728 x 90

زنجیر پاره‌کردن یک پاسدار غارنشین

عجز و لابه پاسداران...
عجز و لابه پاسداران...

کسانی که اخبار مربوط به ایران را دنبال می‌کنند از بسآمد خبرها و میزان واکنش‌های خشم‌آگین خامنه‌ای و هم‌ریشان او نسبت به سازمان مجاهدین خلق ایران شگفت‌زده می‌شوند.

اگر چه شیطان‌سازی از مجاهدین خط ثابت و سیاست همیشگی نظام قتل‌عام بوده ولی افزایش چشمگیر آن در روزهای پایانی آذر ۱۴۰۱ چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟

چرا مقام‌های ریز و درشت حکومت از خامنه‌ای گرفته تا پاسدار قاآنی ناگهان زنجیر پاره‌کرده‌اند؟

این واکنش‌ها، از نرم‌های موجود و متعارف فراتر رفته و گاه حالت هیستریک به خود می‌گیرد. کسانی که با عالم سیاست دست‌وپنجه نرم کرده باشند به‌خوبی می‌دانند که هارت‌و‌پورت‌های پاسدار قاآنی نشان تسلط و اقتدار نیست. «قدرت»! این حکومت را نمی‌نمایاند؛ زیرا هیچ مقام حکومتی که خود و حاکمیت را در موضع اقتدار می‌بیند، این‌چنین قافیه‌باخته و سراسیمه به وسط گود نمی‌آید و هذیانهای ترس‌خوردهٔ خود را در زیر نگاه مراقب و موشکاف رسانه‌ها از موضع ضعف و استیصال جار نمی‌زند.

«کانون تولید قدرت»! به کدام نقطه از زهواردررفتگی رسیده که از یک کامنت و بازخورد سیاسی در فضای مجازی نیز می‌هراسد و با ادبیاتی برآمده از رسوبات عفن جاهلی به آن واکنش نشان می‌دهد؟

«هر کدامتان که یک روز هم کار رسانه‌یی علیه این نظام کرده باشید [حالا کارهای نمی‌دانم جنایتکارانه و بمب ساختن و اسلحه وارد کردن و این حرفها که سر جای خودش است]، کار رسانه‌یی هم کرده باشید، یک روزی نوبتش خواهد رسید. همه‌تان خواهید خورد و دارید هم می‌خورید، حالی‌تان نمی‌شود. یک‌مرتبه چشم‌هایتان را باز می‌کنید، می‌بینید که هیچ نمانده برایتان، اینجا کانون تولید قدرت است!»

مگر زنان و دختران شجاع ایرانی و به‌طور خاص رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت برای دوران انتقال چه جرمی مرتکب شده‌اند که یک پاسدار مفنگی ایران‌فروش از شدت خشم نسبت به آنان افسار پاره کرده و از تعابیری استفاده می‌کند که بیانگر درونمایهٔ او و مقام عظمای ولایت است. به‌عبارت دیگر چه تحولی رخ داده است که خامنه‌ای هارترین موجود غارنشین خود را با فحش‌های چارواداری به پشت میکروفون فرستاده است؟‍!

این موضوع قابل فهم نخواهد بود؛ مگر این‌که در چند مؤلفه درنگ کنیم:

۱ـ به ثبوت رسیدن نقش اخص، تاریخی، پیشران و اثرگذار زنان و دختران ایران در انقلاب دمکراتیک ایران.

خانم مریم رجوی در سخنرانی خود تحت عنوان «زنان صدای سرکوب‌شدگان» به تاریخ ۲۸خرداد ۱۳۷۵ پیرامون نقش اخص و تاریخی زنان، خطاب به آخوندها گفته بود:

«شما هر چه از تحقیر و ستم و سرکوب و شکنجه و کشتار که در چنته داشتید، علیه زن ایرانی به‌کار گرفتید، اما مطمئن باشید که ضربه مهلک را از همان جایی خواهید خورد که اصلاً به حسابش نمی‌آورید، و ماهیت ارتجاعیتان اجازه نمی‌دهد که آن را به‌حساب آورید؛ مطمئن باشید که به دست همین زنان آگاه و آزاد و رها بساط ستم شما در همه جا برچیده خواهد شد. دوران فریبکاری در لباس مذهب، دیگر گذشته است. در آستانه قرن بیست و یکم، وجدانهای بیدار بشری، مقاومت ملت سرفراز ایران و رزم‌آوران آزادی چنین اجازه ای را به شما نخواهد داد».

آری، امروز زنان ایران برخاسته‌اند تا فلک ارتجاعی را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند. صدای خروش رهایی آنان اینک در ایران و جهان طنین افکنده است.

۲ـ امروز دیگر جوانان قیام‌آفرین تبلیغات شیطان‌سازانهٔ اتاق فکر آخوندی را در مورد مجاهدین باور نمی‌کنند و آن را به چالش کشیده‌اند. فراتر از آن در کسوت کانون‌های شورشی با الهام از تاریخچه، آرمان و استراتژی ارتش آزادیبخش و مجاهدین، تنها راه رهایی را در پنجه در پنجه شدن با این حکومت یافته‌اند.

خامنه‌ای در سخنرانی ۲۹آذر خود اعتراف کرد که حکومتش در شیطا‌ن‌سازی از مجاهدین شکست‌خورده است. محسن ردادی یک کارشناس حکومتی نیز به این موضوع با تعبیر «ضایعه در جنگ شناختی» اذعان کرده است:

«ضایعه اول در جنگ شناختی اخیر این بود که دشمن تلاش کرد ذهن‌ها را به‌شدت نسبت به مسئولان بی‌اعتماد کند و موجب شد ذهن بخشی از مردم که تحت‌تأثیر این بمبهای تبلیغاتی قرار گرفتند، نسبت به مسئولان، کشور، آینده و خیلی از موارد آسیب‌دیده و مسموم شود که این باید به نوعی برطرف شود.

یکی از ضعفهای ما که در این جنگ شناختی مشخص شد، این بود که قدرت ارتباط و اقناع با بسیاری از مردم را از دست داده‌ایم، از صدا و سیما گرفته تا رسانه‌ها و بچه‌های انقلابی. ». (جوان. ۲۹آذر ۱۴۰۱).

۳ـ عمامه به زمین کوبیدن خامنه‌ای و امام جمعه‌هایش و نیز زنجیر پاره‌کردن پاسدارانی مانند قاآنی دلیل دیگری دارد. انعکاس وسیع کنفرانس واشنگتن در افکار عمومی و بین‌المللی خواب را از سر آنان پراند. رسانه‌های مزدبگیر و سفارشی‌نویس او بسیار تبلیغ کرده بود که آنچه در خیابانهای ایران می‌گذرد یک شورش کور و اغتشاش گذار و برآمده از هیجانهای آنی است. یک ناجنبش بی‌سر است. سخنگو و رهبر ندارد. حال از زبان پمپئو می‌شنوند: «شورای ملی مقاومت ایران تحت رهبری مریم رجوی در حال پی‌ریزی یک جمهوری آزاد، مستقل و دموکراتیک در ایران است». یا شاهد آن هستند که خانم لیندا چاوز، مدیر سابق روابط عمومی کاخ‌سفید می‌گوید: «مریم رجوی مدتی طولانی‌ست که رهبری این جنبش را برعهده دارد».

بدیهی است که طنین این سخنان برای آنها در این روزهای تعیین‌کننده، در حکم جرقه‌یی است که در انبار باروت افکنده باشند. به‌قول آن ضرب‌المثل عربی: «العاقل یکفیه الاشاره»

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d02bcad6-9553-46cb-b7bb-59784cff873c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات