سیرکهای ژورنالیستی
بازیهای تکراریِ پیشزمینهٔ انتخاباتی، این روزها و هفتهها لااقل یکی از موضوعات یا سوژهها و سیرکهای ژورنالیستی رسانههای حکومتی هستند. بازیهایی که هیچیک از موضوعاتشان هم به سرانجام و نتیجهٔ مشخص نمیرسد؛ چرا که هدف، هیاهوی بیشتر برای پرکردن چشمها و اصلیترین هدف هم خدمت بیشتر جهت تثبیت محکمتر نظام ولایت فقیه است.
این شگردهای تبلیغاتی بهطور خاص پس از نمایش انتخابات خرداد ۷۶ که بهاصطلاح اصلاحطبان صاحب صدارت شدند، دیگر حنایش، آفتاب و باران خورده و رنگ و جلایی چشمنواز هم ندارد. حاصل این بازیها، اتحاد پشتپردهٔ «فشنگ تمام کردههای اصلاحچی» با افسارگسیختهترین جناح هار متخصص جنایت و دجالگری در خدمت به اصل نظام و نگهداشتن دیکتاتوری و آپارتاید مذهبی ـ جنسیتی بوده و هست.
این بازیهای تکراری یک روز با مثلاً افشای دزدیهای نجومی جناحین لانسه میشود، یک روز با بهانهکردن اختیارات رئیسجمهور، یک روز با موضوع زنان ـ که نمونهاش را در ۲-۳هفتهٔ اخیر دیدهایم ـ و یک روز با دستگیری یک یا چند عنصر حکومتی و بازتابهای تبلیغاتی به آن دادن و چند صباحی بعد، همان آش سرکوب و چپاول از جانب حکومت و همان کاسه در مطالبات اجتماعی و صنفیِ بیپاسخ ماندهٔ شهروند ایرانی!
عاقبت سراب بد و بدتر
برای چنین شمایلی از تاکتیک دیکتاتوریها ــ مثل وضعیت تکراری و بازیهای حکومت آخوندی برای نمایشهای انتخاباتی ـ هانا آرنت، فیلسوف و تاریخنگار آلمانی، در کتاب «مسؤلیت شخصی در دوران دیکتاتوری» چنین توصیف دقیق و قابلتوجهی دارد: «انتخاب بین بد و بدتر، یک دروغ بزرگ و شیوهٔ معمول حکومتهای فاشیسم و توتالیتر برای سرکوب بیشتر مردم است».
نقطهٔ تلاقی همهٔ بنبستها
یکی از چاشنیهای این بازی تکراری و بیسرانجام که معمولاً در نمایشهای داخلی رژیم نسبت به انتخابات یا جنگ گرگها، بیشتر رونمایی میشود، همان بگم بگم احمدینژادی و یا مسألهٔ میزان اختیار رئیسجمهور است. حالا واقعیت چیست و هر دو باند حکومتی چه بازیای را در اینباره نمایش میدهند؟
واقعیت این است که هر دو جناح حاکمیت، قسمخوردگان به اصل ولایت فقیه هستند. هر دو باند میدانند که تمام ارکان سیاست و اقتصاد و قدرت کلان ناشی از این دو ارکان مملکتداری در ید مطلق ولی فقیه است. در قانون اساسی هم نمایندگان قسم خورده به آن، مهرش کردهاند. روی دیگر این واقعیت این است که حتی در بیرون حکومت آخوندی هم که کسی یا جریانی بخواهد دل به تغییری در این نظام خوش کند، هرگز بدون نفی مطلق ولیفقیه به جایی نرسیده و نخواهد رسید که در قدمهای بعدی در همین نظام هضم میشود. این همان تلاقی همهٔ راههای پیموده شده به بنبست انجامیده است.
طُرفههای بیمشتری دایههای دشنه در آستین
بازارگرمیای که باند همیشه مغلوب نظام ـ در سایهٔ موافقت و هیمنهٔ باند غالب ـ بهطور خاص در چشماندازهای انتخاباتی راهمیاندازد، این است که بدون کوچکترین اشارت و نزدیکی به اصل موضوع، میداندار هیاهوی میانتهی میشود. بعد از چند صباحی هم که آبهای نمایش انتخاباتی و هیاهوهای دو رقیب قدرت از آسیاب افتاد، دوباره ارکان باند مغلوب قسم خورده به ولایت فقیه، بر پاشنهٔ ذات مقدس نظام جمهوری اسلامی میایستد؛ چرا که هدف از تمام این نمایشها، حفظ و حراست از اصل نظام است.
یکی از این طرفههای نمایشی، اظهارات گاهگاه و اخیر صادق زیباکلام است. یادآوری میشود که مختصات واقعی جامعهٔ ایران نسبت به تمامیت حاکمیت ولایت فقیه، چنان از هضم رابع هر دو باند نظام عبور کرد که زیباکلام اعتراف کرد: «مردم دیگر برای اصلاحطلبان و اصولگرایان تره هم خُرد نمیکنند».(خبرگزاری ایرنا ۲۳مرداد ۹۸) همین واقعیت هم همیشه بوده و هست که نهایتاً ماهیت تمام عناصر باندهای رژیم را در سر بزنگاه آشکار میکند. در همین زمینه یکی از ترهات ناگزیر صادق زیباکلام که روی پاشنهٔ ذات مقدس نظام جمهوری اسلامی میایستد و جنایتکارترین عناصر همذاتش را میستاید، این است که: «قاسم سلیمانی یک قهرمان جنگی و یک وطنپرست واقعی است... این مرز و بوم به امثال این مرد نیاز دارد».(خبرگزاری ایسنا ۳۱شهریور ۱۳۹۲)
حالا که چشمانداز تیره و تار نمایش انتخاباتی پیش روی نظام هویدا است، عناصری مثل زیباکلام نقش دایه برای دولت قسم خورده به ولایت فقیه را بازی میکنند؛ منتها حواسشان جمع است که کوچکترین اشارت و نزدیکی به اصل موضوع و ذات نظام نکنند تا بازیهای نمایشیِ سرفصلی باندها بههم نخورد.
زیباکلام که در ۱۶اردیبهشت ۹۸ در گرماگرم تروریست نامیدن سپاه پاسداران گفته بود «با تمام وجود از نظام دفاع میکنم و اسلحه هم دست میگیرم که نظام سقوط نکند»، در آخرین اظهارات از سلسله بازیهای باندی، هم نمایشی بودن نقشی بهنام رئیسجمهور و هم سلطهٔ الیگارشی قدرت را در نظام آخوندی تکرار میکند: «۳سال گذشته بارها از رئیسجمهور روحانی درخواست کردم که بگوید اگر به فرض ۱۰۰تومان کل درآمد ملی ایران است، چه مقدار از این درآمد حاصله، در اختیار قوه مجریه قرار میگیرد؟ بارها از ایشان خواستم تا در خصوص مسأله اختیارات شخص رئیسجمهور برای نمونه در حوزه سیاست خارجی صحبت کند و به مردم توضیح دهد که آیا امکان و اختیار حل مشکلات کشور در حوزه سیاست خارجی را دارد یا خیر؟... ایشان توضیح دهند که درآمدهای ملی به کجا میرود و در اختیار چه نهادهایی است؟ آیا دولت نظارتی روی عملکرد مالی آنها دارد یا خیر؟».(روزنامه آرمان ۲۲مهر ۹۸)
در ادامه، میرود سراغ اعتراف ناگزیر به این بازیهای تکراری باندی که در کنفرانسهای مطبوعاتی یا کنفرانسهای پایان دید و بازدیدها با مقامات کشورها و یا در رسانههای حکومتی نمایش میدهند: «گروهی از رسانههای دلواپس، انتقاداتی عجیب مطرح خواهند کرد و گروهی دیگر یعنی رسانههای متعلق به دولت با طرح سؤالاتی خنثی، کار را پیش خواهند برد».(همان منبع)
تنها آدرس سرراست آینده
اما در بیرون از این بازیهای مبتذل برای رأی خریدن، واقعیت صورتمسألهٔ ایران از منظر مردم ایران چیست؟ واقعیت رأی تثبیت شده پس از سلسله قیامهای اقشار جامعهٔ ایران این است که اساس مشکل و ریشهٔ فساد و تباهی گسترده شده در ایران، ناشی از سلطهٔ حاکمیت ولایت فقیه است. رأی مردم ایران در بیرون از دایرههای نمایشی انتخابات قلابی همواره این بوده و هست که: تمامیت قانون اساسی این نظام نفی کامل و تمامیت حکومت مطلقهٔ ولیفقیه، واژگون! این تنها راه رهایی ذهنی و عینی است که تمام بازیهای مجازی و نقشهای نمایشی را پایان میبخشد و آدرس سرراست امید به آینده آزادی و برابری را میدهد.