728 x 90

«فریب دشمن» یا هزیمت محض؟!

آیا عملیات کربلای ۴ فریبی بود برای این عملیات شکست‌خوده عملیات کربلای ۵؟!‌
آیا عملیات کربلای ۴ فریبی بود برای این عملیات شکست‌خوده عملیات کربلای ۵؟!‌

توئیت پاسدار محسن رضایی، سرکردهٔ سپاه پاسداران ضدخلقی در دوران جنگ ضدمیهنی، که عملیات پرتلفات موسوم به کربلای۴ در جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق را یک «عملیات برای فریب دشمن» توصیف کرده بود، واکنشهای بسیاری را علیه او حتی در درون باندهای حکومتی برانگیخته است.

این اظهارات یک بار دیگر برگ ننگین دیگری از جنایتهای رژیم آخوندی در قربانی کردن جوانان در جنگ ضدمیهنی را برملا کرد. آن هم از زبان کسی که خودش سرکرده پاسداران بود و بسیجی‌ها و دانش‌آموزان را در جبهه جنگ میهنی پول‌خرد و سرباز یکبارمصرف می‌نامید. مطابق آماری که عوامل خود رژیم عنوان می‌کنند عملیات ضدکربلای ۴ هزار کشته و ۳۹۰۰مفقود بر جا گذاشت و حالا محسن رضایی می‌گوید که رژیم جان همه این قربانیان را به بازی گرفت تا یک عملیات فریب انجام دهد.

فریب بودن این عملیات هم توسط سایر همدستان جنایتکار محسن رضایی برملا شد و آنها یادآوری کردند که این عملیات اصلاً عملیات فریب نبود بلکه بر اثر بی‌کفایتی سرکردگان سپاه انجام آن لو رفت و به شکست مفتضحانه‌ای با تلفاتی بالا منجر شد.

 

واکنش باندهای حکومتی نسبت به اظهارات پاسدار محسن رضایی 

صادق زیباکلام نوشت: «رضایی باید در خصوص آمار بالای شهدای عملیاتها توضیح دهد. بسیار سؤالات دیگری وجود دارد که بی‌پاسخ مانده است».

وی با اشاره به ادعاهای رژیم در مورد پیروزی در جنگ ضدمیهنی افزود: «آیا ما واقعاً در جنگ پیروز شدیم؟ اگر پیروز شدیم چرا خمینی از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ با عنوان نوشیدن جام‌زهر یاد کرد؟».(خبرگزاری ایلنا ۸دی ۹۷)

روزنامهٔ ایران ارگان دولت روحانی با اشاره به واکنش‌ها در فضای مجازی نوشت: «واکنش‌های کاربران فضای مجازی خیلی زود به این دو نوشته آغاز شد؛ واکنش‌هایی که محور اکثر آنها یادآوری تعداد شهدا و تلفات جنگی این عملیات و خصوصاً شهادت ۱۷۵غواص بود که با دست بسته زنده‌به‌گور شدند. تعداد زیادی از این کاربران از محسن رضایی پرسیده‌اند که آیا این تعداد تلفات می‌تواند توجیه‌کننده برنامه فرماندهان برای «فریب دشمن» باشد و آیا آنها هیچ تدبیری برای فریفتن دشمن جز این نداشته‌اند؟».

ارگان دولت روحانی سپس به گوشه‌ای از تلفات این جنگ ضدمیهنی به‌نقل از خاطرات رفسنجانی اذعان کرده و نوشته است: «آقای شمخانی اطلاعات لازم را در خصوص نتایج عملیات شکست‌خورده کربلای ۴ داد. خیلی بدتر از آنچه تا به‌حال گفته بودند. نزدیک به ۱۰۰۰شهید و ۳۹۰۰مفقودالاثر داشتیم که اکثر آنها را باید شهید حساب کرد و حدود ۱۱هزار مجروح». این روزنامه با یادآوری خاطراتی از سرکردگان پیشین جنگ از جمله پاسدار علایی، مهدی‌قلی رضایی، از سرکردگان اطلاعات لشکر ۳۱ ضدعاشورا و برخی دیگر خاطرنشان کرده است که در شب عملیات برای خود پاسدار رضایی هم مسجل بود که این عملیات لو رفته ولی آن‌ را متوقف نکرد و منجر به آن تلفات سنگین شد».(ایران ۸دی ۹۷)

ملاحظه می‌شود که پس از گذشت ۳۰سال از پایان جنگ ضدمردمی خمینی، چگونه نتایج شوم آن جنگ که روزی خمینی آن را «نعمت» و«موهبت الهی» می‌دانست هنوز گریبانگیر مردم و نظام است. آن‌چنان‌که برای توجیه عملیات شکست‌خورده‌ای، پاسدار رضایی متوسل به یک دروغ بزرگ می‌شود که باعث جدال در حاکمیت و واکنش منفی ایادی و رسانه‌های حکومتی هم می‌شود.

این جنگ باعث آثار و عواقب شومی شد که منجر به ویرانی چند استان و شهرها و روستاهای بی‌شماری در کشور شد.

جنگی که مورد تنفر مردم ایران قرار داشت و قرار دارد و بسیاری از مهره‌ها و رسانه‌های رژیم نیز اذعان می‌کنند که در مقطع خروج نیروهای عراق در سال ۶۰ از خاک ایران دیگر هیچ توجیهی برای ادامه آن وجود نداشت.

در همان زمان در میان سردمداران حاکمیت و مهره‌های نظامی آن کسانی هم بودند که ادامه جنگ را بیهوده می‌دانستند، اما این خمینی دجال و معدود افرادی بودند که بر ادامه آن اصرار داشتند.

اکنون این رسانه‌ها و مهره‌های رژیم هستند که با زیر سؤال بردن آن با پاسدار رضایی که یک عملیات شکست‌خورده آن را توجیه می‌کند به مجادله برخاسته‌اند.

رهبر مقاومت ایران آقای مسعود رجوی در همان دوران بارها بر غیرمشروع بودن این جنگ ضدمیهنی و صلح دردسترس تأکید کرده بود. از جمله در خرداد سال ۱۳۶۴ در پیامی به‌ مناسبت قطع بمباران شهرها گفت: «آخر چرا جنگ؟ مگر از پایان بهار سال ۶۱ و تخلیه‌ٔ خرمشهر از قوای عراقی، یک صلح عادلانه امکانپذیر نبود؟ مگر شرایط برای عقد قرار داد صلح عادلانه، آماده نبود؟ پس دیگر چرا خمینی باید به جنگ ادامه می‌داد؟ چرا باید بخش عظیمی از بودجه‌ٔ این کشور را به‌رغم این همه گرانی و قحطی و نایابی در تنور جنگ به‌ هدر می‌داد؟».

طبق طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران صلح عادلانه در دسترس بود و حتی دولت عراق این طرح را مبنای قابل قبولی برای مذاکرات صلح دانسته بود. اما این خمینی بود که برای بقای حکومت ننگینش نیاز به ادامه جنگ داشت.

پس از گذشت ۳۰سال از پایان جنگ ضدمیهنی و با توجه به نفی آن توسط بسیاری از مهره‌های حکومتی باز هم این سؤال پیش می‌آید که جنگ چگونه آغاز شد و چگونه پایان یافت؟

 

اشاره‌ای کوتاه به حقایقی در مورد جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق

خمینی و سیاستش برای برقراری خلافت آخوندی که بلعیدن عراق اولین هدف این سیاست سلطه‌جویانه بود نقش اصلی را در زمینه‌سازی برای جنگ داشت. خمینی همچنین می‌خواست با جنگ‌افروزی سرپوشی برای اختناق ایجاد کند تا در زیر پوش آن نیروهای انقلابی را سرکوب کند.

این خمینی بود که با گفتن «این رئیس‌جمهور عراق جرثومه فساد است» به صراحت در امور داخلی عراق دخالت کرد و از مردم عراق خواست او را بیرون کنند و در این رابطه گفت: «ما محمدرضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون کنید از عراق».(صحیفه خمینی جلد ۱۳ صفحه ۲۲۱-۲۲۶)

این خمینی و حکومتش بودند که مسئولیت شروع و تداوم جنگی را داشتند که یکی از طولانی‌ترین جنگهای قرن بیستم بود و در جریان آن زیانهای غیرقابل جبرانی به کشور وارد شد.

در این جنایت تاریخی خمینی علیه ایران و مردم آن، شریک‌جرم‌های او علی خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، آخوند حسن روحانی و محسن رضایی بودند. واقعیت این است که حسابرسی از جنایت نظام ولایت فقیه در ادامه دادن به جنگ ۸ساله با شعار فتح قدس از طریق کربلا آن هم در حالی که صلح عادلانه در دسترس بود شامل تمام این افراد می‌شود و همه آنها باید به اتهام ارتکاب جنایت جنگی در مقابل عدالت قرار بگیرند.

پهلوان‌پنبه‌(محسن رضایی) با وجود شکست‌های سخت نظام در این جنگ و به‌بار آمدن این همه خسارت برای مردم، اکنون رجزخوانی پوشالی می‌کند و مدعی است که یک عملیات شکست خورده با انبوهی کشته و مجروج، عملیات برای فریب دشمن بوده است!

حاصل این جنگ برای مردم ایران این بود: «صف نفت و کپسول‌های گاز و خانه‌های نیم‌سوخته و حجله‌های آراسته و صدای شیون‌هایی که هر چند روز یکبار از یکی از خانه‌های شهر برمی‌خاست دردناک‌ترین خاطره‌های قشنگ‌ترین سالهای زندگی میلیونها کودک ایرانی شد».(روزنامه مردم‌سالاری ۳مهر ۹۵)

جنگی که خمینی از روی اختیار تن به پایان دادن آن نداد، بلکه ارتش آزادیبخش ملی ایران که در عملیات آفتاب و در عملیات چلچراغ و فتح مهران ضربات کاری بر ماشین جنگی خمینی وارد کرده بود که به خمینی فهماند که چاره‌ای جز پذیرش آتش‌بس و خوردن جام‌زهر ندارد.

آتش‌بسی که آن‌چنان برای خمینی و نظامش زهرآگین بود که نمی‌توانست دلیل تن‌دادن به آن که تهدید سرنگونی به دست مقاومت ایران بود را به نیروهایش توضیح بدهد و گفتن دلیل را به بعد موکول کرد اما هرگز دلیل آن‌را هم نگفت و به گور رفت!

برای آشنایی بیشتر با حقایق جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق گزارش مشروح تحقیقی سایت مجاهد را با عنوان «جنگ ایران و عراق: دفاع مقدس! یا جنگ ضد میهنی؟» مطالعه نمایید.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/868976d0-d08d-4f59-b77a-fde354b386cf"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات