728 x 90

زینب، الگوی دادخواهی و پیشوای الهام‌بخش قیام

زینب کبری، آموزگار و سلسله‌جنبان قیام
زینب کبری، آموزگار و سلسله‌جنبان قیام

پس از گذشت بیش از ۱۴۰۰سال، زن در فرهنگ عقب‌ماندهٔ ارتجاعی معادل شکنندگی و ضعفه‌گی است. شهادت او برابر با نیمی از شهادت یک مرد است و به همان میزان ارث می‌برد. هنوز اخلاف مناسبات قبیلگی و عصبیت‌های کور جاهلی، که در حاکمیت هستند، برآنند زن را از صحنهٔ جوشان جامعه و میدان فعالیت‌های سیاسی ـ اجتماعی به گوشهٔ پستو بکشانند و تمام فلسفهٔ وجودی او را در خدمت به مرد و کسب رضایت او خلاصه کنند. تمام شریعت آنها در این خلاصه می‌شود که چگونه با بهانه‌های رنگارنگ و دستاویزهای جدید، زنجیری بیشتر بر زنجیرهای زنان بیفزایند.

زینب کیست؟

وقتی در قرن بیست و یکم و در کشوری مانند ایران، زنان این‌گونه از دستیابی به حقوق برابر خویش با مردان محرومند، این را قیاس بگیریم و با یک فلاش بک به ۱۴۰۰سال پیش سفر کنیم. به مناسباتی تنیده با جاهلیت‌های تارعنکبوت بسته و سخت عقب‌مانده در به‌رسمیت شناختن زن به‌عنوان آفریده‌ای همانند و مساوی با مرد. جامعه‌یی که در آن به‌دنیا آوردن دختر، گناهی نابخشودنی بود و زنده به‌گور کردن دختران اگر چه با تلاش‌های پیامبر به قهقهرا رانده شده بود ولی در نگاه ضداستثماری به زن، نیازمند یک انقلاب بنیادین در تفکر و نگرش بود.

زینب در چنین عصری و در چنین جامعهٔی به دنیا آمد. او فرزند علی و فاطمه بود. آخوندهای همکاسه با شمر و ابن‌زیاد بسیار کوشیده‌اند از این شخصیت استثنایی تاریخ، زنی سوگوار و کبود جامه بسازند که بالاترین هنر او مویه کردن بر اجساد شهیدان عاشوراست. زینب کیست؟‌

بازخوانی چند رویداد، شخصیت این زن شگفت را از پردهٔ ابهام بیرون می‌آورد.

 

همتای آرمانی و تاریخی حسین

زینب کبری چهرهٔ همتای حسین‌بن‌علی در رقم زدن حماسهٔ عاشوراست. اگر این حماسه را یک تمامیت ببینیم نیمی از آن را حسین خلق کرده است، نیمی دیگر را زینب. داده‌های تاریخی گواهی می‌کنند که همراهی او با حسین‌بن‌علی فقط از این بابت نبود که خواهر او بود. این یک انتخاب ایدئولوژیک و آمادگی برای انجام رسالتی بزرگ بود. او هنگامی که موافقت خود را با حرکت تاریخی امام حسین اعلام کرد، به همه چیز در زندگی خود پشت پا زد. طلاق همسر کمترین آنها بود. این در تاریخ عرب خرق عادت بود که زنی، شوی خود را طلاق دهد؛ در حالی که در زندگی شخصی خود هیچ مشکلی با او (جعفر‌بن‌عبدالله) نداشت.

 

رهبر رسالت‌های بزرگ

تاریخ مردسالار چندان از زینب سخن نگفته است. همان‌طور که گفتیم او چهرهٔ دیگر جنبش حسینی است. در کربلا محلی است که به آن «تل زینبیه» می‌گویند. زینب کبری با قرار گرفتن بر این تل (تپهٔ خاکی) تحولات نبرد را پی می‌گرفته و متناسب با آن تاکتیک‌های مناسب اتخاذ می‌کرده است. او یک‌تنه در برابر اجامر و اوباش تیغ به‌کف عرض اندام کرد و مانع از تعرض به ساحت زنان عاشورا شد و جان امام سجاد را نیز حفظ کرد. نقش او بعد از شهادت امام حسین وضوح بیشتری می‌یابد. در واقع وی دشوارترین رسالت را به‌عهده دارد؛ رسالت رساندن پیام قیامی که به‌لحاظ نظامی شکست خورد اما بالاترین پیروزیها و دست‌آوردهای سیاسی ـ ایدئولوژیک و نیز تاریخی را خلق کرد. توانمندی و صلاحیت یک رهبر را نه در هنگام پیروزی که از قضا در زمان شکستها باید شناخت. اگر زینب نبود، حماسهٔ کربلا به‌عنوان یک رخداد نظامی در قلب آن صحرای سوزان مدفون می‌شد و راه به تاریخ پیدا نمی‌کرد.

اگر زینب نبود، در عصر نبود رسانه و وسایل ارتباط جمعی، دستگاه تبلیغاتی یزید جنبش کربلا را یک سرپیچی از خلیفهٔ وقت قلمداد می‌کرد و حسین را یک خارجی می‌نامید که برای کسب قدرت بر امیرالمؤمنین [بخوانید ولی‌فقیه] خروج کرده و سرکوب شده است.

 

آموزگار و سلسله‌جنبان قیام

او در حالی که همراه کاروان اسیران به کوفه برده می‌شد و پیشاپیش وی سرهای بریده بر نیزه‌ها نصب شده بود، رو به مردم کوفه خروشید و آنها را به قیام دعوت کرد. حکومت عامدانه این صحنه را ترتیب داده بود تا با وارد کردن اسیران از دروازه‌های شهر، آنها را خارجی و شکست‌خورده وانمود کند و قدرت یزید را به رخ بکشد و همزمان فضای رعب را در جامعه آن روز حاکم سازد. زینب کبری و زنان و دختران همراه او با سخنرانی‌های آتشین و افشاگر خود بذر اعتراض و قیام در نهاد مردمی کاشتند که گمان می‌کردند با سوگواری صرف بر شهیدان کربلا ادای دین کرده‌اند و چه بیگانه بودند با فلسفه‌یی که حسین، عباس، زهیر، حبیب، عابس، قاسم و دیگر سرداران نهضت حسینی را به عریان کردن خون خویش در آن دشت تفته برانگیخت.

 

تحقیر ابن‌زیاد و یزید در کاخ سلطنتی آنها

رویارویی حضرت زینب با ابن‌زیاد در بارگاه او، جلوه‌یی دیگر از شخصیت و جسارت او را به‌نمایش گذاشت. حقانیتی که در سخنرانی انگیزانندهٔ زینب موج می‌زد، بساط قدرت‌نمایی حکومت را به هم زد. تا آن تاریخ در شبه جزیرهٔ عربستان و در پیرامون آن و حتی در افسانه‌های عرب دیده نشده بود که زنی با جامه‌های ژنده و آغشته به خاک و خون، زنی که نه صرفاً برادر بلکه رهبر آرمانی‌اش و همه عزیزانش را به‌شهادت رسانده‌اند، بی‌احساس حقارت و سرشکستی از میان اسیران به‌پا خیزد و سخنانی بر زبان براند که در قدرت، فصاحت، منطق و زیبایی با خطبه‌های علی برابری کند.

ابن‌زیاد در آن صحنه با اشاره به سر بریدهٔ امام حسین برای شکستن روحیهٔ زینب و اسیران کربلا گفت:

«آنچه را که خدا برای شما خواسته چگونه می‌بینی؟»

زینب با نگریستنی شیداوار به سر بریدهٔ برادر در سینی زرین و دیگر سرهای نیزه‌نشان گفت:

«جز زیبایی نمی‌بینم»

و در عوض با کاربرد لقب ممنوع «ابن‌مرجانه» در مورد ابن‌زیاد این حاکم مخوف و باد به منخرین افکنده را از اوج به زیر آورد و تحقیر کرد.

زینب هر جا می‌رفت شورش و قیام می‌کاشت و به دادخواهی شهیدان کربلا فرامی‌خواند. رویارویی او با یزید در کاخ افسانه‌ای و مرصع این امیرالمؤمنین تازه خزیده بر سریر قدرت، وجه دیگری از آموزه‌های آموزگار بزرگ کربلا را به ما می‌آموزاند. او نگذاشت یزید در خلسهٔ ناشی از پیروزی فروبه‌رود. بی‌آن که از او اجازه بگیرد یا آداب تشریفاتی این خلیفهٔ قدرقدرت را به جا بیاورد با نام کوچکش او را خطاب قرار داد و سخنانی چنین گفت:

«من تو را ناچیزتر از آن می‌شمارم که با تو سخن گویم؛ هر چند که شایسته می‌دانم تا تو را سرزنش و توبیخ کنم»

زینب در جامهٔ اسیری بود و یزید برنشسته بر تخت مرصع در کاخ خود در پایتخت شام. صاحب امپراطوری قدرتمندی که از مرزهای هند تا سواحل مدیترانه را در زیر مهمیز داشت؛ اما با دستان خالی این ورق خون‌نوشته را چرخاند.

او این قدرت را از کجا آورده بود؟

 

«شام غریبان» یا سپیده‌دمان فاتح آزادی؟

رسالت زینب فقط در این خلاصه نشد، او خون فرو ریخته بر صحرایی دورافتاده و سوزان را از ضمیر فراموش خاک برگرفت و به پرچم تبدیل کرد و آن را گیراند.

جفایی بزرگ خواهد بود اگر عاشورا و جنبش سرخ حسینی را به رنگ سوگ درآوریم و در هجوم تاریک مصیبت‌ها، شفق‌گاهان شنگرف کربلا را «شام غریبان»!؟ بخوانیم. این «شام غریبان» نیست، سپیده‌دمان آشنای تسلیم‌ناپذیری، قیام و خیزش است. طلیعهٔ فاتح آزادی است. راز بلند آفرینش در دقیقهٔ خلقت انسان و برتر دانستن او بر فرشتگان است. عاشورا مادر انقلاب‌های عدالت‌خواهی و آزادی‌طلبی است.

زینب همان خون سخنگوی حسین بود و هست. او دادخواه شهیدان است. رسالت قیام‌آفرینی و قیام‌گستری را بر دوش دارد. ما نیز دادخواهانیم. برخیزیم و نام‌مان را به نام و رسم او گره بزنیم.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/45e3436c-dd6f-491b-9026-c8f11a3a70ce"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات