بحرانآفرینی و تروریسم سرپوش فرار از بحران بزرگتر
آخوند احمد علمالهدی در نماز جمعهٔ ۲۹شهریور ۹۸ نیز گفت: «امروز ایران تنها یک کشور نیست؛ امروز حشدالشعبی، انصارالله، حزبالله و جهاد اسلامی ایران است. سید مقاومت اعلام کرد که مقاومت در منطقه یک امام دارد و آن رهبر انقلاب اسلامی ایران است... حالا شما ایران را متهم کنید؛ فکر کردید ایران تنها در درون مرز است که متهم میکنید؟ امروز ایران مقاومت در منطقه است...».(اقتصاد نیوز ۲۹شهریور ۹۸)
***
اکنون که طشت رسوایی خامنهای بهرغم کتمان کردنهای بزدلانه و دروغگوییهای آشکار او از بام جهان به زیر افتاده، سؤال این است که چرا دیکتاتوری آخوندی اقدام بهعملیات تروریستی در این شرایط میکند؛ با اینکه میداند اگر آتش یک جنگ دامنهدار دربگیرد، اولین بازنده، قربانی و ضررکننده آن خود او خواهد بود؟
پاسخ در یککلام این است که خامنهای برای سرپوش گذاشتن بر کلانبحران سرنگونی نیازمند آفریدن بحران و صدور تضادهای درونی خود به بیرون از مرزهای ایران است. این روش ثابت او از آغاز شکلگیری حاکمیت آخوندی بوده است. تروریسم و بحرانآفرینی برآمده از طینت این دیکتاتوری قرونوسطایی است. او برای فرار از سرنگونی محتوم به دست مردم و مقاومت ایران چارهای جز این ندارد.
اطمینان از اینکه جنگ نمیشود
خامنهای لگدپرانیهای تروریستی خود را روی این ارزیابی سوار کرده است که آمریکا حمله نظامی نمیکند بهخصوص که مسأله انتخابات آمریکا هم روی میز است.
سعدالله زارعی، یک کارشناس حکومتی، در این باره میگوید: «ما میتوانیم با قطعیت تمام بگوییم در سالهای آینده در هیچ پروندهای میان آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بهمعنای جنگ فراگیر اتفاق نمیافتد..».(سایت انتخاب ۲۶شهریور ۹۸)
مهدی محمدی، تحلیلگر دیگر حکومتی، در چند محور، این موضوع را بهگونهای دیگر بیان میکند: «سعودی قربانی فشار حداکثری آمریکا به مقاومت، یمن و ایران است. هیچ راهی جز توقف این راهبرد، آرامش را به منطقه بازنخواهد گرداند. آمریکا حرف زیاد میزند ولی نهایتاً گزینهای جز تحریم ندارد. آمریکا فاقد گزینه نظامی واقعی علیه ایران است. در شرایط فقدان گزینه نظامی معتبر، بالاتر بردن سقف تنش بهنفع مقاومت و ایران است. این امر در ۵ماه گذشته باعث بهبود مستمر پیشنهادهای غرب شده».(مشرق نیوز ۲۸شهریور ۹۸)
منظورش این است که آمریکا در حال حاضر برنامهای برای حمله نظامی دامنهدار و بزرگ به رژیم ندارد و طی ۵ماه گذشته این را ثابت کرده است، بنابراین میشود برای خروج از بحران کنونی به لگدپرانیهای تروریستی ادامه داد و این عملیات را به اسم «مقاومت» منظورش(مزدوران و شبهنظامیان دمودمبالچهٔ پاسدار قاسم سلیمانی و نیروی تروریستی قدس) انجام داد و تا زمانی که آمریکا تغییر سیاست ندهد میتوان برای خروج از زیر فشار حداکثری(محاصرهٔ نفسگیر و خفگیآور) این اقدامات تروریستی را برای امتیازگیری ادامه داد.
ترس خامنهای از عواقب روشدن دستش در عملیات آرامکو
پنهان شدن در پشت عوامل و مزدوران دستساز امر تازهای نیست. طی سالیان در حمله به مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت، انفجار برجهای خوبر در عربستان، انفجار آمیا در بوئنسآیرس و نیز ترور در میکونوس آلمان بهکار گرفته شده و بهدلیل حاکمیت سیاست مماشات، آخوندها از پاسخگویی به عواقب آن طفره رفتهاند. اما با به حاشیه رفتن این سیاست، آخوندها بهشدت از اینکه این اقدامات به نام آنها نوشته شود هراس دارند و برخلاف گذشته مرتب تکذیب میکنند.
مدارک ارائه شده از سوی عربستان، بررسی مدارهای برقی موشکها و نیز اطلاعات ماهوارهای جای تردیدی باقی نگذاشت که رژیم این عملیات را انجام داده اما نسبت دادن آن به حوثیها بیانگر ترس خامنهای از عواقب آن است. عواقب آن در صورت ایجاد یک ائتلاف فراگیر و یک اجماع جهانی یا منطقهای برای رژیم خطرناک است. خامنهای تا آنجا حاضر است دست به ریسک حملهٔ از دور به کشورهای همسایه بزند که این عمل چاشنی یک جنگ بزرگ و دامنهدار را منفجر نکند. زیرا توان لجستیکی و بنیهٔ ادامهٔ یک جنگ بزرگ و گسترده را نخواهد داشت و هیچکس در این رژیم نیست که از جنگ ولیفقیه ساخته دفاع کند زیرا بهخوبی میدانند که در شرایط انفجاری جامعه ایران این مسأله علیه حاکمیت ولایت فقیه عمل خواهد کرد.
دست و پا زدن در طناب هر دم سفتشوندهٔ تحریمها
واقعیت این است که نفسهای دیکتاتوری آخوندی در تحریمهای نفسگیر بهشماره افتاده است. این رژیم دیگر نمیتواند با دست باز نفت صادر کند و مخارج تروریسم و بحرانآفرینی خود را در خارج از مرزهای ایران تأمین نماید. نیروهای سرکوبگر و مزدوران او نیاز به پول و پشتیبانی دارند، اگر نتواند از عهدهٔ تأمین آن برآید، این نیروها در شرایط سرنگونی قادر به حفظ نظام نخواهند بود. استبداد دینی در حال حاضر وضعیت گربهای را دارد که با موهای سیخ شده در سهکنج دیوار به محاصره افتاده و برای خروج از کرنر به درودیوار چنگ میاندازد. این چنگاندازیها از موضع قدرت نیست، دقیقاً برای خروج از محاصرهای است که مرگ و زندگی او را رقم میزند.
این همان چیزی است که احمد عبدالعزیز الجارالله در روزنامهٔ کویتی السیاسه آن را اقدام تحریکآمیز خامنهای با هدف «ایجاد شکاف در دیوار بحران خفهکنندهای است که رژیم در حال حاضر بهلحاظ داخلی از آن رنج میبرد» خواند. این بحران چیزی نیست جز بحران سرنگونی.
عملیات ایذایی از دور، بهصورت مخفیانه و تحت پوش عناوین مجهول و با اتیکت شبهنظامیان تولیدی همین رژیم، حکم مسکن دارند و برای مدتی کوتاه میتواند توجهات را به سمت خود منحرف کند ولی وقتی گردوخاک آن فرونشست، طناب تحریمها را بر گردن او محکمتر از پیش میکند. باز رژیم میماند و شرایط انفجاری جامعه، مطالبات پاسخ نگرفتهٔ مردم و خطر سرنگونی محتوم که هر دم پرکوبتر از پیش بر دروازهٔ نظام دقالباب میکند.
تهدید پوشالی محمدجواد ظریف را نیز رابطه میتوان ارزیابی کرد. وزیر خارجهٔ ارتجاع بهدنبال اوجگیری بحران و دامنهٔ حملهٔ رژیم به تأسیسات نفتی آرامکو گفت: «بهطور خیلی جدی میگویم که ما خواهان جنگ نیستیم. نمیخواهیم در تقابل نظامی درگیر شویم اما در دفاع از قلمرو خود مکث نمیکنیم».
این نشان میدهد که دیکتاتوری آخوندی عمیقاً از یک ائتلاف نظامی و جنگ فراگیر میترسد و پیشاپیش این هارتوپورتها را میکند تا حریف را به عقبنشینی و احتیاط وادار نماید.
فرمول طلایی و راهگشا
مقاومت یاران طی ۴دهه رویارویی لحظهبهلحظه و نفسبهنفس با دیکتاتوری آخوندی این فرمول طلایی را کشف کرده است که تنها راه مقابله با آخوندها فقط و فقط تهاجم و ایستادگی در مقابل آنهاست.
همانگونه که رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت در موضعگیری خود خاطرنشان کرد: «قدرت و قاطعیت تنها زبان قابلفهم برای ملایان است. بیعملی در برابر فاشیسم دینی آن را جریتر میکند. مردم ایران نخستین قربانیان این رژیم هستند. راه حل قطعی برای خلاصی از فاشیسم دینی که منشاء همه بحرانها در خاورمیانه است، تغییر این رژیم نامشروع بهدست مردم ایران و مقاومت سازمانیافته است.
ـ قطعنامههای پیشین شورای امنیت ملل متحد درباره پروژه تسلیحات اتمی رژیم ملایان و ممنوعیت غنیسازی باید دوباره بهکار بیفتد.
ـ خلع ید از رژیم آخوندی در منطقه و اخراج پاسداران و شبهنظامیان مزدور از عراق و سوریه و یمن و لبنان و افغانستان ضرورت مبرم دارد.
ـ اتحادیه اروپا باید خامنهای و دفاترش و سپاه و وزارت اطلاعات آخوندها را در لیست تروریستی قرار بدهد.
ـ شورای امنیت ملل متحد بایستی پرونده نقض حقوقبشر و جنایتهای رژیم ولایت فقیه بهویژه قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ را به دادگاه بینالمللی بسپارد.
ـ جامعه بینالمللی باید حق مقاومت مردم ایران برای سرنگونی فاشیسم دینی و دستیابی به آزادی را بهرسمیت بشناسد». (اطلاعیهٔ شورای ملی مقاومت ۲۷شهریور ۹۷)