رویدادهایی که طی سال گذشته در ایران بهوقوع پیوست و خشم فرو خفته شهروندانی که تبدیل به اعتراض و عصیان و شورش میشود، موضوعی است که روزنامه حکومتی اعتماد (۴مرداد۹۹) به آن اشاره کرده است.
این رونامه حکومتی به روزهای پایانی تیرماه و خبر حکم اعدام سه جوان شورشگر قیام آبان ۹۸ و کارزاری که در شبکههای مجازی به راه افتاد و قوه قضاییه به ریاست آخوند جلاد ابراهیم رئیسی را وادار به عقبنشینی کرد اشاره کرده و نوشت: «خبری مبنی بر تأیید حکم اعدام ۳جوان دهه هفتادی به اتهام مشارکت در اعتراضات آبانماه ۹۸، کارزاری مجازی و خودجوش ابتدا در توئیتر و در ادامه در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی فارسیزبان راه افتاد که ظرف مدتی کوتاه، مطالبه مختصر و مفید صدها هزار کاربر ایرانی را ترند یک جهان کردند. مطالبهای که با هشتگ «اعدام نکنید» نزدیک به ۱۰میلیون بار از سوی کاربران تکرار شد و در ادامه مطالبهگری متفاوت شهروندان، به توقف حکم اعدام منجر شد».
این روزنامه حکومتی با اشاره به نفرت مردم از اعدام در رژیم آخوندی و رویدادهایی که تبدیل به خشم فروخفته مردم و جوانان شده است مینویسد: «یک مسأله بحث جان ۳جوان است. بههرحال بحث اعدام و مجازات در ایران موجب نفرت است… . آنچه در تحلیل کلیت جامعه بهنظر میرسد، این است که این چند سال اخیر، شاهد نوعی تغییر نگرش ایرانیان در این حوزه بوده و این شعارها در گفتمان ایرانیان جایی ندارد.
آنچه در روزهای پایانی تیرماه در فضای مجازی و با مطالبه "اعدام نکنید" رخ داد، بهنحوی واکنش جامعه به چند رویداد معاصر بود که تبدیل به نوعی خشم فروخفته شده بود.»
روزنامه حکومتی به تحریم انتخابات اسفندماه مجلس آخوندی توسط مردم اشاره کرد و نوشت: «شاید آخرین نمونه، بحث انتخابات اخیر مجلس بود. انتخابات اسفندماه ۹۸ بهدلیل فرآیندی که در مسیر برگزاری آن طی شد، عملاً منجر به کاهش مشارکت چشمگیر، بهنحوی بودیم که چیزی در حدود ۶۰درصد واجدین شرایط، از حضور پای صندوقهای رأی خودداری کردهاند.
خشم فرو خفته دیگری که بهنحوی همزمان با برگزاری انتخابات آغاز و البته تا به امروز هم ادامه یافته، ناشی از شیوع ویروس کووید-۱۹ و همهگیری بیماری کرونا در کشور بود که در پی ضعف نسبی دولت - که البته مراد، نه صرفاً قوه مجریه، بلکه مجموعه دستگاه حاکمیتی و قدرت سیاسی است - افکار عمومی به این باور رسید و این طور توجیه شد که - درست یا نادرست - دولت مرتکب نوعی پنهانکاری در اعلام صریح و سریع ورود این ویروس ناخوانده به کشور شده و در واقع، کرونا چندین روز پیش از انتخابات وارد کشور شده بود اما مسئولان بهدلیل مسأله انتخابات حاضر به اعلام به موقع نشدند.
خشم فرو خفته دیگر ناشی از همان بحث گرانی روزافزون است. البته بنده دقیقاً از نرخ تورم باخبر نیستم که ۲۰درصد، ۵۰درصد، ۱۰۰درصد یا چه میزان است و اصولاً اطلاعرسانی قابل اعتمادی هم در این زمینه صورت نمیگیرد اما به هر روی، جامعه با گوشت و پوست و استخوان درگیر اثرات و عواقب این گرانی است و در نتیجه این مسأله منجر به ایجاد خشمی عظیم در جامعه شده که شاید اگر شرایط عادی و غیرکرونایی حاکم بود، این خشم موجب تظاهرات، اعتراضات و حتی خشونتهای خیابانی میشد.
بحث دیگر هم همین عدم اعلام آمار و بحث شفافیت در حوزههای مختلف است که جامعه به این باور رسیده که دولت -باز تأکید میکنم بهمعنای قدرت سیاسی و مجموعه حاکمیت- حتی حاضر نیست آمار رسمی فوتیهای کرونا را به اطلاع جامعه برساند. بحثی که آقای حقشناس در شورای شهر مطرح کرد و موجب تعارضاتی شد و حتی به احضار ایشان به دادگاه انجامید، همگی خشمآفرین است.
باز اگر کمی در تاریخ عقب برویم به ماجرای انهدام هواپیمای اوکراینی و همچنین گرانی بنزین و اعتراضات آبانماه ۹۸ میرسیم.»
این روزنامه حکومتی در انتها مینویسد: «آنچه در روزهای پایانی تیرماه در فضای مجازی و با مطالبه «اعدام نکنید» رخ داد، بهنحوی واکنش جامعه به چند رویداد معاصر بود که به باور من، تبدیل به نوعی خشم فرو خفته شده بود. اینها همزمان باعث شد که طیفی خاص از شهروندان جامعه با رویکردی بعضاً خشن، رادیکال و مخالف علیه ساختار قدرت شکل گرفته و فعالتر شود. البته نباید فراموش کنیم که نیروهای اپوزیسیون خارج کشور و همچنین جریان رسانهیی خارج کشور هم بیتاثیر نبود».