728 x 90

دادگاه حمید نوری، آینهٔ افشای ماهیت‌ها

دادگاه دژخیم حمید نوری
دادگاه دژخیم حمید نوری

دادگاه حمید نوری، محصول قانونمند دادخواهی مقاومت ایران در پرونده قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان۶۷ است. گوشه‌یی از آنچه جنبش دادخواهی طی سالیان پی‌ می‌گرفت و می‌گیرد، در این دادرسی و دادگاه قابل مشاهده است. شکل‌گیری این دادگاه پدیده‌یی ناگهانی و از روی شانس و تصادف نیست.

اگر بخواهیم نگاهی موشکافانه به این موضوع داشته باشیم باید گفت که برپایی این دادگاه در قواره و ابعاد کنونی آن مدیون عوامل زیر است:

۱ـ حضور یک مقاومت سراسری، شناخته‌شده، معتبر و پیگیر که دادخواهی را از قوه به فعل درآورد و به یک جنبش مطالبه‌گر در سراسر ایران تبدیل کرد. مقاومتی که با به‌دست آوردن اطلاعات قتل‌عام از داخل زندانها و با انتشار آنها به‌صورت خبر، خاطره، سرگذشت، مقاله‌، کتاب، افشاگری، مصاحبه و... نگذاشت کشتار زندانیان سیاسی مشمول مرور زمان شود.

۲ـ جنگ سیاسی و افشاگرانهٔ مستمر این مقاومت با بریده‌مزدوران و پادوهای اطلاعات آخوندی و پاسداران سیاسی که می‌خواستند با وثیقه قرار دادن قتل‌عام‌شدگان و هویت‌زدایی از آنان، به مقاومتی بتازند که صاحب آن جانها و خونهای پاک و شرافتمند است. این پیچیده‌ترین اقدام دشمن برای مصادرهٔ جنبش دادخواهی، به تملک درآوردن شهیدان قتل‌عام و تبدیل آن به عاملی برای شیطان‌سازی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران بود.

این پروژهٔ آن‌چنان برای گشتاپوی آخوندی مهم بود که برای آن یکی از کارچرخانان و جلادان خود را هزینه کرد.

 

مقاومت ایران و دادگاه حمید نوری

بی‌گمان اگر مقاومت ایران به‌گونه‌یی همه‌جانبه، تمام‌عیار وارد این پرونده حمید نوری نمی‌شد، اگر بهای آن را با بذل هزاران ساعت کار متکاثف و افشاگریهای مستند نمی‌داد. اگر به‌اندازه کافی شاهد و مدرک برای این دادگاه فراهم نمی‌کرد، ممکن بود روند دادگاه این‌چنین پیش نرود و در یک هیاهو و جنجال تبلیغاتی، به فراموشی سپرده شود و برندهٔ آن مهرهٔ نفوذی اطلاعات آخوندی و تمامیت رژیم قتل‌عام باشد.

بنابراین دادگاه حمید نوری با کیفرخواست کنونی هیچگاه مطلوب اطلاعات آخوندی و مهرهٔ نفوذی آنها نبوده و نیست.

آنها گمان نمی‌کردند مجاهدین با ردیف کردن لیستی مطول از شاهدان و شاکیان، در روند دادگاه تأثیر بگذارند و آن را به صحنهٔ محاکمهٔ استبداد دینی و حکم جنایتکارانهٔ خمینی و نیز خامنه‌ای و رئیسی تبدیل کنند.

 

فرافکنی‌های یک جلاد

پرت و پلاگویی‌های حمید نوری در بازجویی نیز گواه آن است که او نیز گمان نمی‌کرد کار تا این اندازه بیخ پیدا کند و گویی تصور می‌کند هنوز در راهروهای گوهردشت است و با همان فرهنگ دوران قتل‌عام در مورد مجاهدین صحبت می‌کند و خواهان آن است که فرزندان پاکباز ایران‌زمین را به داعش بچسباند، بلکه با استفاده از تنفر عمومی علیه داعش، در قضاوت مخاطبش تأثیر بگذارد.

«آقای مارتین آقای یوآکیم دهها گروه مخالف و منتقد ضدحکومت ایران هم بوده وهم هست. موضوع خیلی مهم است دوباره می‌گویم. دهها گروه سازمان و افراد ضدحکومت ایران هم بوده‌اند و هم هستند. آقای مارتین تنها گروهی که دست به اسلحه برده و اعلام جنگ مسلحانه بر علیه حکومت ایران کرده همین گروهک منافقین است... . هی من به شما می‌گویم که اینها به خودشان بمب بسته‌اند پنج تا امام جمعه را کشته‌اند برده‌اند رو هوا شما اصلاً دقت نمی‌کنید. ». .

(برگرفته از گزارش کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت. شماره ۳)

 

رسیدن به ته طیف

این دادگاه آینه‌یی است که در آن ماهیتها افشا می‌شود. در حالی که قرائت کیفرخواست در دادگاه ادامه دارد، در بیرون دادگاه صلابت حضور خانواده‌های قتل‌عام‌شدگان و نیز هواداران پرشور مجاهدین جایی برای فرصت‌طلبی و میوه‌چینی پادوهای سیاسی اطلاعات آخوندی باقی نمی‌گذارد. آنها دست به اقدامی می‌زنند که تاکنون سابقه نداشته است. سعید بهبهانی و رونمایی او از فرهنگ پلید آخوندی را در نخستین روز برگزاری دادگاه (سه‌شنبه ۱۹مرداد ۱۴۰۰) همه دیده‌اند و عفت قلم اجازهٔ توضیح نمی‌دهد اما واکاوی آن چند موضوع را برجسته می‌سازد.

۱ـ برخلاف آنچه وانمود می‌شود واکنش لمپن ـ پاسداری سعید بهبهانی از سر حب و بغض شخصی یا ندانم‌کاری، جو زدگی و هیستریک شدن ناگهانی نبوده است. استقبال همپالگی‌های او از وی بعد از این عمل قبیح نشانگر یک طرح و برنامهٔ از پیش تعیین شده برای تخطئه روند دادگاه بوده است. دفاع تمام‌قد و بی‌شرمانه و وقیحانهٔ این گردانندهٔ تلویزیون وزراتی از اقدام خود به این گمانه دامن می‌زند.

۲ـ آنان که در زندانهای شیخ بوده یا خاطرات زندانیان را خوانده باشند می‌دانند که یکی از شکنجه‌های رایج در زندانها، توسل بازجویان به فحش‌های رکیک و تعرض رذیلانه به زندانی بی‌دفاع است. این موضوع در مورد زنان و دختران زندانی ضریب می‌خورد. هدف از این نوع شکنجه در هم‌شکستن ارادهٔ زندانی است. سعید بهبهانی این روش را از اربابان خود به‌خوبی فراگرفته است و به‌این وسیله می‌خواست هواداران مجاهدین و خانواده‌های جریحه‌دار قتل‌عام شدگان را از پافشاری و تمرکز بر دادخواهی زندانیان سیاسی مجاهد بازداشته و به یک کانال انحرافی بکشاند اما تیرش به سنگ خورد.

۳ـ به‌اثبات رسید که آبشخور سیرک پرهیاهوی شیطان‌سازی از مجاهدین در کجاست و بازیگران آن چه کسانی هستند. آیا گویاتر از این می‌شد درونمایهٔ یک خودفروشی سیاسی را به نمایش گذاشت و بر ادامهٔ آن اصرار ورزید؟

***

بدیهی است که این امداد‌رسانی به حمید نوری در بیرون دادگاه نمی‌تواند جنبش دادخواهی را از مسیر پیشروی خود بازداشته و در عزم پیش‌برندگان آن خللی وارد سازد. دادگاه حمید نوری آینه‌یی است که در آن ماهیت و چهرهٔ واقعی پشتیبانان آخوندها و عوامل وزارت اطلاعات برملا می‌شود.

این هنوز از نتایج سحر است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/193b2ae8-a4fa-44d5-a97a-52a9b597c409"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات