728 x 90

فرشی از شوق شقایق در باد

فرشی از شوق شقایق...
فرشی از شوق شقایق...
... کلام آخر را هم به خلق قهرمان باید گفت:
«من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست»
(از پیام مریم رجوی به تظاهرات کهکشان ایران آزاد در برلین)

 

 

 

خون به خون، رنج به رنج

تن به تن، تار به تار

بافته‌ام از بن‌جان

فرشی از شوق شقایق در باد

 

نقش‌هایش

طرح مینیاتوری حس و نگاه

داغی سرخ جگر

ترمه ترمه

قلب‌هایی همه از شبنم و عطر

 

نقش‌هایش،

آخرین خندهٔ آغشته به اشک

آخرین بوسهٔ داغ

بر خداحافظی بی‌برگشت

واپسین زمزمه با میلهٔ سلول عبوس

...

 

این‌چنین

سال‌ها

بافته‌ام از بن‌جان

فرشی از توشهٔ رنج

تا فکنم

بر قدمگاه تو ای خلق به ناز

 

ثروت عالم را بنگر یک‌جا

...

یک‌صد و بیست هزار

طرفه دردانه نگین

گنجی از یارهٔ خون

درجی از خوشهٔ الماس درشت

 

این دارایی را کاشته‌ام

در تماشاگهٔ دیدار تو ای‌ناب‌ترین جلوهٔ عشق

تا دمد شعشعهٔ دیررس آزادی

 

...

آه! ای خلق!

آه! ای خلق کبیر!

«من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود؟»

 

 

ع. طارق

۲ مرداد ۱۴۰۱

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e479b2ad-ddf9-43c5-8db7-24eb0cb26539"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات