728 x 90

قاطعیت‌، فرمول طلایی در نبرد مردم و حاکمیت

تصویری از قیام مردم مهاباد
تصویری از قیام مردم مهاباد

در صحنه‌های شورانگیز قیام سراسری اثبات شد که تنها راه مقابله با سلطهٔ لرزان خامنه‌ای، قاطعیت و باز هم قاطعیت و سپس قاطعیت بیشتر است. این فرمول طلایی را جوانان شورشی در روزهای آتشین شهریور، مهر، آبان و آذر ۱۴۰۱ آزموده و پاسخ گرفتند.

این همان فرمولی است که مقاومت ایران آن را در مصاف نفسگیر با این حکومت، از چهار دهه پیش کشف کرد و بر اساس آن «جنگ صد برابر» و «تهاجم حداکثر» و «جنگ آزادیبخش»، را پایه‌ریزی کرد و به پیش برد. استراتژی کانون‌های شورشی نیز جدا از این فرمول نیست.

اکنون قیام‌آفرینان به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌شود و نمی‌توان در میانهٔ این جنگ سرنوشت‌ساز به چیزی کمتر از این فکر کرد. راه‌کارهای مسالمت‌جویانه، بینابینی و غیرتهاجمی در نهایت باعث خرید زمان برای این حکومت پابه‌گور خواهد شد. این تصور که اگر مردم و قیام‌آفرینان از رادیکالیسم کوتاه بیایند هرگز به‌معنی این نیست که دستگاه سرکوب و شکنجهٔ حاکمیت، به سمت مدارا حرکت خواهد کرد.

پنجه‌های آهنین سرکوب این حکومت فقط و فقط با قاطعیت بیشتر شکسته می‌شود. این تصور که نظام ولایت فقیه در یک سپیده‌دم رؤیایی، به میل خود از جنایت، فساد، اشغال ایران و چپاول سرمایه‌های ملی و نیز از سیاست زندان‌سازی، شکنجه و اعدام و صدور تروریسم به خارج مرزهای ایران دست بردارد، دست به تغییر قانون اساسی بزند، رفراندم راه بیندازد، از اختیارات ولی‌فقیه کم کند و... از اساس، واهی و باطل است.

سایر اشکال مبارزه با این رژیم هنگامی می‌تواند مؤثر واقع شود که در خدمت استراتژی سرنگونی باشد. اگر هر یک از این اشکال بخواهد به جای این استراتژی بنشیند و از براندازی تمامیت استبداد دینی عدول نماید، حتی اگر زاییدهٔ اتاق فکر ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی این حکومت نباشد، بی‌گمان از سوی آنها به خدمت گرفته خواهد شد. وقتی صحبت از قاطعیت می‌کنیم به‌معنای پای فشردن بر راهبرد سرنگونی است. این راهبرد تمام راهبردهای بینابینی برای رتوش و اصلاح و بزک این رژیم و قالب کردن آن به مردم ایران با رنگ و لعاب دیگر را نفی می‌کند. رستگاری ملی را در نفی تام و تمام این بزرگ‌ترین بلیهٔ تاریخ ایران می‌داند.

پاسدار غلامرضا جلالی که مدتی از ترس قیام در انظار ظاهر نمی‌شد، می‌گوید:

«همه جای دنیا قانونی‌ترین خشونت برای پلیس است و پلیس مجاز است که به طرف کسی که حمله می‌کند از سلاح استفاده کند اما ایران این کار را نکرد چرا که این کار بازی در زمین دشمن بود» (انتخاب. ۲۶آذر ۱۴۰۱).

چرا؟ برای این‌که جوانان را به این نتیجه می‌رساند که تنها راهبرد مقابله با این نظام وحشی، توسل به عنصر قهر و «آتش جواب آتش» است. این راهبرد، تنها راهبردی است که حکومت از آن حساب می‌برد و از گسترش و فراگیر شدن آن واهمه دارد.

این پاسدار دانه‌درشت نظام، هم‌چنین می‌گوید: «راهبرد این بود که بسیج و سپاه را بدون اسلحه در میدان حاضر کنیم و گرنه جمع کردن اغتشاشگران توسط نیروهای نظامی کار دشواری نبود» (همان منبع)

این اعتراف ذلیلانه در عین‌حال مبین آن است که حکومت برای مقابله با قیام سراسری قسمت اعظم بدنهٔ سرکوب خود را به میدان آورده است. در حالی که در تبلیغات رسمی وانمود می‌کرد که فقط نیروهای انتظامی؛ آن هم بدون سلاح در صحنه حضور دارند. هراس از سرنگونی از طریق توسل جوانان به عنصر قهر و سلاح حکومت را بر آن داشته است که تا همین امروز مسئولیت شهادت جان‌باختگان قیام سراسری را به‌عهده نگیرد و در مورد دلیل شهادت آنان دست به داستا‌ن‌سرایی سخیف و مضحک بزند.

قضاییهٔ جلادان محسن شکاری را به این جرم اعدام کرد که با بستن خیابان و مقابله با یک بسیجی، الگوی جوانان ایرانی برای درافتادن با هیمنهٔ سرکوب و نیروهای سرکوبگر این حکومت شده بود. در اعدام مجیدرضا رهنورد به‌گونه‌یی پررنگ‌تر این موضوع را می‌بینیم.

بگذریم از این‌که اعدام این قهرمانان راهی را که آنها پیموده بودند، بیش‌از‌پیش در پیش روی جوانان گذاشت و هر کدام را به اسطوره تبدیل کرد.

پاسدار جلالی در مورد مجیدرضا رهنورد می‌گوید او «تا سه سال قبل اهل مسجد و هیأت بود و امروز چنان خشونت به خرج می‌دهد که تعجب‌آور است و باید دید چه اتفاقی افتاده است که این شرایط در این جوان ایجاد شده که این نشان می‌دهد دشمن با استفاده از فضای مجازی فکر و ذهن جوانان را تسخیر کرده و علیه ملت خودمان استفاده کرده است... اگر فردی شش ماه در این فضا قرار گیرد، فکرش تغییر پیدا می‌کند» (همان منبع).

ـ چه اتفاقی افتاده است؟

ـ انقلابی بنیان‌برکن و ضدارتجاع و استبداد در این میهن وزیدن گرفته است. جوانانی که تصور می‌کردید، نیروی ذخیرهٔ ارگانهای سرکوب شما هستند، پیشتازان انقلاب و اسطوره‌های قیام و آزادیخواهی شده‌اند.

این فاکتور نشان می‌دهد که استبداد دینی به تعداد جوانانی که در اتمسفر این حکومت به دنیا آمده‌اند، باید به خود بلرزد؛ زیرا در وجود هر یک از آنان خشمی آتشفشانی و متکاثف وجود دارد؛ خشمی که شعله‌هایش در هم ضرب می‌شود و ریش و ریشهٔ آنها را خاکستر می‌کند.

آنچه او و دیگر سران متوحش نظام می‌خواهند به «فضای مجازی» نسبت دهند و گمان می‌کنند با فیلترینگ آن می‌توانند براندازی را به تعویق بیندازند، اکنون در جامعهٔ ایران ریشه دوانده است.

قیام سراسری اینک در استمرار بی‌وقفهٔ خود در پی ورود به چنین فازی از قاطعیت و سازش‌ناپذیری است.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1547ae1c-f3ce-4722-9ad4-8c8cdcb81d2c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات