728 x 90

نشانه‌های زوال یک دیکتاتوری

زوال دیکتاتور
زوال دیکتاتور

به‌موازات مقاومت‌های مردمی و پابه‌پای استمرار تحریم‌ اقتصاد نفتی آخوندها، آثار ضربات وارده به رژیم و نشانه‌های زوال و درهم‌شکستگی رژیم روزبه‌روز بیشتر آشکار می‌شود.

مقاومت مردمی و اعتراضها بر بستری از فعالیت کانون‌های شورشی که اکنون مدت‌هاست حتی برای یک روز هم قطع نشده، عامل مبنایی در فرورفت رژیم در گرداب سرنگونی است، گرچه که انزوای جهانی و بسته شدن منابع مالی دیکتاتور نیز عامل مهمی در این ماجرا است.

 

دیکتاتوری حاکم بر ایران از داخل و خارج در محاصره مردم ایران و دیگر ملل جهان قرار دارد، تاکنون حداقل در تاریخ پس از مشروطه تاکنون ایران و منطقه هرگز چنین دیکتاتوری منفوری به خود ندیده است.

شدت انزجار عمومی، نداشتن پایگاه اجتماعی در داخل، روبه‌رو بودن با تنفر عمومی ملل همسایه (بجز ۳ـ۴باند مزدور و اجیرشده) به‌اضافه جذامی بودن در عرصه سیاسی جهان، لحظه به لحظه شریانهای حیاتی بیشتری از رژیم را مسدود می‌کند، فرصتی نادر برای مردم ایران تا معادله قوا را با این رژیم به نفع خود تغییر دهند.

 

با این‌ همه باید گفت هنوز درهای بسیاری به روی رژیم باز نگه‌داشته شده و درجه حرارت تحریم تا نقطه جوش خود بالا نرفته است. برخی‌ بازتاب‌های درونی رژیم نشان می‌دهند حاکمیت به‌شدت به‌تقلا افتاده و به‌دنبال جستجوی راهی برای خروج از بن‌بستی است که اکنون در آن موریانه «وادادگی» و مایوس شدن نیروهایش بیشتر از هر عامل دیگری برایش مسأله‌ساز شده است.

 

پیامدهای منفی یک ضرورت!

خامنه‌ای با دنائت ویژه خود در حالی‌ که به مردم ایران سخت می‌گیرد، همزمان تلاش می‌کند حتی ذره‌ای از کمکهای ارسالی‌اش به‌ دار و دسته آدمکش حسن نصرالله در لبنان یا جنایتکاران حشد‌الشعبی در عراق و مزدوران سوری و یمنی‌اش کم نشود و این امر واجب و حیاتی برای خامنه‌ای، عواقب اجتماعی شومی برای وی و آینده رژیمش دارد چرا که درجه انزجار ملی از وی را به حداکثر ممکن ارتقا می‌دهد. پارادوکسی که خامنه‌ای از آن گریزی ندارد.

 

سرقت حکومتی از جیب مردم، برای تأمین بودجه تروریسم

خامنه‌ای برای تغذیه و تأمین صندوق حاکمیت و کسری بودجه به افزایش قیمت‌ها، قطع یارانه‌ها، چاپ بی‌حساب و کتاب اسکناس و... روی آورده است، امری که تنها نگاهی به آنها باعث می‌گردد هر ناظری به‌سرعت متوجه شود آخوندها هنگامی که شیرفلکه این موارد هم بسته شود، تازه درخواهند یافت که مختصات حقیقی‌ نظامشان چیست؟

 

تشدید بحران سه‌وجهی رژیم

با این توصیفات ضروری است از این منظر نگاهی شود به آنچه که این روزها در ۳نقطه کاملاً متفاوت در جریان است:

- یکی در عرصه مقاومت

- دیگری در عرصه اتاق‌های فکر اقتصادی رژیم

- و سومی آنچه که در صحن مجمع عمومی ملل ‌متحد می‌گذرد

 

مقاومت

در عرصه مقاومت اکنون چندماهی است که موج اعتراضهای خیابانی و اعتصاب‌ها به‌ویژه اعتصاب‌های کارگری پیوسته سیر صعودی طی می‌کنند.

در حالی‌که فعالیت‌های کانون‌های شورشی هیچ وقفه‌ای را برنمی‌تابد و بسا بیشتر از آن فعالیت‌های سیاسی و دیپلماتیک مقاومت است که اکنون شهر به شهر در پایتخت‌های جهان راه را بر سیاست استعماری مماشات بسته و با هر حرکت خود، سد ضدمماشات خود را بیشتر تقویت می‌کند.

از کهکشان مجاهدین در اشرف ۳ تا امروز کمتر روزی بوده که رژیم با دردسرهای سیاسی و تبلیغاتی ناشی از فعالیت‌های مقاومت و مجاهدین خلق روبه‌رو نشده باشد، آنچه که این روزها در نیویورک بر سر رژیم و فرستادگان بلندپایه‌اش آمد، بهترین نشانه اثبات این مدعاست. آخوندها از دست مقاومت ایران و مجاهدین حتی لحظه‌ای احساس آرامش نکرده‌اند!

وجهی از مبارزه که اکنون حقیقتاً دیکتاتوری از مقابله با آن عاجز شده است؛ چه در خارج کشور و چه در داخل میهن اشغالی.

 

درماندگی اتاق‌های فکر اقتصادی رژیم

از سوی دیگر اقتصاد کشور زیر بار خیانت‌های آخوندها و نظام «غارت‌محور» ولایت‌ فقیه در حال «جان‌دادن» است و هیچ راه‌کاری هم برای نجات آن در دستگاه حاکمیتی فعلی متصور نیست.

در این مورد تنها به یک فاکت اشاره می‌شود و بس!

روز ۲مهر ۱۳۹۸ روزنامه حکومتی ایران در مقاله‌ای با عنوان «هنگام جراحی اقتصاد» به رایزنی با ۱۰کارشناس اقتصادی پرداخت که هر یک راه‌کارهایی برای نجات اقتصاد رو به مرگ ایران روی میز نهادند. حاصل کار هر یک را اگر در یک جمله خلاصه کنیم می‌شود این محورها:

- اصلاح ساختار بودجه

- تجدیدنظر در یارانه‌ها و اصلاح آن

- کاهش هزینه‌های دولت

- کاهش تصدی‌گری دولتی(یعنی استمرار خصوصی‌سازی)

- تجدیدنظر در سیاست‌های انقباضی

- قطع ارتباط نفت با بودجه

- اصلاح در مالیات، بانک و گمرک

- اصلاح قیمت‌ها

- خانه‌تکانی در هزینه‌های دولت

با نگاهی به این محورها به‌روشنی می‌توان دریافت که اتاق فکر خامنه‌ای، مانند خود او به آخر خط رسیده است چرا که سیاسی‌ترین معضل جامعه ایران در ۴۰سال اخیر اگر هم راه‌حل اقتصادی داشته باشد(که البته این‌طور نیست) یک پاسخ اساساً سیاسی است به مسأله حاکمیت. چرا که به‌قول جواد منصوری از بانیان سپاه ضدخلقی پاسداران، در این نظام اگر از آسمان طلا هم ببارد باز مشکل اقتصادی این نظام حل نخواهد شد!

این نظام ذاتا و در بنیادی‌ترین نهادهای به‌اصطلاح قانونی‌اش فاسد و فسادزا است کما این‌که با به کار بستن تمامی این راه‌کارها باز هم در بر همین پاشنه‌ای خواهد چرخید که تاکنون چرخیده است و شاید بدتر!

 

تشدید انزوای جهانی رژیم

در کنار آن ۲گزاره‌ای که فوقا بیان شد باید به انزوای سیاسی آخوندها نیز اشاره کرد، وضعیتی که هیچ چشم‌انداز امیدبخشی در برابر دیدگان رژیم نمی‌گشاید. آنچه که در جدید‌ترین مجمع عمومی ملل ‌متحد در اولین روزهای مهرماه ۹۸ در نیویورک اتفاق افتاد و شکست سیاسی فاحش آخوندهای حاکم بر ایران که حتی آخرین یاران مماشات‌گرشان در اروپا را هم با دست خود به صف مقابل راهنمایی کردند، جای هیچ شک و شبهه‌ای باقی نمی‌گذارد که این رژیم قرون‌وسطایی فاقد کم‌ترین ظرفیت انطباق خود با شرایط پیچیده سیاسی است.

همین‌جا باید یادآور شد این رژیم به‌گفته سرکردگان خودش، پایگاه مردمی‌اش را از دست داده و چیزی بیشتر از یک اقلیت چند درصدی نیست(شاید بین ۴ تا ۷درصد).

از نظر اقتصادی درهم‌شکسته و عملاً مفلوک است.

از نظر سیاسی به‌شدت منزوی و بدون هم‌پیمان است و در یک‌کلام نه در داخل کشور پایگاه اجتماعی دارد و نه در خارج کشور حامی و یاور قدرتمندی!

از نظر وزن سیاسی و اقتصادی و نظامی هم مختصاتش زیر صفر است!

اخیراً یک رسانه بین‌المللی به اسم «نشنال اینترست» در تاریخ ۳مهر ۹۸ با لحنی تحقیر‌آمیز و در انتقاد به جوش و خروش پیرامون بزرگ‌نمایی‌های قدرت رژیم حاکم بر تهران نوشت: «تهران با ۴۵۴میلیارد دلار، تولید ناخالص داخلی آن از ایالت جورجیا آمریکا کمتر می‌باشد. با نگاهی از زاویه دیگر، در آمد ناخالص ایران ۲٪ از کل اقتصاد آمریکا می‌باشد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دوآتشه‌ترین رقیب ایران در منطقه، ترکیب درآمد ناخالص آنها ۲برابر آن چیزی است که تهران نمی‌تواند در شرایط فعلی در آرزوهایش به آن دست یابد».

تاکنون سابقه نداشته که در انظار جهانی، یک کشور این‌چنین منزوی و مطرود و بدون مخاطب باشد.

 

نزدیک شدن رژیم به لحظه تعیین‌تکلیف

و این‌چنین است که رژیم در محاصره مردم خود، با دست و بال کوتاه از یاری‌های استعماری مماشات‌گران و در حضیض فقر و در انزوای سیاسی مطلق، خود را آماده آخرین نبردها با مردمش می‌کند. نبردی که پیشاپیش عناصر نو و کهنه‌اش شناخته شده‌اند!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/65608b02-06b0-41aa-afc1-c4fb7476bdcc"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات