728 x 90

فصل بیداری خلقها؛ پایان دیکتاتوری

مرگ بر دیکتاتور...
مرگ بر دیکتاتور...

این روزها قیام در تمام شهرهای ایران با خروش تمام به پیش می‌رود. هر چند که آخوندها تلاش کردند این قیام را با سرکوب خاموش کنند اما این آتشفشان سربازایستادن ندارد و به کابوسی برای نظام آدمکش ولایت فقیه تبدیل شده است.

هم‌چنان‌که پس از خروش شجاعانه مردم زاهدان که سپاه جنایتکار خامنه‌ای آن را به خاک و خون کشید، خامنه‌ای به این واقعیت پی برد که مردم مرگ را شیرین تر از زندگی در ننگ می‌دانند. این تلخ‌ترین نتیجه‌گیری است که هر دیکتاتور در روزهای واپسین حیات ننگیش آن را به عینه می‌بیند یکی مثل شاه خائن به زبان می‌آورد و یکی مثل شیخ ریاکار آن را با وارونه‌گویی تلاش می‌کند بپوشاند.

و بعد هم قیام شجاعانه مردم کردستان؛ قیامی که شاید خروش خلقی مظلوم اما تسلیم ناپذیر را به نمایش گذاشته است. خامنه‌ای فکر می‌کرد شاید با مدل خمینی در سالهای اول انقلاب که از زمین و هوا به مردم کردستان حمله کرد بتواند این موج آتشفشانی که به راه افتاده را خاموش کند. اما به‌طور واقعی یک اشتباه محاسبه بزرگ دارد و یا شاید هم مجبور است بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند. چرا که مردم دیگر نسبت به فریبکاریهای این نظام پلید آگاه شده‌اند و خوشبختانه در عصر ارتباطات و اینترنت به سر میبریم. پس گذشت آنزمان که خمینی در یک سانسور و سرکوب بی‌حد و حصر توانست صدای انقلاب مردم را در گلو خفه کند. اما این بار با اولین خبر از حمله و هجوم به کردستان تمام ایران بپا خاست و همه یک صدا فریاد زدند از کردستان تا تهران و زاهدان جانم فدای ایران. این همان فریادیست که ناقوس مرگ ظالمان است.

یک واقعیت بزرگتر این است که وجود اینترنت این امکان را ایجاد کرده است که هر حرکت جنایتکارانه‌ای و هر دروغی در فضای مجازی به‌سرعت رو می‌شود و به ضد خود نظام تبدیل می‌شود که نمونه آن را در جنایت تروریستی شاهچراغ شیراز دیدیم. که همان روز مردم دست کثیف و خونچکان خامنه‌ای را رو کردند. بگذریم

یادم هست که در کرمانشاه، شهر من، خمینی مساجد سنیها را آتش می‌زد که آنها را وادار به واکنش کند و به این بهانه دست باز برای کشتار آنها را داشته باشد. خدا می‌داند که چقدر به این وسیله مردم و ملیتها را به جان هم انداخت. تا جنگ خودش با مردم و از جمله ملیتها را تبدیل به جنگ آنها با یکدیگر کرده و در این شکاف دیکتاتوری خودش را راحت‌تر اعمال نماید. پس اگر این ملیتها همراه با دیگر هموطنانشان در تهران و سایر استانها باهم متحد شوند دست دیکتاتورها بد جوری برای ظلم و ستم به مردم بسته می‌شود. در نتیجه تنها کسانی‌که از تضاد و تفرقه و یا دشمنی ملیتها نسبت بهم سود می‌برد دیکتاتوری یا همان حکومت استبداد دینی ست. متأسفانه این اتفاقی است که برای میهن من افتاده است. در صد ساله اخیر در قبال تجاوزگریهای استعماری و به‌طور خاص در زمان قاجار که مشروطه خواهان علیه وطن‌فروشی قاجار ایستادند. سران قبایل و عشایر و سرداران آن زمان از همه ملیتها برای دفاع از مردم و ناموس و میهنشان بر خاستند، اسبها را زین کردند و سلاح بر دوش در خط مقدم نبرد با اجنبی بودند. اما با توجه به جغرافیای ایران که آن را تبدیل به یک طعمه برای کشورهای استعماری کرده است و با توجه به منابع طبیعی ایران از جمله نفت و... همواره مورد حمله و تاخت و تاز دشمنان مردم ایران برای از هم گسیختن این میهن و علیه همبستگی ملی آن بوده است. چرا که در دنیای غیرانسانی هرکس به فکر خودش و انباشت سرمایه خودش است. در تاریخ مشروطه می‌بینیم که چطور سردارانی مثل میرزا کوچک خان در گیلان و ستارخان و باقر خان در تبریز و سران ایل قشقایی در فارس و همین‌طور سران عشایر لرستان توسط یک دست نشانه انگلیسی به‌نام رضاخان قلدر به‌شهادت رسیدند و یا دستگیر و در زندان محبوس شدند. دیکتاتورهایی مثل شاه و شیخ هیچ‌کدام نمی‌خواستند که مردم قدرت داشته باشند. در نتیجه با تفرقه اندازی بین ملیتها مردم را ضعیف می‌کردند که خودشان را قوی کنند و بعد به آنها مارک تجزیه طلبی می‌زدند که بتوانند به‌راحتی آنها را سرکوب کنند. اما وقتی به این واقعیت بزرگ نگاه می‌کنیم می‌بنیم همه این دیکتاتورها نه فقط ضد یک یا دو ملیت بلکه از یک ماهیت ضدخلقی برخوردارند. چیزی که به‌طور خاص در مورد نظام ولایت فقیه ضریب می‌خورد و خود را در ویژگی ضدبشری بارز می‌کند و حالا در فصل بیداری خلقها همه مردم ایران از کرد و لر و ترک و فارس و... همه و همه از همه ادیان و مذاهب فهمیدند که وقتی یک ملیتی را از بقیه مردم جدا می‌کنیم در واقع داریم به سود همان نظام حکومتی کار می‌کنیم. این یک واقعیت انکارناپذیر است. حالا ببینید ما وقتی با یک ایران یک پارچه به جنگ دشمن می‌رویم و با وحدت و همبستگی هیچ شکافی برای نفوذ دشمن نمی‌گذاریم. آیا دیکتاتوری باقی خواهد ماند؟ و مهمتر این که دیکتاتوری دیگر نمی‌تواند به‌وجود بیاید. چرا که ما با یک ایران یکپارچه و بی‌شکاف و مستحکم همه راه‌های نفوذ این ویروس منحوس را بسته ایم. پس پیش به سوی یک ایرانی آزاد و آباد و دمکراتیک بر پایه جدایی دین از دولت و برابری همه خلقها و ملیتها و برابری زن و مرد. آنچه که این بار آخوندها را به وحشت انداخته است در واقع یکپارچگی و همبستگی است که بین همه مردم به‌وجود آمده است. یاد همه شهدای راه آزادی گرامی باد از کردستان تا تهران و زاهدان جانم فدای ایران

ژ ـ طلوع

مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9d21a5ab-df17-49ae-8ca4-f20c6acd325f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات