728 x 90

ریشه‌یابی حمله‌های هیستریک به مجاهدین ـ آذر اکبرزادگان

تهاجم هیستریک به مجاهدین
تهاجم هیستریک به مجاهدین

نگاهی به تاریخچهٔ مبارزه در دوران معاصر نشان می‌دهد که رژیم و متحدانش به‌گونه‌یی هیستریک به مجاهدین و تشکیلات آنان حمله می‌کنند. این حمله از یک‌سو سخت‌افزاری است مانند سرکوب، دستگیری، اعدام، نسل‌کشی، موشک‌باران، تیر و تبر و... و از دیگر سو نرم‌افزاری که خود را در نثار برچسب‌هایی مانند سکت، دموکراتیک نبودن یا ادعای شکنجه و کشتار در مناسبات مجاهدین نشان می‌دهد.

علت این حملهٔ هیستریک چیست؟ از چه می‌ترسند. مگر بارها همین رژیم نگفته است که مجاهدین از بین رفته و تمام شده‌اند؟ اما در عمل می‌بینیم در چهل سال گذشته، تنها جریانی که تشکیلات منسجم و رهبری شناخته‌شده داشته و در میدان مبارزه می‌رزمد مجاهدین و هم‌پیمانان آنها هستند. این همان واقعیت سرسختی است که رژیم را وادار می‌کند که تمام تلاش‌هایش را برای نابودی مجاهدین سمت و سو بدهد.

مجاهدین توانسته‌اند با تشکیلات قوی و منسجم خود کیفیتی خلق کنند که در مقابل سرکوب و اختناق بیشتر قابلیت ماندگاری و گسترش داشته باشند. عنصر تعیین‌کننده در مبارزه آنان انسجام تشکیلاتی بوده است؛ تشکیلاتی که پایه‌های آن بر فدا و صداقت استوار شده است. از روز اول این دو ارزش مرا به مبارزه جذب کرد. قیمت ترویج این ارزش‌ها را بینانگذاران‌مان، محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع‌زادگان با خونشان دادند.

اشرفی‌ها طی سالیان پایداری در اشرف و لیبرتی بر مبنای این ارزش‌ها در مقابل حمله‌های مزدوران قاسم سلیمانی، موشک‌بارانها و انواع توطئه‌ها ایستادگی کرده و دست به فداکاری زدند. در ادامهٔ این مسیر است که امروز محسن شکاریها و دیگر جوانان میهن رودروی جلادان می‌ایستند، نه می‌گویند و سر خم نمی‌کنند.

صلاحیت هر سازمان و جنبش انقلابی به اندازه قیمتی است که حاضر است در این مسیر پرداخت نماید. به‌میزانی که قیمت می‌دهد این صلاحیت در میدان عمل محک می‌خورد. با نگاهی به تاریخچهٔ سازمان مجاهدین خلق ایران می‌توانیم نمود این پرداخت قیمت را در همه جا ببینیم.

استقلال این جنبش هم مرهون این پرداخت قیمت است. مجاهدین با افتخار و سربلندی فقط از خلقشان کمک می‌گیرند و به هیچ دولتی وابسته نیستند. به‌همین دلیل توانسته‌اند در تاریک‌ترین و سخت‌ترین روزها مبارزه، مسیر را طی کنند و به این نقطه برسند.

مبارزه با یک دیکتاتوری جرار شوخی نیست. مگر این همه خون ریخته‌شده می‌تواند بدون پاسخ بماند. چقدر خوب بود اگر نیازی به انقلاب و انقلاب‌کردن نمی‌بود. چقدر خوب بود اگر نیاز به پیشتاز و این همه قیمت دادن پیش نمی‌آمد. چقدر خوب بود که عزیزانمان در این مسیر فدا نمی‌شدند و همه چیز به‌طور خودبه‌خودی حل می‌شد؛ یا انقلاب خلق ما مانند انقلاب‌های مصر و تونس پیش می‌رفت و این رژیم طی چند هفته یا چند روز سرنگون می‌شد. اما واقعیت غیر از این است. بدون تشکیلات و سازمان‌یافتگی و مبارزه حرفه‌یی خبری از سرنگونی نخواهد بود.

بنا بر این دلایل است که رژیم آخوندی طی ۴دهه از هیچ کوششی برای از بین بردن تنها هماورد خود فروگذار نکرده است. با این همه باید بشارت داد که اکنون برخلاف سال۱۳۵۷ رهبری مجاهدین در زندان نیست، کانون‌های شورشی و قیام‌آفرینان در خیابان‌ها حضور دارند. یک آلترناتیو معتبر با شناخته‌شدگی بین‌المللی مانند شورای ملی مقاومت وجود دارد. تشکیلات مجاهدین با قدرت و انسجام چون شیر آمادهٔ پرش به داخل میهن اسیر است. این همان چیزی است که رژیم به‌شدت از آن می‌ترسد. بدیهی است که نمی‌نشیند تماشا کند که سرآمد سرنگونی‌اش فرا برسد. از هیچ جنایتی نخواهد گذشت. البته محصول این رویارویی سازمان‌یافتگی و رادیکال شدن هر چه بیشتر جوانان شورشگر و مردم ایران است. ایستادگی در مقابل این رژیم سازماندهی می‌خواهد. اتحاد نیروها هم در این مسیر ایجاد می‌شود و یک حرف روی هوا نیست. اتحاد در کف خیابان‌ها شکل می‌گیرد؛ در همان جایی که قیام‌آفرینان روزهای سرنوشت‌ساز را رقم می‌زنند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c97eceaa-a09b-4c96-b585-ea747eb635bb"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات