برای قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷
شبنم تازه صبح! بلندشو از رو زمین
به شهر من نگا کن سیل و تُو چشما ببین
شب که تو خواب بودهای گلای شهرو بردن
تُو قتلعام گلها هزار هزارتا کشتن
هزارتا گور جمعی از گُلای شهر من
هر گوشه و کناری به دست این اهرمن
شبنم روی گلها! پچ پچ مادرامی
تُو گرگ و میش با نسیم مونس رؤیاهامی
ببین ببین که بارون عاشقونه میباره
تُو آینههاش هزارون اسم ستاره داره
دم غروب، تَهِ دشت خورشید گیس طلایی
اسماشونو میپاشه تُو آسمون آبی
شب که میشه، ماه میاد خاطرههام می باره
مینشینم لب رود میشمرم ستاره
شبنم مهربونم! دلم پُر از گلایهس
اما ستاره میگه گلایه رو یه چارهس
شبنم پاک و زلال! ترانهای یادگار
از اون گُلای عاشق مونده رو لبها بیدار:
«آی پریای خسته! مردم دل شکسته!
آزادی رو صدا کن اون که به پات نشسته...»
س. ع. نسیم