728 x 90

غارت سرمایه‌های ملی و کودکان بازمانده از تحصیل

وضعیت مدارس مناطق محروم
وضعیت مدارس مناطق محروم

در شرایط بحران کرونا بسیاری از کودکان و دانش‌آموزان کشور یا به‌دلیل نداشتن گوشی هوشمند و یا به‌دلیل نبودن اینترنت در مناطقشان از تحصیل بازماند‌ه‌اند، و بعضاً مجبور به دوره کردن کلاس قبلی هستند تا این‌که در فضای آموزشی قرار بگیرند.

به‌دلیل نداشتن گوشی موبایل، به‌دلیل قطعی اینترنت در مناطقی از کشور و به‌دلیل وضعیت وخیم اقتصادی خانواده‌ها، بیش از ۳میلیون دانش‌آموز نتوانسته‌اند به شبکه شاد آموزشی شاد وصل شوند و از تحصیل بازمانده‌اند.

این سرگذشت غم‌انگیز بسیاری از کودکان ایرانی است که آرزوهایشان در زیر آوار چپاول و غارت حاکمیت ننگین آخوندی دفن می‌شود.

در این زمینه روزنامه همشهری ۱۳ مهر۹۹ نوشت: « «سهم محرومیت دانش‌آموزان از شبکه شاد ۳میلیون و ۲۰۰هزار نفر یعنی ۲۱درصد دانش‌آموزان است».

بسیاری از دانش‌آموزان روستایی هم که دسترسی به شبکه شاد دارند به‌دلیل نبودن آنتن بایستی کیلومترها در کوه و سرما طی مسیر کنند تا بتوانند به تحصیلشان ادامه بدهند.

بازماندن دانش‌آموزان از تحصیل، موجی از ناراحتی و افسردگی را برای این کودکان ایجاد کرده و در کمتر از پنج ماه از شروع سال تحصیلی، هر هفته خبر خودکشی کودکان اذهان عمومی را آشفته می‌کند، کودکانی که در غم نداشتن وسایل هوشمند و بازماندن از تحصیل خودکشی می‌کنند.

روز دوشنبه ۶بهمن یک نوجوان۱۶ساله در تبریز با پرتاب کردن خود از طبقه ششم یک ساختمان دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد.

دودو دختر ۱۷ساله در دزفول با خوردن قرص برنج به زندگی خود خاتمه دادند.

روز ۷بهمن فرماندار گرگان از اقدام به خودکشی دو دختر در گرگان با پریدن از پل عابر پیاده خبر داد و گفت: هر دو دختر به‌شدت مجروح و به بیمارستان منتقل شدند.

روز پنجشنبه ۱۱دی، یک دختر ۱۳ساله در گچساران با پریدن از بالای یک پل زیرگذر دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داد.

روز سه‌شنبه ۱۶دی ۹۹ یک دختر ۱۳ساله اهل شهرستان سرپل ذهاب خود را حلق‌آویز و به زندگی خود پایان داده است.

روز چهارشنبه ۱۷دی نیز، یک نوجوان ۱۶ساله اهل سقز خود را حلق‌آویز و به زندگی خود پایان داده است.
یک دختر ۱۴ساله اهل دیواندره خود را حلق‌آویز و به زندگی خود پایان داده بود.

در آذرماه یک دختر ۱۶ساله در تهران از طریق حلق‌آویز کردن اقدام به خودکشی کرد و پس از یک هفته مراقبتهای درمانی، در بیمارستان جان خود را از دست داد.

پاسدار محمدباقر قالیباف که نامش مترادف با دزدی اموال و سرکوب مردم ایران است، اکنون در جنگ باندی برای کودکان ایران اشک تمساح می‌ریزد: «ما به‌دنبال افزایش مشارکت مردم در تربیت فرزندان خودشان هستیم ولی حاضر نیستیم آموزش و پرورش را برای منفعت‌های کوچک اقتصادی قشر خاصی واگذار کنیم» (خبرگزاری فارس ۲بهمن ۹۹).

این حرف‌های قالیباف با انزجار عمومی روبه‌رو شد و بسیاری از مردم در رابطه با دزدی‌های او و پسرش در شبکه‌های اجتماعی پست‌گذاری کردند.

سایت آفتاب در جنگ‌وجدال باندی با افشای یک فقره از دزدی‌های قالیباف نوشت: «این مدرسه غیرانتفاعی که شهریه کلاس اولش ۱۰میلیون است مال کیست آقای قالیباف؟... . این مدرسه در زمینی به مساحت حدود پنج هزار متر مربع ساخته شده و هزینه ثبت نام کلاس‌های ابتدایی آن بیش از ۱۰میلیون تومان است. زمین این مدرسه از اموال دولتی است که اجاره مختصری بابت آن پرداخت می‌شود» (سایت آفتاب ۸بهمن ۹۹).

آن روی سکه سرقت و چپاول اموال عمومی و مدارس کپری و یا کانکسی است، که وزیر آموزش و پرورش رژیم با وقاحت مدارس کپری را نادیده گرفته و تعداد مدارس کانکسی را ناچیز دانست و گفت سه هزار و ۹۰۰ مدرسه کانکسی در کشور داریم که رقم قابل توجهی نیست.

سایت رویداد ۲۴ اول بهمن ۹۹ ضمن ارائه گزارشی از مدرسه کانکسی سردشت دزفول که ۳دانش آموز و دو معلم در آن سوختند با نگاهی به آمار مدارس کانکسی نوشت: «استان خوزستان ۱۳۰۰مدرسه کانکسی و منطقه سردشت دزفول ۱۳مدرسه کانکسی و ۲مدرسه سنگی دارد «.

حاکمیت آخوندی برای لبنان، سوریه، عراق مدرسه می‌سازد اما وزیر آموزش و پرورش آن مسئولیت ساختن مدارس در ایران را به گردن مردم می‌اندازد، سایت خبر آنلاین۹ بهمن۹۹ به‌نقل از او نوشت: «در این راستا تلاش می‌کنیم سال به سال با کمک خیران به‌ویژه در ۱۰استان کشور که زیر خط متوسط دسترسی به فضای آموزشی قرار دارند اقدام به توسعه فضاهای آموزشی کنیم».

انداختن ساخت مدارس به گردن مردم توسط وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی در شرایطی است که پیش از این در سفر به سوریه از کمک رژیم به بازسازی مدارس در این کشور خبر داد که واکنش منفی گسترده مردم در شبکه‌های اجتماعی را برانگیخت.

فقر، دستفروشی، زباله‌گردی، نشستن در سرمای خیابان‌ها، حسرت گوشی و درس و مشق، حسرت کیف و کفش و لباس نو از آن کودکان محروم ایران است؛ اما فرزندان سران حکومت در مدارس لاکچری بنا شده بر چپاول به‌دور از هر کمبودی زندگی می‌کنند. این تبعیض، چپاول و غارت اموال مردم، بغض فرو خفتهٔ مردم را به نقطهٔ انفجار رسانده است.

پیش از این یک عضو شورای قلابی نظارت بر مدارس غیردولتی رژیم اعتراف کرد: «از میان ۱۷هزار مدرسه غیردولتی، مدارسی لاکچری و ویژه هستند این مدارس اغلب یعنی بالای ۳۰ مورد در شمال شهر تهران‌اند و متأسفانه بیشتر مسئولان ما که شاید مدرسه هم دارند آنجا ساکن اند. این مدارس پول خوب می‌گیرند» (سایت خبر فوری ۷بهمن۹۸).

آنچه باعث شده است که این اعترافات توسط مهره‌ها و سایتها و روزنامه‌های رژیم جابه‌جا مطرح شود، همانا وحشت از خشم مردمی است که صبرشان از این همه بی‌عدالتی لبریز شده است.

در بازتاب همین واقعیت روزنامه حکومتی مردم‌سالاری ۲۵آبان۹۹ اعتراف کرد: «جامعه بی‌عدالتی و اختلاف طبقاتی را نخواهد پذیرفت و این اختلاف، ضریب شکنندگی جامعه، تقابل جویی طبقات اجتماعی و میزان برانگیختگی را افزایش می‌دهد و صبر و تحمل مردم و حس غبن آنان را لبریز می‌کند».

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3f8dacfc-f1fa-41ae-aee4-195309294b50"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات