728 x 90

سراب سلطنت مدفون در خدمت بقای شیخ ملعون - دکتر بهروز پویان

تظاهرات ایرانیان ازاده در کانادا - مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر
تظاهرات ایرانیان ازاده در کانادا - مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر

 

ولی‌فقیه هر آنچه در چنته داشت برای بقای خود طی چند دهه رو کرد و در آخر خط به سراب سلطنت مدفون آویخته است. از اصلاح‌طلبی! و عدالت خواهی! تا اعتدالی! و جوان حزب‌اللهی! و حالا برگ آخرش؛ بازگشت به ارتجاع سلطنتی. هر چقدر ترفندهای نخستین جدی و قابل توجه بودند، این برگ آخر یعنی سراب سلطنت مدفون مضحکه و رسواست. از این‌رو که ترفندی هم‌چون اصلاح‌طلبی قلابی بسیج سازماندهی شده بخش زیادی از رژیم از منابع مالی گرفته تا منابع نظامی و امنیتی را به‌طور رسمی با خود به همراه داشت. رژیم همین امکانات و شرایط را برای عدالت خواهی! به سبک احمدی‌نژاد و اعتدالی! به سبک حسن روحانی هم فراهم کرد. اما سراب بازگشت به سلطنت مدفون به یک سری نمایش‌ها و شوهای رسانه‌ای بدون هیچ پایه‌یی در واقعیت سیاسی و اجتماعی ایران خلاصه شده است. ولی‌فقیه به‌عنوان آخرین شانس، ترفند داخلی و رسمی‌اش را روی بازگشت به دهه شصت، دوران خمینی دجال، یعنی دوران جنگ و شکنجه و قتل‌عام با انتصاب رئیسی سرمایه‌گذاری کرد اما از بخت بدش این برگ پیشاپیش سوخته بود و شروع نشده تمام شد. اما ترفند و برگ آخر ولی‌فقیه یعنی بازگشت به ارتجاع سلطنتی که آنرا در میانه راه ترفند اعتدالی و زمانی که آن ترفند دود شد و به هوا رفت و در قیام ۹۶ دفترش بسته شد، در قالب یک پروژه رسانه‌ای در خارج از کشور شروع کرد و به پیش برد که این پروژه با اتمام زود هنگام رئیسی، قاتل قتل‌عام ۶۷، به تنها گزینه باقی مانده برای ولی‌فقیه برای گریز از سرنگونی تبدیل شده است.

 

ارزیابی یک مغلطه

رژیم در قالب ارتش سایبری و رسانه‌ای‌اش در داخل و خارج کشور تلاش زیادی کرده تا با زیر پا گذاشتن تمامی قواعد عقل و شعور متعارف و اصول منطقی و علمی، با شیوه‌های مختلف از جمله نظرسازیهای مضحک اینترنتی و قصه‌پردازیهای فانتزی از دیکتاتوری سلطنتی و بسیج کردن گله‌ای از مأموران و مزدوران سابق و لاحق‌اش که بسیاری‌شان مهر همدستی آشکار با رژیم در غارت و جنایت را هنوز بر پیشانی دارند و فعال کردن سلول‌های خفته خود در اروپا و آمریکا که آنها را تحت هیچ شرایطی آشکار نمی‌کرد، در پوششهای مختلف فعال رسانه ای و سیاسی و مدنی، تحلیلگر و آکادمیسین، ژورنالیست و... با تابلوها و گرایشهای مثلا سیاسی مختلف از چپ و راست، لیبرال و مارکسیست، مشروطه خواه و سلطنت‌طلب و جمهوری‌خواه، مذهبی و ضد مذهبی و... پروژه مجازی بازگشت به سلطنت مدفون را برای مردم ایران واقعی جلوه دهد بی‌آن که خود اساساً چنین هدفی را در واقعیت دنبال کند. چرا که همه این معرکه‌گیریها تنها یک کارکرد واقعی برای ولی‌فقیه دارد و آن هم به تعویق انداختن سرنگونی از طریق انحراف در مسیر مبارزه مردم ایران و اخلال در کار مجاهدین و مقاومت ایران است و به‌قول فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران و رهبر مقاومت، مسعود رجوی "هیاهوی بسیار برای هیچ".

این "هیاهوی بسیار برای هیچ" را ولی‌فقیه به شیوه‌های گوناگون پیش می‌برد. بخشی از آنرا به تلویزیون شنگینک و منگینک رژیم در خارج کشور سپرده تا قصه‌های فانتزی از دوران خوش! زندگی در زیر سایه سنگین و سیاه دیکتاتوری سلطنتی روایت کند. بخشی را به تلویزیون خبری خارج کشوری‌اش سپرده تا در کنار آیت‌الله بی‌بی سی که به‌طور رسمی و آشکار مواضع بیت‌العنکبوت خامنه‌ای را بازتاب می‌دهد، این شبکه دربست موظف به سرکوب و سانسور اخبار و واقعیتهای سیاسی ایران به نفع سراب سلطنت مدفون و بلندگوی رسمی بقایای ارتجاع سلطنتی باشد. خرده وظایفی هم به مأمور سپاه تروریستی پاسداران در آمریکا محول کرده که با هماهنگی نایاک، شبکه افشا شده ولی‌فقیه در ایالات متحده، در مجامع سیاسی و رسانه‌ای آن کشور پرسه بزند. همو که در سیرک انتخابات رژیم در سال۹۲ شرکت کرده بود و برای آن تبلیغ می‌کرد و با دریدگی بی‌مانند بر میلیون‌ها ایرانی که آن سیرک مهوع را تحریم کرده بودند می‌تاخت و اخیراً هم بعد از دیدار مایک پمپئو با خانم رجوی در اشرف۳ دچار جنون گاوی شده بود و جیغ بنفش سر می‌داد. و البته شیوه‌های مختلف دیگر که برخی از آنان هم‌چون نظر سازیهای مضحک توسط گروه دیگری از دلواپسان ولایت فقیه به نفع شاه و شیخ، توسط اعضا و هواداران مقاومت ایران با بیانی علمی و مستدل مورد بررسی قرار گرفت. اما در اینجا می‌خواهم به مغلطه‌ای بپردازم که محفل ارتجاع سلطنتی از آن برای موجه جلوه دادن سراب بازگشت به سلطنت مدفون بهره می‌برد.

 

تبلیغات سلطنت‌طلبی رژیم ولایت فقیه برای گرفتن چشم‌انداز از جامعه ملتهب و انقلابی ایران و گذر از وضع موجود به سوی آینده، از آنجا که می‌داند دیگر نمی‌تواند روی کارنامه گذشته رژیم مانورهای اصلاحاتی و اعتدالی بدهد، روایتی افسانه‌ای و سراسر مجعول از روزگار سلطنت مدفون پهلوی ارائه می‌کند و بسیاری از مهره‌های همان پروژه‌های اصلاحاتی و اعتدالی را هم موظف به پیش بردن این پروژه کرده است. در واقع این پروژه روی مقایسه میان وضعیت اجتماعی (تأکید می‌کنم اجتماعی و نه سیاسی) امروز ایران با دوران پهلوی به‌ویژه در چند سال آخر رژیم پهلوی در دهه پنجاه متمرکز است و محوری‌ترین موضوع این پروژه تبلیغاتی- مجازی برخی آزادیهای اجتماعی و در رأس آنها اجباری نبودن حجاب زنان است. این تبلیغات با محور کردن این مسأله که از اصول مسلم و بدیهی یک جامعه دمکراتیک و از پایه‌یی‌ترین (و نه سقف و تمام) حقوق شهروندان است در یک تعمیم فریبکارانه تلاش می‌کند تا سایر جعلیات مبنی بر وجود سایر آزادیها مثل آزادی بیان و مطبوعات و کسب و کار و حتی رفاه در رژیم پهلوی را بدیهی جلوه دهد. فارغ از این جعلیات و فسانه‌ها که پایی در واقعیت ندارد، مغلطه‌ای که صورت می‌گیرد در واقع مقایسه میان رژیم ولایت فقیه و رژیم پهلوی است که بر پایه این قاعده عقلی و علمی که هر پدیده را باید با ضد آن پدیده شناخت، چنین مقایسه‌ای از اساس باطل است و هیچگونه شناخت و تفسیر درستی از این دو رژیم به دست نمی‌دهد. چرا که دو رژیم پهلوی و ولایت فقیه نه تنها ضد یکدیگر نیستند بلکه دارای ریشه‌های تاریخی مشترک و جنبه‌های مشترک فراوان هستند. وقتی از دو پدیده متضاد صحبت می‌کنیم باید یکی وجود دیگری را نفی کند و این نفی باید در جمیع ویژگیها باشد. مثلا وقتی بخواهیم یک دیکتاتوری را بشناسیم طبق قاعده منطقی ذکر شده باید الزاماً آن را با شاخصهای دمکراتیک بررسی کنیم و اگر مقایسه‌ای هم قرار باشد انجام دهیم قاعدتاً باید دیکتاتوری را با یک حکومت دمکراتیک مقایسه کرد و نه با یک دیکتاتوری دیگر. این‌که رژیم ولایت فقیه یک دیکتاتوری با خصلتهای فاشیستی است را همگان با همه وجود تجربه کرده و می‌کنند، در مورد دیکتاتور بودن رژیم پهلوی هم همه تحلیلها و اسناد و کارنامه آن رژیم اینرا تأیید می‌کنند و حتی در مواقعی که بحث دیکتاتور بودن سلطنت مدفون پیش می‌آید مبلغان آن رژیم ناگزیر از پذیرش می‌گویند بله دیکتاتور بود ولی خدمت کرد به کشور!. بگذریم از این‌که هیچ دیکتاتوری تا حالا به کشورش خدمت نکرده و دیکتاتور خوب یک دیکتاتور مرده است، اما با توجه به ماهیت دیکتاتوری هر دو رژیم که نمی‌توانند ضدهم باشند، اساساً هر مقایسه‌ای میان دو رژیم از اساس باطل و در واقع یک مغلطه منطقی است. ولی رژیم ولایت فقیه سروکاری با عقل منطق ندارد و برای بقای سلطنت فقیه هر واقعیت عینی و بدیهی را هم انکار می‌کند و این همان میراث خمینی دجال است که گفته بود حفظ نظام اوجب واجبات است و حالا در پروژه سراب سلطنت مدفون هم با همان قاعده ضد عقلی پیش می‌رود. حال اگر کسی اصرار دارد رژیم پهلوی و رژیم ولایت فقیه دو پدیده متضاد هستند باید آنرا در ویژگیها و عملکردهای این دو رژیم ثابت کند. بگذارید نگاهی به برخی ویژگیهای راهبردی و پایه‌یی دو رژیم بیاندازیم تا ببینیم این تضاد در کجا می‌تواند باشد.

 

شباهتهای رژیمهای شاه و شیخ

هر دو رژیم شاه و شیخ حکومتهای فردی مطلقه‌اند که حاکم مطلق یعنی شاه و ولی‌فقیه، مقام‌هایی غیرانتخابی و مادام العمر هستند که البته در رژیم سلطنتی این مقام حتی به‌طور بالقوه در دسترس مردم نبود چرا که جانشین شاه یکی از فرزندان مذکر خودش (و نه حتی دختران) بود. در رژیم ولایت فقیه هم ولی‌فقیه باید فردی باشد که حتماً آخوندی باشد که صلاحیت آخوندی‌اش توسط شورایی تأیید شود که در نهایت ولی‌فقیه مستقر آنرا تأیید می‌کند در واقع ولی‌فقیه بعدی را هم ولی‌فقیه فعلی تعیین می‌کند. پایه‌گذاران هر دو رژیم یعنی رضاخان و خمینی با وعده رفاه و معیشت به قدرت تکیه زدند. رژیم شاه هم‌چون شیخ دستگاه سانسور و سرکوب داشت و مخالفانش که نخبگان و روشنفکران و شاعران و نویسندگان بودند را یا ترور می‌کرد (میرزاده عشقی) یا دهانشان را در زندان می‌دوخت و به‌قتل می‌رساند (فرخی یزدی و دکتر تقی ارانی، بیژن جزنی و یاران فدایی و مجاهدش) یا شکنجه و اعدام می‌کرد (شهیدان مجاهد و فدایی و گلسرخی و دانشیان و...)، رضاخان اقوام ایرانی را قتل‌عام و نسل‌کشی کرد خمینی هم همین کارنامه را در ترکمن صحرا و کردستان از خود به جای گذاشت، شاه در دانشگاه ۱۶آذر ۱۳۳۲ را در کارنامه دارد و شیخ ۱۸تیر ۱۳۷۸، رضاخان می‌گفت بی‌حجابی اجباری خمینی می‌گفت حجاب اجباری و هر دو در نداشتن حق آزادی برای انتخاب پوشش از سوی مردم هم نظر بودند، شاه در مناسبات منطقه دخالت می‌کرد (حضور ارتش ایران در خاک عمان و درگیر شدن در مسایل داخلی آن کشور)، ولی‌فقیه هم دخالت منطقه‌ای را به یکی از پایه‌های رژیمش تبدیل کرده، شاه مردم را در تظاهرات مسالمت‌آمیز ۳۰تیر ۱۳۳۱ و مردم تبریز در سال۵۶ و مردم تهران در ۱۷شهریور و ۱۳آبان و... در سال۱۳۵۷ به گلوله بست، شیخ هم از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تا قیام مردم مشهد و اراک و زنجان و اسلامشهر و خرم‌آباد و ۱۸ تیرماه تهران در دهه هفتاد و نیز قیام های۱۳۸۸ و دی ماه۹۶ و خرمشهر و کازرون و گوهردشت در سال۹۷ و قیام آبان ۹۸ و قیامهای سیستان و بلوچستان و خوزستان و اصفهان و... همه را به خون کشید. شاه با نشاندن فرد به مدت چند ساعت روی آتش اجاق (مجاهد شهید اصغر بدیع زادگان)، زنده به آتش کشیدن فرد (روزنامه‌نگار شهید نهضت ملی کریمپور شیرازی) کشیدن ناخن و... شکنجه می‌کرد (گزارش عفو بین‌الملل اول فوریه ۱۹۷۶)، شیخ هم با واحد مسکونی و قبر و شلاق تا سرحد مرگ و تجاوز و... شکنجه کرده و می‌کند، انحصار واردات و صادرات در اختیار وابستگان دربار شاه بود در رژیم شیخ هم این امر در تیول بیت‌العنکبوت خامنه‌ای و پاسداران تروریست و وابستگان آنهاست، شاه به‌دنبال سلاح هسته‌یی بود و میلیون‌ها دلار برای آن هزینه می‌کرد و رشوه به دلال‌های خارجی می‌داد شیخ هم میلیاردها دلار سرمایه مردم ایران را صرف پروژه بمب اتمی کرده است، شاه وجود زندانی سیاسی و شکنجه را انکار می‌کرد (مصاحبه با خبرنگار خارجی) شیخ هم اساساً وجود زندانی سیاسی در زندانهایش را منکر می‌شود و به آنها هم‌چون شاه زندانی امنیتی می‌گوید، شاه بر اساس نگرش عقب مانده و ارتجاعی‌اش زنان را فاقد شعور و صلاحیت عقلی برای مشارکت و رهبری سیاسی می‌دانست (مصاحبه با خبرنگار آمریکایی) شیخ هم نگاه و کارنامه عملی‌اش در زمینه زن‌ستیزی و دیدگاه ارتجاعی و ضدیت هیستریک با زنان بر همگان روشن است، بنیاد پهلوی و دربار انحصار مهمترین و عمده‌ترین منابع اقتصادی و مالی را در تیول و انحصار خود داشتند، شیخ هم همین رویه انحصار طلبی را با بنیاد های زیر مجموعه بیت‌العنکبوت خامنه‌ای و سپاه تروریستی پاسداران پیش گرفت، شاه مقامش را موهبتی الهی می‌دانست شیخ هم خود را برگزیده خدا می‌داند، در ساختار سلطنتی مردم رعیت شاه به‌شمار می‌روند شیخ هم مردم را افرادی فاقد شعور و تشخیص می‌داند که تحت قیمومت ولی‌فقیه قرار دارند. شاه می‌گفت حزب فقط رستاخیز خمینی می‌گفت حزب فقط حزب‌الله و این سیاهه را می‌توان هم‌چنان ادامه داد. اما با نگاهی به همین موارد هم می‌توان فهمید که رژیمهای شیخ و شاه نه تنها تضادی با هم ندارند بلکه رژیم ولایت فقیه را می‌توان ادامه سلطنت مدفون دانست که در غارت و جنایت سقف بالاتری نسبت به دیکتاتوری پیشین زده است. مضاف بر این تحلیل، روزنامه جمهوری اسلامی طی مطلبی که در آن از منشأ شعار حکومتی "رضاشاه روحت شاد" پرده برداشت در ادامه عنوان می‌کند که خامنه‌ای در جلسه‌ای گفته است بقایای سلطنت مشکل ما نیستند زیرا از اول انقلاب آزاری به ما نرسانده‌اند، دشمن و مشکل ما مجاهدین هستند. اینجا خود خامنه‌ای است که آدرس نیروی متضاد خودش و رژیمش را می‌دهد. در واقع می‌گوید بقایای سلطنت مدفون تضادی با ما ندارند بلکه مجاهدین هستند که نیروی متضاد ما هستند. بنابراین مقایسه میان رژیمهای شاه و شیخ که تضادی با هم ندارند طبق قواعد عقلی تنها یک مغلطه منطقی است و در مبارزه سیاسی و انقلابی هرگز یکی از آن دو نمی‌تواند منطقاً آلترناتیو دیگری محسوب شود این‌که چرا بعد از انقلاب ضدسلطنتی خمینی به قدرت می‌رسد نیاز به بحث جداگانه ای است که مجال آن اینجا نیست اما تنها به اشاره بگویم که به همین دلیل منطقی است که مجاهدین، خمینی را انقلابی و محصول طبیعی انقلاب نمی‌دانند بلکه او را سارق انقلاب ضدسلطنتی ۵۷ می‌دانند. چرا که او تضادی با سلطنت نداشت و بنابراین منطقاً نمی‌توانست آلترناتیو سیاسی آن باشد. اما مجموعه شرایط داخلی و بین‌المللی به‌ویژه زد و بندهای استعماری در ماه‌های منتهی به انقلاب ضدسلطنتی و قول و قرارهای پنهانی با خمینی توسط غرب او را در سرقت انقلاب مردم ایران و تداوم همان مناسبات دیکتاتوری پیشین با روکش ارتجاع دینی موفق کرد و امروز برخلاف انقلاب ضدسلطنتی ۵۷، به‌دلیل حضور مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت که به‌طور منطقی و علمی آلترناتیو رژیم ولایت فقیه به‌شمار می‌روند، و هم‌چنین کانون‌های شورشی و ارتش آزادیبخش ملی ایران و برنامه ده ماده‌ای خانم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران که موج گسترده‌ای از حمایتهای بین‌المللی را همراه خود دارد، راه بر تکرار تجربه تلخ انقلاب ضدسلطنتی و بندوبستهای استعماری برای سرقت انقلاب نوین توسط هر فرد فرصت‌طلب و ضدانقلابی بسته شده است.

 

توسل به لاشه دیکتاتور مرده

گفتیم که برگ آخر ولی‌فقیه برای جان به در بردن از موقعیت سرنگونی برخلاف ترفندهای پیشین صرفاً یک پروژه مجازی-رسانه‌ای است و پایی در واقعیت سیاسی و اجتماعی ایران ندارد. اما برای این‌که این ضعف را از نظرها پنهان کند دست به کار شد و تعدادی از بسیجیها و سپاهی را غیر از سرکوب و شناسایی قیام‌کنندگان مأمور کرد تا به موازات هیاهوی مجازی و نظرسازیهای رسوا و ابلهانه اینترنتی، وسط شعارهای رادیکال قیام، در دل جمعیت با سر دادن شعار "رضاشاه روحت شاد" و گرفتن فیلمی هر چند کوتاه و چند ثانیه‌ای و پخش و بازپخش آن توسط شبکه گماشتگان رسانه‌ای‌اش برای این هیاهوی مجازی واقعیت عینی بسازد. اشاره‌ای در بالا به روزنامه جمهوری اسلامی و اعترافش به منشأ این شعار کردم که قبلاً هم بارها توسط مجاهدین افشا شده است. علاوه بر این، یکی از خبرنگاران سیمای آزادی که در صحنه قیام مردم اصفهان در کف زاینده رود حضور داشت با تهیه گزارشی روشنگرانه و به موقع، بسیجی‌هایی که وسط جمعیت رفته بودند و از دیکتاتور مرده استمداد می‌طلبیدند تا نجاتشان دهد را افشا کرد. این مورد اخیر که توسط بسیجیها در قیام اصفهان مطرح شد از فاتحه خوانی برای دیکتاتور مرده هم مضحک‌تر بود. تصور کنید مردمی باشند که از اختناق و دیکتاتوری و سرکوب به تنگ آمده باشند آنگاه از خاطره متعفن یک دیکتاتور وحشی مثل رضاخان بخواهند که از دیکتاتوری نجاتشان دهد! احتمالاً به همین منوال پیش برود ولی‌فقیه به روح محمدخان قاجار پایه‌گذار قاجاریه و حتی چنگیزخان هم بیاویزد.

به‌رغم این تلاش مذبوحانه ولی‌فقیه، از آنجا که رژیمش در تنگنای سرنگونی است، تمامی ترفندهایش از روی استیصال و دستپاچگی است و بنابراین تمامی آنها به ضد خودش تبدیل می‌شود. ولی‌فقیه با طرح این شعار می‌خواهد پایه‌یی عینی و واقعی برای سراب سلطنت مدفون دست و پا کند اما با نگاه به همین تعداد محدود کلیپی که توسط تیم رسانه‌ای پروژه سراب سلطنت منتشر شده به‌خوبی می‌توان بی‌پایگی آن را در جامعه ایران مشاهده کرد. در تمامی این کلیپ ها در میان جمعیت زیاد قیام‌کنندگان تعداد انگشت‌شماری هستند که این شعار را سر می‌دهند و جمعیت آنها را همراهی نمی‌کند. هم‌چنین وقتی که این شعار چند بار به مدت چند ثانیه توسط مزدوران تکرار می‌شود بلافاصله با شعاری رادیکال مثل مرگ بر دیکتاتور که شعاری عمومی و خواست قیام‌کنندگان را نمایندگی می‌کند، از سوی قیام‌کنندگان قطع می‌شود. اتفاقی که اخیراً هنگام طرح این شعار توسط مزدوران در آبادان داده شد قابل توجه بود.

 

یک تجربه، یک گواهی

علاوه بر آنچه در مورد شعار خامنه‌ای ساخته "رضاشاه روحت شاد" گفته شد باید بگویم که شخصاً تجربه مشابهی هم‌چون تجربه گزارشگر سیمای آزادی در اصفهان داشتم که به یکی از روزهای قیام مربوط می‌شود. به چشم خود دیدم وقتی جمعیتی در حال سردادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر روحانی و خامنه‌ای بودند، گله‌ای از سرکوبگران به سمت جمعیت حرکت کرد تا آنها را سرکوب کنند در همین اثنا دیدم که شخصی از داخل یکی از کوچه‌های اطراف بیرون آمد، مستقیم به مرکز جمعیت رفت، شعارهای مرگ بر خامنه‌ای را قطع کرد و شعار رضاشاه... سر داد. بلافاصله چهار نفر که در حاشیه جمعیت بودند با او همراهی کردند و همزمان خودشان را به مرکز جمعیت رساندند. جالب توجه این‌که به‌محض سر دادن شعار توسط این چند نفر، گله سرکوبگران که پیش از آن داشت به سمت جمعیت می‌آمد ناگهان متوقف شد و فقط نظاره‌گر شعار این چند نفر شد، بعد از چند بار تکرار این شعار جمعیت که مطلقاً همراهی نکرده بود و گویی بهت‌زده بود به خود آمد و دوباره همان شعار مرگ بر خامنه‌ای را از سر گرفت. وقتی شعار مزدوران توسط جمعیت بریده شد، همان فردی که شروع کننده شعار بود بلافاصله از جمعیت جدا شد و به همان کوچه‌ای که از آن آمده بود، برگشت. جالب‌تر این‌که وقتی مردم شعارهای خودشان را از سر گرفتند گله سرکوبگر به سمت جمعیت یورش برد. این پروژه وقتی که شب فیلم همین چند ثانیه از شبکه شنگینک و منگینک رژیم در خارج از کشور پخش شد، تکمیل شد.

در پایان باید تأکید کنم که به‌رغم این همه "هیاهوی بسیار برای هیچ"، آنچه در تقدیر رژیم ولایت فقیه است سرنگونی با"قیامهای آتشین" است. از طرف کانون‌های شورشی سراسر میهن اعلام می‌کنم که ما از بازگشت بقایای سلطنت مدفون استقبال می‌کنیم اما برای حضور در دادگاه، فراموش نکنند وقتی می‌آیند آن دهها میلیون دلار را که خود رسماً اعلام کرده‌اند و آن میلیاردها دلار اعلام نشده را که از اموال مردم ایران به غارت برده‌اند همراه با سود آنها به خزانه مردم ایران برگردانند و البته شکنجه‌گران و مزدوران ساواک را هم با خود بیاورند تا در کنار سران رژیم خون‌ریز ولایت فقیه و پاسداران تروریست و شکنجه‌گران و اطلاعاتی‌های بدنام ولی‌فقیه در دادگاه عادلانه مردم ایران مورد حسابرسی قرار گیرند. کانون‌های شورشی و ارتش آزادیبخش ملی ایران عزم کرده‌اند تا میهن شیخ و شاه زده‌مان را از تمامی رسوبات و مناسبات ارتجاعی و استبدادی و استعماری پاک کنند و با برقراری یک جمهوری دمکراتیک و درآمیختن بوی نان با عطر خوش آزادی روزگار تازه‌ای را به مردم و تاریخ ایران هدیه کنند.

 

دکتر بهروز پویان، کارشناس علوم سیاسی از تهران

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/dbc26d29-7be9-4507-8480-d06f2dceee61"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات