728 x 90

مردم «حق اعتراض» دارند، ما هم «حق سرکوب»!

سرکوب تظاهرات
سرکوب تظاهرات

بعد از قیام مردم ایران علیه گرانی بنزین که در سراسر جهان طنین داشت، جامعه بین‌الملل به واقعیت جامعه جوشان ایران بیشتر پی‌برد و به عیان دید در ورای امنیت فرعونی مبنتی بر سرکوب و اختناق، خلقی ناراضی و جوانانی شورشگر وجود دارند که هر لحظه درصدد هجوم به تمام مظاهر این دیکتاتوری هستند.

گذشته از سازمانهای بین‌المللی مثل عفو بین‌الملل و سازمان ملل، بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا نیز به حق اعتراض مردم ایران اذعان کردند و علاوه بر محکوم کردن قطعی اینترنت و سرکوب و کشتار مردم از رژیم خواستند به یکی از اولیه‌ترین حقوق هر شهروند یعنی «حق اعتراض» گردن بگذارد. آنان حتی از این پیش‌تر رفتند و مثل سخنگوی صدراعظم آلمان علاوه بر این‌که از رژیم خواهان احترام «به حق برگزاری تجمع و حق آزادی بیان» شدند «اعتراض شجاعانه مردم به شرایط نامناسب اقتصادی و سیاسی خودشان» را نیز «مشروع و احترام‌برانگیز» دانستند.(دوویچه‌وله ۲۷آذر ۹۸)

پس از پیشروی قیام که مشخص شد که دیگر سرکوب عریان کارآیی سابق را ندارد و بعد از این‌که خشم مردم، پاسداران وحشی را به یاد «کربلای ۴» انداخت، بسیاری از سرمداران رژیم از هر دو جناح به صرافت افتادند که مردم «حق اعتراض» دارند! یعنی هم روزنامه‌های اصلاح‌طلبان پوشالی می‌نویسند که «حق اعتراض را به‌رسمیت بشناسید» و «اعتراض حق شهروندان است»(ایسنا ۲آذر ۹۸) و هم معاون روحانی در امور زنان، معصومه ابتکار، می‌گوید «قانون اساسی حق اعتراض را مغتنم می‌شمارد» و هم اعضای شورای شهر قلابی مدعی‌ هستند «اعتراض به‌عنوان یک حق در قانون اساسی پیش‌بینی شده» و هم آخوندهای هار و زبان‌نفهمی هم‌چون احمد خاتمی آزادیخواه! شده و می‌گویند «هیچ کس با اعتراضات مخالف نیست»!

 

«حق اعتراض» در قانون اساسی رژیم ولایت‌ فقیه

در قانون اساسی رژیم که بر پایه حاکمیت مطلقه ولایت‌ فقیه و غصب حاکمیت مردم نوشته شده به‌ناچار به حق اعتراض مردم اشاراتی شده است. از جمله در ضمن اصل ۲۷ این قانون «هرگونه تجمع و راهپیمایی» آزاد شمرده شده و از جمله شرطی که برای آن برشمرده عبارت از این است که نباید مخل مبانی اسلام باشد.

  • مسلحانه نباشد

بدیهی است این شرط طوری پت و پهن و دجالانه تدوین شده که می‌شود زیر سقف آن هر نوع اعتراضی را که با اسلام خمینی(و یعنی خود خمینی که پایه‌گذار این نظام منحوس است) تعارض داشت، سرکوب و خاموش کرد. می‌توان هر معترضی را به اسم «محارب با خدا» به سینه دیوار چسباند یا حکم قطعی دست راست و پای چپ یا پرتاب از کوه برایش نوشت و این جنایات را «اجرای حدود الهی» نامید. می‌توان ۱۷۰نوع شکنجه را بر زندانیان دست و پا بسته اعمال کرد و اسمش را «تعزیر اسلامی» گذاشت. می‌شود ۳۰هزار نفر را در عرض چند روز با یک حکم حکومتی قتل‌عام کرد.

 

شکل «حق اعتراض» از دید کارگزاران رژیم

همان‌طور که گفتیم بسیاری از مقامات نظام در روزهای گذشته دم از «حق اعتراض» مردم ‌زدند ولی وقتی پای عمل می‌رسد که شکل این اعتراض چگونه می‌تواند باشد هیچ نتیجه مادی و ملموسی دیده نمی‌شود. مثلا لعیا جنیدی، معاون روحانی، می‌گوید: «حق اعتراض در شرایطی ایجاد می‌شود که مکان امنی برای اعتراض وجود داشته باشد». منظورش این است که مثلا اماکنی به غیر از خیابان و میادین شهرها و جدا از مناطق پرجمعیت شهری ساخته شود که هر معترضی برود هر چه‌ خواست آنجا داد و فریاد کند و خود را تخلیه کرده و سپس به منزل برود! البته تا همین جای کار هم نسیه است چون «مصوبه‌ای در این زمینه تهیه شد اما دیوان عدالت اداری این مصوبه را لغو کرد» تازه او شرط آموزش دیدن هم‌ می‌گذارد که چون «قشر اعتراض‌کننده جوان هستند یا در دبیرستان یا در دانشگاه هستند»، پس «باید آموزش لازم به این افراد داده شود».(ایکنا ۲۸آبان ۹۸) دیگری که عنوان روانشناس و کارشناس را ید‌ک‌ می‌کشد شکل اعتراض را تنها «در قالب رفتارهای مسالمت‌آمیز نتیجه‌بخش» می‌داند و تنها نسخه «گفتگو در سطح فردی و اجتماعی» می‌پیچد که گویا گفتگو «از مؤثرترین روش‌ بستن مسیر اعتراض است»!(ایرنا ۲۸آبان ۹۸) دیگری هم که عماد افروغ و از ریزشی‌های رژیم، علاج کار را در شنیدن می‌داند که «باید اعتراضهای مدنی و قانونی مردم را شنید» و تنها رهنمود عملی وی هم تکرار همان است که «به‌منظور برگزاری تظاهرات و اعتراضها برخی مکانها تعیین و تجهیز شود».(ایرنا ۲۹آبان ۹۸)

 

حق اعتراض در قیام علیه گرانی بنزین

پس همه جناح‌های رژیم متفق‌القول هستند که «حق اعتراض» یکی از حقوق اساسی مردم ایران است ولی مشکل در این‌جاست که حاکمیت وحشی و هار آخوندی نیز حق دارد که هر طور خواست اعتراض مردم را سرکوب کند! مثل همان جمله طنزی که مردم به خاتمی منسوب می‌کردند که دموکراسی یک جاده دوطرفه است شما حق اعتراض دارید ما هم حق سرکوب! کما این‌که خاتمی در قیام ۷۸ از همین حق برای سرکوب قیام دانشجویان به تمام و کمال استفاده کرد.

در حق سرکوب هم تمام باندها و دسته‌جات رژیم مشترک هستند و تفاوتی ندارند. خاتمی و غیرخاتمی ندارد.

مجاهدین خلق از همین حق اعتراض مسالمت‌آمیز در فاصله بین سال ۵۷ تا سال ۶۰ استفاده کرده‌اند و همه اعتراضات و تجمعات آنها با رعایت شروط مندرج در قانون اساسی بود. هیچ‌کدام از تظاهراتشان با مبانی اسلام تعارضی نداشت و این خمینی بود که از روز اول پاسخ را در باتون و سرکوب و دستگیری و زندان و شکنجه داد.

البته موضوع سرکوب آزادی‌ها و حق اعتراض تنها محدود به مجاهدین نیست. بسیاری از کارگران و دانشجویان و معلمان آزاده‌ای که اینک در زندانها هستند تنها خواستار حقوق اولیه خود هستند. اصلاً این همه پرونده‌سازی و ستاره‌دار کردن دانشجویان برای چیست؟ مگر آنها قدمی فراتر از حق اعتراض قانونی خود می‌گذارند. چرا در هر تجمع ساده مزدوران و عوامل اطلاعاتی رژیم از چهره‌ها فیلمبرداری می‌کنند تا بعداً و سر فرصت همه مشارکین در اعتراض را دستگیر و زندانی کنند؟

نتیجه این‌که مردم ایران ۴۰سال است در حال اعتراض هستند ولی این اعتراضها نتیجه‌ای نداشته و هر بار به‌شکل وحشیانه‌تری سرکوب و به خاک و خون کشیده شده و به همین دلیل شکل مخالفتها به سوی شورش قهرآمیز رفته است. مردم مجبور شده‌اند با زبان خود حاکمیت سخن گویند. وقتی همه حقوق پایه‌ای خلق مثل حق آزادی بیان و حق استفاده از اینترنت و حق اعتراض و تظاهرات از آنان سلب شده چه کاری جز قیام و شورش قهرآمیز یعنی همان صحنه‌های شورانگیز قیام آبان در مقابل جوانان است؟

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d2cac620-1253-4979-a838-b6316deb1c8c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات