728 x 90

محرم؛ نگاهی از دو سر طیف

ماه محرم و عاشورای حسینی
ماه محرم و عاشورای حسینی

ارتجاع غدار و حاکم بر میهنمان، همواره سعی کرده است، پیام دینامیک و پویای قیام عاشورا را مسخ کرده و جز یک پوستهٔ دجالگرانه از آن باقی نگذارد؛ پوسته‌ای که کارکرد آن تحکیم سلطه جابرانه و یزیدی خمینی و خامنه‌ای بر میهن و ملت ما بوده است. در روزهای ترک‌تازی کرونا و مرگ‌آفرینی آن در کوی و برزن ایران، این نیت آخوندی بیش‌از‌پیش آشکار شده است.

صوفی دام‌چین و حقه به دست

باز کردن دکان دین‌فروشی و به خدمت گرفتن مذهب، برای هدف‌های سرکوبگرانه و تروریستی یکی از خصیصه‌های رژیم ضدبشری آخوندی است. این رژیم بیش از هر حاکمیت مشابه در تاریخ پایه حکومت خود را پایه روی دجالیت، و سوء‌استفاده از دین، پیامبر خدا و امامان شیعه قرار داده است. نمونهٔ بارز آن استفاده از اسامی و القاب امامان برای نامگذاری یگانها و لشکرهای سرکوبگر و ضدخلقی خودش می‌باشد. به‌عنوان نمونه در نامگذاریهای دجالگرانه و مشعشع زیر دقت کنید:

«لشکر۲۳ خاتم‌الانبیا، لشکر۲۷محمد رسول‌الله، لشکر۸ نجف، لشکر۴۰ صاحب‌الزمان، لشکر۴۱ ثارالله و... در جنگ ضدمیهنی برای پیشبرد عملیات توسعه‌طلبانه و ضدبشری خود و به کشتن دادن جوانان ایرانی از به کار بردن نام‌های مقدس مذهبی ابایی نداشت. مانند عملیات ثامن‌الائمه، عملیات طریق‌القدس، عملیات خیبر، عملیات کربلا و...

سلاخی کودکان سوری در پوش دفاع از زینبیه

لشکر‌کشی‌های جنایتکارانه و تجاوزگرانه این حکومت به سوریه و کشتار مردم و کودکان آن و همکاری با بشار اسد تحت عنوان دفاع از زینبیه و با نیروهای مزدور و اجیرشده به نام «مدافعان حرم» انجام می‌شد. این نیروهای جنایتکار کودکان سوری را کشته و هزاران تن از شهروندان سوری را از خانه و کاشانهٔ خود آواره کردند.

این دجالگری امروز برای مردم ایران افشاء شده است. به همین دلیل در قیام آبان ۹۸ و قیام دی۹۶ مردم شعار دادند: «اسلامو پله کردن / مردمو ذله کردن» یا «حسین حسین شعارشون / کهریزک افتخارشون»

در بین نامهای استفاده شده برای عوام‌فریبی و دجالیت، نام امام حسین و حضرت عباس بیشتر به چشم می‌خورد؛ چرا؟ به این دلیل که این نامهای بزرگوار بیشترین اثرگذاری را در میان مردم دارند. جامعهٔ ما از دیرباز به آنها عشق می‌ورزد. یادآور فداکاری، گذشت از منافع فردی، جوانمردی و آزادیخواهی هستند.

ارتجاع برای رونق بخشیدن به دکان دین‌فروشی و برای لوث کردن ارزش‌های برآمده از قیام عاشورا، امسال دست به اقدام جدیدی زده است. فرستادن مردم به قتلگاههای کرونا به نام امام حسین.

این میزان از رذالت و دجالگری در تاریخ دین‌فروشی بی‌سابقه است؛ شنیع‌تر از دورانی است که این رژیم با انداختن کلید بهشت به گردن کودکان و نوجوانان و وادار کردن‌شان به بستن سربند سرخ، آنها را در پتو می‌پیچاند و روی میدان مین می‌غلتاند تا برای لشگر‌کشی‌هایش معبر و گذرگاه باز کنند.

فرستادن مردم به میدان مین کرونا به بهانهٔ محرم

مرگ‌درمانی این رژیم با کرونا عرصهٔ دیگری از سیاست‌های ضدبشری آن است. این حاکمیت همان‌گونه که در جریان جنگ ضدمیهنی ارزشی برای جان انسان‌ها قائل نبود در پاندومی کرونا نیز همین سیاست را به اجرا گذاشته است. در حالی که در ابتدای شیوع کرونا همهٔ دولتها با وضع قوانین سختگیرانه، اقدام به قرنطینهٔ مردم کردند، این رژیم میدان را برای ترک‌تازی کرونا باز گذاشت. دولتها در زمان تعطیلی کسب و کارها، برای افراد بیکار حقوق اختصاص دادند اما حاکمیت آخوندی نه تنها قدمی در این زمینه برنداشت بلکه به‌سرعت کلیه محدودیتها را برداشت و سیاست کلان تلفات انسانی را در پیش گرفت. برای این‌که قیمت را از زندگی و جان مردم بپردازد.

این حکومت ضدایرانی و ضدبشری اکنون همان سیاست مرگ‌درمانی را این بار با پوش و محمل محرم و عاشورا می‌خواهد پیش ببرد. هدف از این سیاست کثیف، حفظ حاکمیت و جلوگیری از شکل گرفتن قیام‌ها است اما به قیمت جان و زندگی مردم.

مواضع کرونایی آخوندهای حکومتی برای قتل‌عام مردم

حسن روحانی: «ممکن است هر روزی بحثی مطرح شود و الآن که به ماه محرم رسیدیم بحث عزاداری یا سلامت مطرح شود، خیر هر دو، هم عزاداری امام حسین و هم توجه به پروتکل‌های بهداشتی؛ اینها مانعه‌الجمع نیست، باید اینها را جمع کرد و در کنار هم قرار داد».

آخوند مجید نصیرایی: «با توجه به مسائل بهداشتی برای مقابله با ویروس کرونا نمی‌توان بحث سلامت جامعه را مورد بی‌توجهی قرار داد، ولی باید به این مهم نیز توجه کنیم که ما هر چه داریم و نداریم از همین روضه‌ها و ماه محرم و عاشورا است، این مباحث موضوعی نیست که شخصی بخواهد با آن ساده برخورد کند و به‌راحتی بگویند نماز جمعه تعطیل شد حالا هیأت عزاداری و محرم را هم تعطیل می‌کنیم».

آخوند عباس موسوی مطلق: «کرونا یک ویروس سکولار است که تلاش می‌کند کشورهای دینی را با آثار مخرب خود به سمت بی‌دینی سوق دهد».

و سرانجام آخوند علم‌الهدی که از ترس جان، مدتها به‌صورت مجازی خطبهٔ نماز جمعه را صادر می‌کند اما وقتی نوبت پر رونق نگهداشت دکانهای دجالیت و ریا به نام عزاداری برای امام حسین می‌رسد، به‌سادگی از جان مردم هزینه می‌کند: «برای شما هیچ عذری نیست که خدای نکرده امسال بخواهید برنامه عزاداری همه‌ساله خودتان را تعطیل کنید».

و...

جوهرهٔ قیام حسین، تحقق عدالت اجتماعی

سوء استفاده حاکمیت آخوندی از عاشورا درست ۱۸۰ درجه ضد پیام و جوهره موجود در قیام حسینی است. قیام حسینی رو در روی دین‌فروشان عصر اموی و برای تحقق عدالت اجتماعی بود.

آیهٔ ۱۵۷ سورهٔ اعراف «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ» آشکارا بر این هدف تصریح می‌کند. حضرت علی نیز در خطبهٔ۳ معروف به شقشقیه با صراحت هدف و جوهرهٔ برنامهٔ دولت نو پای خود را تحقق عدالت اجتماعی می‌داند: «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ»

این رژیم یزیدی با مسخ هدف اصلی قیام امام حسین آن را به عاملی برای تداوم حاکمیت‌اش تبدیل کرده است. در این جملهٔ آخوند مجید نصیرایی دقت کنید:

«ما هر چه داریم و نداریم از همین روضه‌ها و ماه محرم و عاشورا است» یعنی اگر این دکانهای ریایی و تجارت به نام دین تعطیل شود، بساط دجالیت آخوندها نیز برچیده خواهد شد.

بیش از این نمی‌شد قیام حسینی را لوث کرده و آن را بازیچه اعمال کثیف ضدانسانی و قدرت‌طلبانه قرار داد.

قیام حسینی، فدای همه‌چیز برای آرمان

قیام امام حسین رو در روی این دیکتاتوری دینی و ولایت یزیدی، قیامی برای احقاق حقوق به یغما رفته و همراه با قیمت دادن از خود و خان‌و‌مان و عزیزان بوده است؛ فدایی تمام‌عیار برای یک آرمان عدالت‌خواهی و مردمی. در جایی که تمام ارزشها به‌دلیل حاکمیت یزید و پدر ملعونش لوث شده و از بین رفته بود، در جایی که دین ملعبه سیاست‌های کثیف یزیدی بود [درست مثل همین رژیم]، امام حسین با پرداخت تمام قیمت از خود و خانواده و یارانش، شکوهمندترین، زیباترین، و تأثیرگذارترین تابلوی فدا و قربانی دادن برای آرمان را خلق کرد. تا دنیا دنیا است، این تابلو رشک‌برانگیز، منبع الهام و نیروی محرک هر انقلابی است. قیمت دادن، چیزی است که اساساً در منطق آخوند وجود ندارد.

قیمت دادن و قربانی، الزام بن‌بست‌شکنی و تکامل

امام حسین به‌خوبی درک می‌کرد که در برابر یزید که یک دیکتاتور پلید ضداسلام انقلابی است، باید جان خودش و تمام عزیزانش را فدا کند. جریانی از نیروهای سازشکار در آن زمان می‌خواستند جلویش را بگیرند و به او تحمیل کنند که مانند آنها یک طوری با رژیم حاکم کنار بیاید. یک نمونه برادرش محمد حنفیه بود که در مکه وقتی امام حسین می‌خواست به کربلا برود، جلو او را گرفت و گفت بروی، کشته می‌شوی. پاسخ امام حسین این بود که جدم گفت: «ان الله شاء ان یراک قتیلا»، خدا گفته می‌خواهم تو را شهید ببینم. و وقتی که مورد خطاب قرار گرفت که چرا زنان و کودکان را به همراهش می‌برد، گفت: «ان الله شاء ان یراهن سبایا» خدا می‌خواهد آنان را اسیر ببیند. یعنی همه چیز برای او روشن بود؛ چرا که بن‌بست‌های تکامل بدون عبور از جاده خون و شهادت گشوده نمی‌شوند. یکی باید قیمت این همه خیانت و دجالگری به اسم دین و اسلام و ملعبه قرار دادن آن را می‌داد تا این ایدئولوژی و این آرمان زنده بماند و این امام حسین بود که قیمت داد و چنین تابلوی شکوهمندی را خلق کرد. با شهادت امام حسین همه فهمیدند که دو اسلام سراپا متضاد در برابر هم صف‌آرایی کرده‌اند.

پای در جا پای سرور شهیدان

پیام قیام امام حسین در زمانهٔ ما بیش از هر زمان مصداق دارد. وقتی مجاهدین در برابر خمینی مرتجع و قرون‌وسطایی که پیام‌آور کثیف‌ترین نوع دیکتاتوری یعنی استبداد مذهبی بود صف کشیدند، می‌دانستند که پاسخ خمینی به آنها، مثل یزید به امام حسین، کشتار، قتل‌عام، موشک‌باران، آوارگی، اسارت و انواع شکنجه‌هاست. اما درس قیام حسینی این بود که باید عاشوراگونه به دل آزمایش‌ها زد. راه از اینجا باز می‌شود.

تصمیم‌گیری برای ۳۰خرداد سال۶۰ از این جنس بود. تصمیم‌گیری برای پرواز بزرگ و خارج کردن مسعود رجوی، رهبر مقاومت در خطرپذیری بوده است. ۱۹بهمن ۶۰، ۱۲اردیبهشت ۶۱ و ۱۰مرداد همان سال، فروغ جاویدان و پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی تماماً از این منطق پیروی کرده . این تنها دلیل ماندگاری مجاهدین است.

چرا همه کسانی که یک‌هزارم مجاهدین از طرف رژیم آسیب ندیدند، مضمحل شدند. چرا؟

برای این‌که فدا و پرداخت قیمت تمام‌عیار برای آزادی و عدالت راه تکامل و تکثیر و گسترش را باز می‌کند. راهی که امروز کانون‌های شورشی در زیر شدیدترین اختناق و دیکتاتوری باز می‌کنند، از همین منطق فدای حسینی نشأت گرفته است. دیکتاتوری آخوندی این همه تبلیغ می‌کند که کانون‌های شورشی را دستگیر یا اعدام کرده است اما باز جوانان ایران افتخار می‌کنند که عضو کانون شورشی باشند؛ زیرا این مقاومت جوشیده از قیام حسینی است و با همان منطق محال‌ها و بن‌بست را می‌گشاید و به پیش می‌تازد.

در نهایت همین منطق سرخ، با به میدان آوردن عنصر اجتماعی و برانگیختن و سازمان دادن شوراهای مقاومت و شهرهای شورشی، استبداد دینی را سرنگون خواهد کرد.

حسین و آنانکه با اویند و پای در جا پای حسین گذاشته‌اند خود و همه چیز خود را فدای آزادی مردمشان می‌کنند، درست در مقابل همه یزیدیان و خمینی‌صفتان همه چیز و همه کس از جمله مردم محروم را فدای قدرت‌پرستی و غارتگری خودشان می‌کنند. این داستان رویارویی تاریخی بین ناخدایان آزادی با خدایان پوشالی استبداد است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b6a7d8c0-1f78-44a7-a75e-d49d315b7931"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات