728 x 90

روز معلم: گرامی‌داشت فریاد و فرهنگ ایران‌زمین (۲)

روز معلم۲
روز معلم۲

ـ در کدام برهه از تاریخ زندگی اجتماعی ما ارزش‌های علمی، فرهنگی و انسانی این‌قدر تباه شده‌اند و از هستی ساقط؟

زندگی معلمان و فرهنگیان این بوم و بر هیچ شباهتی به پیشینهٔ فرهنگی و ضرورت‌های موضوعی مبشران دانش و معرفت ندارد! به‌راستی نحله دیوان چه به روز این مرز پرگهر آورده‌اند!

 

ـ خورشید این مملکت، هر سپیده که طلوع می‌کند، در هر کوی و برزن و میدان و جلوه‌گاهی، «سرها بریده بیند، بی‌جرم و بی‌ جنایت»! این کلید گشایش رمز تمام تاریخ ۴۰ساله کهن‌بوم علم و فرهنگ ما است.

 

ـ یک معلم: «ما مدام داریم آرزوهایمان، توقعمان و خواسته‌هایمان دربارهٔ زندگی را کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌کنیم. در حالی که باید برویم سراغ این حاکمیت».

ـ یک معلم: «در دورهٔ احمدی‌نژاد که نفت را بشکه‌یی ۱۴۰دلار می‌فروختند، شرایط من معلم و کارگر روزبه‌روز بدتر می‌شد. در زمانی هم که برجام را امضا کردند و تحریم‌ها را برداشتند و پول بسیار هنگفتی را تحویل آقایان دادند، این‌ها حاضر نشدند دلار را خرج مردم کنند».

ـ با این همه نگون‌ساریهای عهد شیخان و فقیهان ریاکار، نگاه کن! غیرت و همت و حشمت اهل فرهنگ و علم را بنگر که دست روی دست نگذاشته و از کیان انسانی، حیاتی، فرهنگی و اجتماعی‌اش کوتاه نمی‌آید. این است چهرهٔ حقیقی فرهنگیان، استادان، معلمان، دبیران، دانش‌آموزان و دانشجویان این آب و خاک و این بوم و بر.

 

ـ فرهنگیانی که بذر معرفت «آزادی و دانش و مفهوم زندگی» را در مزارع جامعهٔ خود پراکنده‌اند، هیچ‌گاه مغلوب حاکمان ضد آزادی، ناظمان جهل و خرافات و به صلیب‌کشندگان جلوه‌های زندگی نشده‌اند.

ـ اکنون معلمان ایران دریافته‌اند که گره‌های قطور مشکلات آموزشی و معیشتی‌شان با آموزش و پرورش این حکومت و در کلاس درس وا نمی‌شود.

ـ اکنون علم، علم تغییر بزرگ و تحول ناگزیر و ضروری در ایران است. اکنون گرامی‌داشت روز معلم برای معلمان ایران فرصتی برای خشم و اعتراض علیه سقوط کیفیت زندگی‌شان و علیه بی‌حرمتی به کرامت شغلی‌شان است...

______________________________________________________________

«دانش، قدرت است.» (فرانسیس بیکن)

«برای بالا بردن کیفیت آموزش، باید کیفیت کار و زندگی معلمان

ارتقا یابد و معلم از جایگاه اجتماعی مناسبی در جامعه برخوردار شود.»

(چهل و چهارمین اجلاس یونسکو برای گرامی‌داشت معلم)

«در چنین روزی در تمام جهان ـ البته به جز ایران ـ معلمین همایش‌های

متعددی برگزار می‌کنند. اما سال‌هاست که در کشور ایران،

نامی از این روز نیست؛ فقط روز ملی معلم است که آن هم

بیشتر اولیای محترم در این فکرند که چگونه دل معلم را به‌دست آورند...».

(سایت الف، ۱۶مهر ۹۲، یادداشت یک معلم)

«در جامعةی که آزادی نیست، همه‌چیز سیاسی می‌شود.»

(خوان گویتیسولو، وظیفة ادبیات، ص ۲۲۸)

*** *** ***

 

چه آموزش و پرورشی!

چه تعلیم و تعلمی؟! چه معلمی؟!

کار معلم شده است غم نان و آب!

کار دانش‌آموز شده است ترک تحصیل، کپرنشینی، نان‌آور خانه، گدایی و...چه درسی؟ چه مشقی؟ چه علمی؟ چه کودکانه‌یی؟ چه آرزومندی؟ چه پناه و مأمنی؟ چه آینده‌یی؟

نبودن گرمای خورشید آزادی و برابری، روزگار کهن‌بوم علم و فرهنگ ایران را به چه شب سیاهی نشانده است!

 

امان از حاکم بی‌عار!

پیشرفت فقر و بی‌چیزی و نداری جامعه به موازات صعود رشد استثمار و چپاول و اختلاس حکومت‌مداران، گزارش‌ از فرو ریختن تمام ارزش‌های فرهنگی و علمی و انسانی و انهدام استاندارهای زندگی می‌دهد.

این است کسب و کار ۴۰ساله فقیهان و شیخان بدکیش و دیوسیرت در ساختار و ساحت اجتماعی، فرهنگی، علمی، ورزشی و سیاسی جامعهٔ ایران.

به‌راستی در کدام برهه از تاریخ زندگی اجتماعی ما ارزش‌های علمی، فرهنگی و انسانی این‌قدر تباه شده‌اند و از هستی ساقط؟

 

«از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود»

زندگی معلمان و فرهنگیان این بوم و بر هیچ شباهتی به پیشینهٔ فرهنگی و ضرورت‌های موضوعی مبشران دانش و معرفت ندارد! به‌راستی نحله دیوان چه به روز این مرز پرگهر آورده‌اند!

خورشید این مملکت، هر سپیده که طلوع می‌کند، در هر کوی و برزن و میدان و جلوه‌گاهی، «سرها بریده بیند، بی‌جرم و بی‌ جنایت»! این کلید گشایش رمز تمام تاریخ ۴۰ساله کهن‌بوم علم و فرهنگ ما است. این کلید فهم علت فقر معلم و دبیر، ترک‌تحصیل دانش‌آموز، بی‌سرانجامی دانشجویان و تمام مصائب مبتلابه ایران‌زمین است. همه‌چیز ما بسته شده است به سیاست؛ چرا که «در جامعةی که آزادی نیست، همه‌چیز سیاسی می‌شود».

 

کجاست آزادی و کرامت انسانی؟

سخنان یک معلم فیزیک اهل مشهد که کلیپ وی ۹اردیبهشت در رسانه‌های اینترنتی تکثیر شده است، گویای تصویری کامل از وضعیت سیاسی و اجتماعی در سلطه‌گری چهل ساله نابودکنندگان حرث و نسل ایران و شرحی بر وضعیت شغل و معیشت و گذران زندگی معلمان است:

«در ۴۰سال گذشته عملاً جز فرصت‌سوزی و تباه کاری و خیانت و جنایت و دزدی کار دیگری انجام نداده‌اند. در حالی که در این ۴۰سال کشورهایی به پیشرفت‌های فوق‌العاده‌ای رسیده‌اند... من معلم وقتی به دریافتی و مخارج زندگی‌ام نگاه می‌کنم، می‌بینم اگر تمام حقوق ۳۰سالم را الان به من پرداخت کنند، به‌زحمت می‌توانم یک خانهٔ کوچک یا متوسط بخرم...شرایط از هر نظر که نگاه کنید، بسیار بسیار بد است. مردم که می‌بینند این‌ها آدم‌های کارنابلد، بی‌لیافت، دروغگو، بدوعده، دزد، خائن و جنایت‌کار هستند، حق دارند و وظیفه دارند که بیایند به این‌ها اعتراض کنند. حاکمیت در حقیقت این‌ها را شهروند نمی‌بیند؛ بلکه بنده و برده می‌بیند که باید در خدمت ارباب باشند و هر طور که او امر کند، این‌ها باید خودشان را تطبیق بدهند...ما مدام داریم آرزوهایمان، توقعمان و خواسته‌هایمان دربارهٔ زندگی را کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌کنیم. در حالی که باید برویم سراغ این حاکمیت...ما به‌عنوان شهروندان این مملکت یک وظیفة وجدانی داریم؛ وظیفه نسبت به آن کسانی که قبلاً رفته‌ و اعتراض کرده‌اند و الآن گرفتار این حکومت فاسد و ظالم شده‌اند. آقایان در قبال قشر فرهنگیان بیش از ۲۰۰سال زندان حکم داده‌ و محکوم کرده‌اند. همکارانی که تنها اعتراض کرده‌اند یا مطلبی نوشته‌اند که دیگر نمی‌شود زندگی کرد.

غرض من این است که:

دوستان همکار!

هم‌میهنان!

اگر ما بخواهیم به‌نحوی مدارا کنیم، نتیجه مدارایمان این می‌شود که نه تنها زندگی ماها از بین خواهد رفت، بلکه زندگی بچه‌هایمان را هم از بین می‌برند.

به این آقایان اگر نگاه کنید، در هیچ دوره‌ای و هر شرایطی، مردم هیچ جایی از اعراب برایشان نداشته است. مثلاً در دورهٔ احمدی‌نژاد که نفت را بشکه‌یی ۱۴۰دلار می‌فروختند، شرایط من معلم و کارگر روزبه‌روز بدتر می‌شد. در زمانی هم که برجام را امضا کردند و تحریم‌ها را برداشتند و پول بسیار هنگفتی را تحویل آقایان دادند، این‌ها حاضر نشدند دلار را خرج مردم کنند. حاصلش می‌شود مثل الآن که هر کسی به‌راحتی می‌تواند این پیش‌بینی را داشته باشد که روزبه‌روز شرایطمان بدتر می‌شود.

به نظر من بیاییم مسؤلیت‌پذیر باشیم. بیاییم به صحنه و حق خودمان را از این آقایان ستم‌کار و تبهکار و فاسد و بی‌لیاقت بگیریم.

زنده باد ایران و ایرانی

پاینده باد آزادی و کرامت انسانی».

 

گرامی باد همت معلمان و غیرت فرهنگیان

با این همه نگون‌سازیهای عهد شیخان و فقیهان ریاکار،

با این همه چپاول‌های وارثان و نوادگان غارتگر خمینی،

با این همه دزدی‌ها و اختلاس‌های میلیونی و میلیاردی،

با این همه داس‌های جهل بر گلوی یاس‌های علم و معرفت و فرهنگ،

با این همه زندگی‌سوزی‌ها و تلخ‌کامی‌ها و جانکاهی‌ها،

با این همه زندانی کردن معلمان و فرهنگیان و مبشران دانش و معرفت،

نگاه کن! غیرت و همت و حشمت اهل فرهنگ و علم را بنگر که دست روی دست نگذاشته و از کیان انسانی، حیاتی، فرهنگی و اجتماعی‌اش کوتاه نیامده و نمی‌آید.

این است چهرهٔ حقیقی فرهنگیان، استادان، معلمان، دبیران، دانش‌آموزان و دانشجویان این آب و خاک و این بوم و بر. این است غیرت ملی بوم و بر و مردمانی که هرگز با روزگار و عهد شیخان و فقیهان ریاکار وصلت نکردند. هیچ چیز این تبار علم و آگاهی با ایدئولوژی زن‌ستیز و انسان‌کش و خاستگاه تاریخی این قوم وحشی و بی‌فرهنگ، هم‌دم و هم‌ساز نبود و نشد. بی‌حکمت نیست که دیو دستاربند، جای پای قدرت خودش را در ایران خالی می‌بیند و در ممالک دیگر خط و جبهه می‌بندد.

 

امید افشانان سرزمین خرد و فرهنگ و هنر

آن سوی سکه نکبت و وهن این قوم اشغالگر، امیدی زنده و مغرور در عرصه‌های خرد و فرهنگ و هنر، از چهارسوی ایران تا دهلیزها و سلول‌های زندانها، تا خارج از ایران و...پاینده و پایدار مانده است.

فرهنگیانی که بذر معرفت «آزادی و دانش و مفهوم زندگی» را در مزارع جامعهٔ خود پراکنده‌اند، هیچ‌گاه مغلوب حاکمان ضد آزادی، ناظمان جهل و خرافات و به صلیب‌کشندگان جلوه‌های زندگی نشده‌اند. این سر را شوری دگر و این فرهنگ را افق‌هایی والاتر بوده است.

در یک سال گذشته دامنهٔ اعتراضات و اعتصابات و تحصنهای رنجبران علم و فرهنگ، سراسر میهن را درنوردید. فراخوانهای کانون معلمان سراسر کشور برای پیوستن به اعتصاب و تحصن، مقاومت و پایداری معلمان زندانی بر خواسته‌هایشان و حمایت دانش‌آموزان از مطالبات معلمانشان و تحصن و اصرار بر آزادی معلمان زندانی، فصلی جدید را از ایستادگی مقابل حاکمان ضدفرهنگ رقم زد. اعتراضات و قیام معلمان به موازات قیام اقشار دیگر بدل به جبهه‌ای سراسری از مردمان ایران‌زمین در مقابل کل حاکمیت گشت.

 

همبستگی مناسبتها برای تغییر بزرگ

اکنون معلمان ایران دریافته‌اند که گره‌های قطور مشکلات آموزشی و معیشتی‌شان با آموزش و پرورش این حکومت و در کلاس درس وا نمی‌شود.

اکنون در ایران همه‌ٔ مناسبتها و گرامی‌داشتها به هم پیوسته‌ و مرجع مخالفت و اعتراض و اعتصاب و پرخاش علیه حاکمیت گشته‌اند. دامنه‌ٔ هر دم افزون‌شونده‌ٔ سرکوب، بیداد فقر و بیکاری، سقوط استاندارد زندگی و تباه‌سازی همه‌جانبه‌ٔ حاکمیت، باعث شده است که معلمان در صف اعتراض و تهیه‌ٔ مایحتاج معیشتشان باشند.

اکنون علم، علم تغییر بزرگ و تحول ناگزیر و ضروری در ایران است. اکنون گرامی‌داشت روز معلم برای معلمان ایران فرصتی برای خشم و اعتراض علیه سقوط کیفیت زندگی‌شان و علیه بی‌حرمتی به کرامت شغلی‌شان است...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/644574f8-0ab2-482d-a53c-f6012c64595d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات