728 x 90

سایهٔ سرنگونی از مجلس ارتجاع تا کف خیابان

اعتراضات از کف خیابان تا مجلس
اعتراضات از کف خیابان تا مجلس

دیگر بر کسی از دوست و دشمن پوشیده نیست که شرایط عینی انقلاب در ایران به بلوغ قابل توجهی رسیده است. شرایطی که مردم حاکمیت را نمی‌خواهند و رو در روی سیاست‌هایش می‌ایستند، حاکمیتی که قادر نیست اولیه‌ترین نیازهای جامعه از آب و هوا تا نان را تأمین کند. این وضعیت چه معنی می‌دهد و چه سرانجامی دارد؟

واقعیتها چنان انکارناپذیرند که کارگزاران حکومتی دیگر نمی‌توانند قیام مردم را به دشمن و بیگانه و دستهای خارجی نسبت بدهند.

راستینه عضو مجلس ارتجاع روز هفتم دی ۱۴۰۰ در جلسه علنی مجلس گفت: «متأسفانه پیام می‌دهیم به مردم که آی مردم شما بیایید کف خیابان»

برخی هم سایهٔ سرنگونی را به چشم می‌بینند اما به زبان نمی‌آورند. از جمله آنها جلال رشیدی کوچی عضو دیگر مجلس ارتجاع است که در همان روز در یک تذکر شفاهی گفت: «عزیزان من احساس خطر می‌کنم یک مقداری نگران هستم... اوضاع از آنچیزی که فکر می‌کنیم خراب‌تر هست».

 

این هشدارها حتی هنگام مذاکرات بر سر احیاء برجام هم بیرون می‌زند. احمد شیرزاد عضو سابق مجلس ارتجاع روز هفتم دی در روزنامه حکومتی آرمان نوشت: «همه دوست داریم که در مذاکرات بتوانیم از موضع قوی برخورد کنیم؛ اما برخورد از موضع قوی اگر مستلزم این باشد که جامعه یک فشار فوق‌العاده‌ای را تحمل کند کار از جای دیگری عیب خواهد کرد».

معنی «کار»، «عیب خواهد کرد» هم با نگاهی به هشدارهای وحشت‌آلود مجلس ارتجاع بیشتر روشن می‌شود.

پرویز محمدنژاد عضو مجلس ارتجاع در همان روز ۷ دی در مجلس گفت: «آقای رئیس‌جمهور هنوز چیزی نشده است وزرای شما خسته شدند... مردم ما مردم معترض خاموشند، نکند روزی این اعتراضها دهن باز کند و همه را در یک جا غرق در یک موضوعی خاص! بکند».

 

واقعیت این است که کابوس مشترک همهٔ کارگزاران رژیم «در موضوع خاصی» که داشت همه را غرق می‌کرد، قیام آبان ۹۸ است. قیامی که فکر کردند سرکوب شد، اما از آن‌روز تا امروز در سلسله خیزشهای مردمی در خوزستان، سیستان و بلوچستان و کردستان و در اعتراضات سراسری اقشار بپا خاسته مردم مانند خیزش معلمان در تمامی استانها و در بیش از ۲۰۰شهر و ناحیه هم‌چنان استمرار دارد و زنده و جوشان است تا جایی که امروز برای عوامل حکومتی چیزی جز اعتراف به بن‌بست سرکوب در برابر این خیزشها و اعتراضات باقی نمانده است.

خضریان عضو مجلس ارتجاع در روز هفتم دی در مجلس ارتجاع گفت: «شما شاهد بودید وقتی کشور به یک نقطه‌ای رسید که راهی دیگه جز بازگرداندن این سهمیه‌ها نداشت و با بی‌تدبیری دولت در بدترین شرایط و بدون توجیه افکار عمومی رخ داد، فاجعه بزرگی را در کشور رقم زد... و این نیروهای انقلاب و مهمتر از همه شخص رهبر انقلاب بودند که در شرایط انتخاب بد و بدتر مجبور به انتخاب بد شدند! و برای حفظ امنیت کشور و خاموش کردن فتنه‌ای که در کشور رقم زده بودند این بار دوباره این نیروهای انقلاب بودند که به صحنه آمدند و مانع از اغتشاشات شدند».

برخی هم بن‌بست و بی‌راه‌حلی نظام را به بیان دیگری به نظام گوشزد کرده و فراخوان برای شنیدن «صدای پتک‌ها» را می‌دهند.

 

روز هفتم دی جمهوری اسلامی یک روزنامهٔ باند مغلوب نوشت: «از هم غافلیم و مسئولان از همه ما غافل‌تر. حالمان خوب نیست اما انگار احوال برخی‌ها خیلی خوب است که اوضاع را گل و بلبل می‌بینند. ما صدای پتک‌ها را نشنیده گرفته و به نقش ایوان فکر می‌کنیم. همه‌مان از آن چه هست باخبریم و خود را به غفلت می‌زنیم. باید گفت و هشدار داد که هر روز مان سخت‌تر از دیروز می‌شود و این یعنی قدم زدن در مسیر بحران و مترادف‌هایش. باز هم بگذریم، بیش از این نیازی به گفتن نیست که؛ "در خانه اگر کس است یک حرف بس است».

اگر صدای پتک‌ها را نشنیده‌اند اما از کف خیابان‌ها تنها سیگنال ارسالی به سمت نظام، سرنگونی و نزدیکی روز حسابرسی مردمی است.

آری، آنجا که آن خانم هموطن در اعتراضات بازنشستگان در روز هفتم دی در برابر مجلس ارتجاع با شجاعت فریاد می‌زند: «شما همه چیز را نابود کردید و حالا نوبت نابودی شماست»، بیانگر این واقعیت است.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b15085ea-6ac8-4bd4-aeab-f07ebaea4b8b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات