728 x 90

دو چهرهٔ ایران

سخن روز
سخن روز

امروز ایران دو چهره دارد. یک چهره رژیمی درهم شکسته، غرق در بحران، منزوی در جهان، هر لحظه دست به گریبان با کابوس قیام، با یک جراحی بزرگ داخلی و حذف نزدیک‌ترین خودی‌ها؛ رژیمی که وضعیت حاد آن را می‌توان در اظهارات رئیسی جلاد در شبانگاه ۱۳شهریور دید که ضمن اعتراف به بحرانهای عمیق، اما هیچ راه‌حلی برای برون‌رفت از آنها نداشت.

اما چهرهٔ دیگر سازمانی است که ۵۶سال را در نبردی سهمگین با دو دیکتاتوری شاه و شیخ پشت سر گذاشته که ۴۲سال آن درگیر نبردی سخت خونین با مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ است. سازمان مجاهدین خلق ایران که اکنون در آستانهٔ پنجاه و هفتمین سالگرد بنیانگذاری‌اش هستیم.

 

سازمانی که نزدیک به ۶دهه است شاه و شیخ، استعمار و ارتجاع از هر سو به آن می‌تازند تا نیست و نابودش کنند؛ آنها از هیچ توطئه، حمله و ضربه‌ای برای نابودی‌اش دریغ نکرده و نمی‌کنند و حتی ۱۲دولت را برای این منظور بسیج کردند؛ اما این سازمان ماند؛ نه‌تنها ماند، بلکه پویا و بالنده پیش رفت، موانع را کنار زد، توطئه‌ها را در هم شکست، ضربات نه‌تنها بر پیکرش کارساز نشد، بلکه چون پولاد آبدیده‌اش کرد.

آن‌چنان‌که در برابر ضربه بزرگ شهریور۵۰ و دستگیری بنیانگذاران و تمامی مرکزیت و ۹۰درصد اعضا وا نرفت، ناامید نشد، به مبارزه و به خط مبارزه قهرآمیز انقلابی‌ شک نکرد، بلکه زندان را به عرصهٔ دیگری برای ادامه و تدارک مبارزه تبدیل نمود.

ضربه نابود کنندهٔ اپورتونیست‌های چپ‌نما در سال۵۴ را به‌یمن رهبری مسعود رجوی از سر گذراند و آن ضربه بر پختگی و کارآزمودگی‌اش افزود.

در روزهای آغازین حاکمیت خمینی، برخلاف بسیاری از جریانهای دیگر مقهور مانورهای دجالانهٔ خمینی با شعارهای «مرگ بر آمریکا» نشد و بر تضاد اصلی، یعنی ارتجاع خمینی پای فشرد.

روز ۳۰خرداد وقتی خمینی فرمان داد تظاهرات مسالمت‌آمیز به گلوله بسته شود، به‌وظیفهٔ تاریخی خود قیام کرد و بهای سنگین نبرد قهرآمیز انقلابی با خمینی را با گرانقدرترین خونها پرداخت.

 

در سال۶۷ که ارتجاع و استعمار می‌خواستند با توطئهٔ آتش‌بس وانمود کنند که این سازمان و ارتش آزادیبخش زائدهٔ جنگ ایران و عراق است و آن را به‌لحاظ سیاسی بسوزانند، فرمانده کل ارتش آزادیبخش مسعود رجوی برای درهم شکستن این توطئهٔ بزرگ با همه چیز خود به میدان عملیات کبیر میهنی فروغ جاویدان شتافت و توطئه را درهم شکست و آینده ارتش آزادی و مقاومت را بیمه و تضمین کرد.

در جنگ آمریکا- عراق (۱۳۸۱) با این‌که ربطی به این جنگ نداشت، اما به‌قصد انهدام بمبارانش کردند، پس از آن خلع سلاحش کرده و بعد هم سالهای طولانی بازداشت خانگی در اشرف؛ برای این‌که تسلیم شود و از مبارزه با دیکتاتوری آخوندی دست بردارد. اما مسعود رجوی رهبر مقاومت گفت: اگر اشرف بایستد، جهان خواهد ایستاد!

و اشرف با بهای گزاف ایستاد، با تیغ و تیر و تبر بر او تاختند، با زرهی و گلوله پیکرش را خونین کردند؛ در زندان لیبرتی، بارها با موشک، به‌خاک و خونش کشیدند، اما سر خم نکرد و ایستاد.

 

آری، این چهرهٔ واقعی ایران است. سازمانی پیشتاز و سرفراز، بدون این‌که طی ۵۷سال گذشته گردی از ذلت و تسلیم بر آن نشسته باشد. سازمانی که از روز نخست مرزش را میان استثثمارشونده و استثمارکننده کشید؛ در این مسیر تا نفی ایدئولوژی استثماری جنسیت و فردیت فروبرنده پیش رفت؛ نفی فرهنگ «اول من» را سرلوحهٔ خود قرار داد و در دنیایی مسخ شده که هر کس به‌فکر خود و جایگاه خویش است؛ ارزش پرداخت بیکران، عشق به دیگران و نفی هر گونه جاه‌طلبی و کرسی‌خواهی را در صدر نشاند.

سازمانی که از روز نخست بنیانگذارانش رسم فدا و صداقت را بر سردرش نگاشتند و اکنون نزدیک به ۶دهه است در مبارزه با شاه و شیخ فدا می‌کند، خون می‌دهد و صادقانه و بی‌پروا بر اصولش پافشاری می‌کند. اکنون شاه زیر خروارها خاک تاریخ مدفون شده و شیخ نیز در آستانهٔ سرنوشتی مشابه، بحران‌زده و در بن‌بست، دست و پا می‌زند.

 

این همان سرنوشتی است که رهبر مقاومت مسعود رجوی با ایمان به راهگشایی و بن‌بست شکنی فدا و صداقت، ۴۲سال پیش آن را ترسیم کرده و گفته بود: «... امروز ما می‌دانیم که آینده بی‌تردید از آن نسلی است که نسل انقلاب است. عناصر ضدخلقی، عناصر ارتجاعی، هیچ سرنوشتی جز نابودی محتوم ندارند. آینده این را گواهی خواهد داد. ». (کلاس‌های تبیین جهان-۱۳۵۸). .

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/ff7f38fa-903e-44c2-beb1-355f0af8b9f2"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات