728 x 90

«سه گل زده» در آستانه «ونزوئلایی شدن»!

روحانی و گل زده
روحانی و گل زده

آخوند روحانی، گفته است «اگر کار و تلاش نمی‌شد» ممکن بود ایران شرایطی مانند ونزوئلا پیدا کند ولی دولت با کنترل تورم مانع از بروز چنین وضعیتی شده است» (ایرنا۲۶اسفند۹۹).

رئیس جمهور رژیم آخوندی که این روزها لیست خدمات و موفقیتهای دولتش را در دست گرفته و از این‌که نگذاشته شرایط بحرانی در ایران به مرحله سقوط به دره نیستی ونزوئلایی برسد، غرق در شعف است و مدعی شده است « «سه گل زده و یک گل خورده است».

البته لابد وقت نداشته است بگوید ونزولایی شدن جامعه ایران چه چیزی را کم دارد تا در اسرع وقت کارگزاران نظام برایش مهیا کنند. در مورد نتیجه مسابقه هم معلوم نکرده است سه تا گل در کدام بخش و کی و کجا زده شده است.

آیا تورم بالا گل زدن است یا بیکاری و رکود؟ نکند گل زده شده است ولی به دروازه خود؟ بهرحال بررسی این گل زدنهایی که همه دنبال آن هستند که بدانند چگونه بوده خالی از لطف نیست

برای سهولت این بررسی، نگاهی به تصویر صفحه اول یک روزنامه حکومتی (فرهیختگان ۲۴اسفند۹۹) کمک کننده است.

 

-

 

کشور تحت حاکمیت آخوندها نه تنها در حوزه اقتصاد در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد، بلکه اوضاع در بخشهای سیاسی و فرهنگی از آن هم رقت‌بارتر است. یک نمونه از آن هم جنگ و دعوای باندهای مافیایی است که برای کسب کرسی رئیس جمهوری در سال آینده دندان تیز کرده‌اند و از دین و آیین و مرام و اعتقادات مردم سو استفاده‌های مشمئز کننده می‌کنند. اوضاع اجتماعی را هم کارشناسان حکومتی چنان ترسیم می‌کنند که گویی مغولان آمده‌اند و هستی جامعه را تار و مار کرده‌اند. در سیاست خارجی هم انزوای بی‌سابقه منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم در برابر چشمان همه قرار دارد.

 

گودال ابتذال

دکتر بخارایی مدیر گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی در انجمن جامعه‌شناسی ایران می‌گوید: «... چرا پیشرفت فرهنگی اتفاق نیفتاده؟ اتفاق نیفتاده که هیچ، عقبگرد هم کرده‌ایم. در آستانه سال۱۴۰۰، من به جامعه نگاه می‌کنم و می‌بینم با یک فروپاشی اخلاق اجتماعی مواجهیم... در ساختار اقتصادی و پدیده «فقر» و در ساختار اجتماعی و افول آزار دهند اخلاق اجتماعی و در ساختار فرهنگی و شکاف نسل‌ها و نیز از همه مهم‌تر و اصلی‌تر، در ساختار سیاسی که دامن‌ زننده به فروپاشی اجتماعی است» (شهروند۱۸اسفند۹۹).

 

شکست سیاست‌های اقتصادی در کشورهایی با تورم دو رقمی

همین خرداد امسال بود که رئیس بانک مرکزی، چهارچوب سیاست‌گذاری خود را در خصوص هدف‌گذاری تورمی اعلام کرد. این سیاست در سه دهه گذشته و هر بار به اسم و عنوانی تکرار شده است. همتی قول داد تورم را در سطح ۲۲درصد (با نوسان مثبت یا منفی ۲درصد) نگه دارد. اما این ظاهراً یکی از گل‌هایی بود که آخوند روحانی مدعی زدنش است. در حالی که کارشناسان اقتصادی اذعان می‌کنند: «بر اساس فرمول محاسبه‌گر تورم توسط مرکز آمار ایران، نرخ تورم کشور نزدیک به ۵۰درصد می‌باشد که بر اساس پیش‌بینی مرکز پژوهش‌های مجلس، تورم نقطه‌به‌نقطه تا پایان سال در حدود ۵۰درصد و تورم سالیانه در محدوده ۴۵درصد قرار گیرد که با هدف تورمی اعلام‌شده بانک مرکزی (۲۲درصد)، فاصله زیادی دارد» (اقتصاد پویا۲۶اسفند۹۹).

 

ایران در حال تکرار تجربه ونزوئلا؟

این‌که جامعه تحت مدیریت آخوندها و پاسدارانشان امروز به شرایط ونزوئلا نزدیک‌تر شده است، غیرمترقبه نیست. از دو سال پیش اهالی این مملکت در حال آماده شدن با شرایط بسا وخیم‌تر هستند. دو سال پیش هم که تب و تاب حوادث اقتصادی و سیاسی بالا گرفته بود و قیمت ارز جهشی شده بود، حسین راغفر کارشناس اقتصادی حکومتی به صراحت گفت: «با نگاهی کلی به حوادث چند وقت اخیر، ایران هم در حال تکرار تجربه تلخ ونزوئلا است. وی در همان زمان هم که این پرسش مطرح بود که منشاء بحرانها، علت داخلی دارد یا خارجی؟ به صراحت اذعان کرد «ارزیابی من در این خصوص این است که مشکلات اخیر اقتصادی که به‌شدت کشور را به مرز فروپاشی کشانده بیشتر ریشه در داخل دارد تا مسائل و اقتضائات حوزه دیپلماسی و روابط بین‌الملل» (دیپلماسی ایرانی۱۱تیر۹۷).

 

مگر اقتصاد ونزوئلا چگونه است؟

حال خوب است بدانیم مگر شرایط کشور ونزوئلا چیست که این‌قدر همگان از آن وحشت دارند و رژیم آخوندی مدعی است تا به آنجا هنوز فاصله‌ای هست!

سال گذشته گزارشگر نیویورک‌تایمز مطلبی درباره شرایط اقتصادی – اجتماعی ونزوئلا نوشته بود که گویا به ایران آخوندها مسافرت کرده است و نتیجه گرفته بود که بحران حاکم بر این کشور ناشی از ضعف حکمرانی، فساد و سیاست‌گذاریهای نامناسب است.

به این گزارش دقت کنید آیا وضعیت ایران فعلی این‌طور نیست: «قدرت خرید بیشتر ونزوئلایی‌ها به سطح یک کیلو گرم آرد در ماه تقلیل داده شد. در بازارها، قصاب‌هایی که با قطعی دائم برق دست به گریبانند، تا غروب آفتاب حتی گوشت‌های فاسد شده را هم می‌فروشند. آنها «آت و آشغال» های گوشت و «ته‌مانده» های آن مانند دنبه و سم گاو را می‌فروشند. اینها تنها پروتئینهای حیوانی هستند که بسیاری از مشتریان توان خرید آن را دارند. کارگران سابق در میان «کُپه» های آشغال و پلاستیک‌های قابل بازیافت دنبال چیزی برای خوردن یا فروش هستند. کمبودها موجب شده که بخش زیادی از جمعیت غرق در بحران انسانی شوند اگر چه گروهی از فرماندهان عالی‌رتبه ارتش که هم‌چنان وفادار به مادورو هستند «منابع بقا» را در دست دارند یا حتی از طریق ابزارهای غیرقانونی به ثروتمند کردن خود ادامه می‌دهند. برای بسیاری از مردم شرایط به‌گونه‌یی است که روزبه‌روز و ساعت به ساعت شاهد فقیرتر شدن خود هستند. ونزوئلا صاحب بزرگ‌ترین ذخایر نفتی اثبات‌شده در جهان است» (دنیای اقتصاد۲۹اردیبهشت۹۸).

 

آینده اقتصاد ایران: ونزوئلا، سوریه یا پاکستان؟

اما جالب این‌که تحلیلگران و کارشناسانی هم در رژیم هستند که حیطه مقایسه را به کشورهای دیگر نیز سرایت داده‌اند تا نشان دهند که ایران آخوندها را می‌توان با کشوری مثل پاکستان مقایسه کرد که دولت پنهانی به‌نام ارتش (در رژیم آخوندها بخوانید سپاه پاسداران) دارد و عملاً همه چیز دست آنهاست. .

«بسیاری هستند که آینده ایران را با وضعیت ونزوئلا و سوریه مقایسه می‌کنند و وضعیتی «آخرالزمانی» را ترسیم می‌کنند، هر چند این احتمالات کم نیست و ممکن است ما در آینده چیزی شبیه ونزوئلا یا سوریه شویم؛ اما یک احتمال دیگر نیز وجود دارد و آن این است که طی وقایع آتی، اقتصاد و سیاست ما شبیه وضعیت کنونی پاکستان بشود. پاکستانی که جمهوری اسلامی است و نمونه نمادین حاکمیت دوگانه، در ظاهر دولت حاکم است اما در واقع، دولت پنهان یعنی ارتش پاکستان... مدیریت منابع تولید (آب، زمین، سرمایه، مواد اولیه، دانش و نیروی انسانی) در دست دولت پنهان است و بدل به ابزاری برای تداوم همکاری فرادستان شده است و لا غیر، چشم‌انداز آینده بسیار کوتاه مدت است و "انباشت" رخ نمی‌دهد؛ و در کل امیدی به خروج از چرخه شوم عدم توسعه و فقر در آن نمی‌رود» (ویرگول۶اسفند۹۹).

حاکمان خون‌ریز و شریر در ایران در بیش از ۴دهه حاکمیت خود هر بلایی که خواستند و توانستند بر سر ملت ایران آوردند و با پول نفت و سایر منابع بدون جایگزین این ملت، تا جا داشتند خوردند و بردند و نیست و نابود کردند، حالا منتظرند ببینند ونزوئلا می‌شوند یا نمی‌شوند.

اما واقعیتی ورای این انتظار وجود دارد و آن هم خشم و نفرت ارتش گرسنگان و بیکارانی است که از تمامیت نظام عبور کرده‌اند، نظامی که کاملاً در بن‌بست بی‌راه‌حلی است. بنابراین دیگر زمان برای این بازیها از جمله ونزوئلایی شدن و... گذشته است. سرنوشت همه دیکتاتورها روشن است. سرنوشتی که مردم محروم و جوانان شورشی برای فاشیسم مذهبی به‌زودی رقم خواهند زد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d911c5ee-8c01-4898-8aa5-36ae5868543b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات