی و غیرتبلیغاتی با فساد، حذف رانتهای اطلاعاتی، اقتصادی و سیاسی، پرهیز از تکصدایی و استفاده از همه ظرفیتهای فکری کشور بهمعنای واقعی و نه شعارهای نمایشی، احترام به حقوق ملت و حاکم کردن روح دموکراسی و مردمسالاری در کشور و البته رفع محدودیتهای اجتماعی و سیاسی در کشور قابل ترمیم است.
احمد علیرضا بیگی: رئیسجمهور به جای اعتماد آفرینی میگوید که تلویزیون و دوربینهای مانیتورینگ داریم شناسایی میکنیم و برخورد میکنیم
علیرضا بیگی: آقای روحانی پیشبینی تنش نداشته با در نظر گرفتن سوابق امنیتیشان و نیز هشدارهایی که از سوی اردوغان، سید حسن نصرالله و بقیه مراجع در خصوص پیشبینی وقوع یک تنش جدی در ایران داده شده بهیچ عنوان ممکن نیست برخی از این هشدارها حتی زمان دقیق را هم اعلام کرده بودند، واقعیت این است که مردم به دولت اعتماد ندارند، اگر با وجود پیوست امنیتی چنین پیامدهای هولناکی را سبب شده باید در صلاحیت تهیه کنندگان آن تردید کرد، رئیسجمهور به جای اعتماد آفرینی میگوید که تلویزیون و دوربینهای مانیتورینگ داریم شناسایی میکنیم و برخورد میکنیم البته این ادبیات یک رئیسجمهور نیست بلکه ادبیات یک رئیس پاسگاه و کلانتری ست.