728 x 90

حرف مردم ایران با حاکمیت، بی‌اعتمادی یا نفی کل نظام؟

قیام ۹۶
قیام ۹۶

«عنان به دست فرومایگان مده، زنهار!

که در مصالح خود خرج می‌کنند تو را»

(صائب تبریزی)

***

این روزها روزنامه‌های حکومتی مشغول کر هماهنگ «اعتمادسازی جامعه» هستند. این روزها روزنامه‌های حکومتی، آینه‌ای از حکومتی به بن‌بست رسیده هستند؛ بن‌بست در زمینه‌های سیاست داخلی، اقتصادی، معیشتی، اجتماعی و سیاست خارجی.

 

طرح بی‌اعتمادی یا توفان بی‌اعتمادی؟

یکی از این بن‌بستها که طی سه ماه اخیر چند بار از جانب روزنامه‌های حکومتی مطرح شده و این روزها بیشتر به آن پرداخته می‌شود، مسألهٔ تشدید بی‌اعتمادی مردم نسبت به حکومت آخوندی است. زمینهٔ طرح این بی‌اعتمادی و هدف از کر هماهنگی که این روزنامه‌ها به آن مشغول هستند، در پیش بودن انتخابات مجلس در اسفند ۹۸است. هراس و نگرانی و وحشت از تحریم این نمایش حکومتی، از همین الان دامن حکومت را گرفته است و به تقلا برای برگرداندن آب رفته پرداخته‌اند. از طرفی زمینهٔ تحریم قطعی از جانب مردم هم به‌دنبال قیامهای این چند سال و نیز وضعیت رو به سقوط اقتصاد حکومتی، بر وجه سیاسی آن افزوده شده و حکومت را به سمت یک بحران دیگر سوق می‌دهد.

توفان بی‌اعتمادی مردم نسبت به تمامیت حکومت، آن‌قدر از هزارتوهای نظام عبور کرده است که خاتمی شیاد را هراسان به این نتیجه رسانده است که: «اگر مردم از اصلاحات مأیوس شوند، اندک اندک ذهنیت براندازی قوت می‌گیرد و ممکن است خدایی نکرده بتوانند موفق شوند». خاتمی در ادامه بر «تحریم نشدن انتخابات تأکید کرد و خواستار فداکاری اصلاح‌طلبان و مردم ناراضی و حضور پای صندوق‌های رأی به‌خاطر ایران و جلوگیری از خطر اصلی شد». (سایت ایران اینترنشنال، ۲۸تیر ۹۸)

 

 

سحر اعتماد را خمینی خونین کرد

در زمینهٔ بی‌اعتمادی مردم ایران به نظام آخوندها باید یادآوری نمود این حاکمیت در پایان این ضرب‌المثل است که «باش تا صبح دولتت بدمد ـ کاین هنوز از نتایج سحر است». اکنون همهٔ اقشار جامعهٔ ایران به این یقین رسیده‌اند که خمینی اولین کسی بود که به سحر اعتماد آنان خیانت نمود و آن طلیعه را خونین کرد. باقی عمر این حکومت بعد از خمینی، استمرار همان اعتماد خیانت شده بوده است.

 

درو کن آنچه کاشتی!

واقعیت این است که حکومت آخوندی دارد آنچه را که کاشته، درو می‌کند. اما آنچه در حال درو کردن آن است «موجی از نارضایتی‌ها در لایه‌های مختلف جامعه» است: «اتفاق‌های یک سال و چند ماه گذشته موجی از نارضایتی‌ها را در لایه‌های مختلف جامعه به وجود آورده است». (روزنامه همدلی، ۳۱تیر ۹۸)

از هم‌اکنون پیداست که چشم‌انداز «اعتماد مردم به حاکمیت و دولتمردان» بس تیره و تار است: «اعتماد مردم به حاکمیت و دولتمردان ـ اگر نخواهیم بگوییم سلب ـ کمرنگ‏ شده و موانع زیادی را هم پیش روی خود دارد.». (روزنامه‌ ایران ارگان دولت، ۳۱تیر ۹۸)

 

ریشهٔ سیاسیِ سلب اعتماد

در ارگانهای حکومتی همواره تلاشی فریبکارانه می‌شود تا نارضایتی و فاصله گرفتن بیش‌از‌پیش مردم از حکومت را ناشی از تحریم و مشکلات اقتصادیِ برآمده از آن قلمداد کنند. اما واقعیت این است که خودی‌های نظام و بلندگوهای مطبوعاتی‌شان خوب حالی‌شان است که آب از سر چشمه گل است و موضوع بین مردم و حاکمیت، ریشهٔ سیاسی و حقوقی و بنیادی در نفی نظام دارد: «اعتماد مردم که تنها به‌خاطر اقتصاد سلب نمی‌شود. سلب اعتماد یعنی آنچه که در دادگاه‎ها می‎بینند، آنچه از مجلس و عملکرد نمایندگان می‎بینند. مجموعه‌ این‌هاست که اعتماد مردم نسبت به حاکمیت را سلب می‎کند». (روزنامه‌ ایران ارگان دولت، ۳۱تیر ۹۸)

بی‌اعتمادی جامعه نسبت به حاکمیت ولایت‌فقیه و نمایندگان آن آن‌قدر آشکار و عینی شده است که از آتش‌بس هم گذشته و موضوع و مسألهٔ مردم با موضوع و مسألهٔ دولت و حاکمیت در دو سر طیف قرار دارند: «در ساختار و شرایطی که به‌وضوح از آن اطلاع داریم چنین ارتباط نمایندگی بین نهادهای مدنی اعم از احزاب، صنوف، تشکل‌ها و نظایر آن با کف جامعه به شکل ارگانیک وجود ندارد و در واقع رابطه نمایندگی این مجامع با جامعه تقریباً قطع است». (همان منبع)

 

مشکل عمدهٔ نظام، نبود یک فرد معتمد!

همین روزنامه نتیجه می‌گیرد که سیاست «گفت‌وگو درمانیِ» دولت و گفتارهای خامنه‌ای، از جانب مردم ایران به پشیزی هم گرفته نمی‌شود و این فریبکاریها جز «خودگویی و خودخندی نخبگان سیاسی و صنفی» نیست: «گفتگوی سیاسی مؤثر باید خود بازتابی از گفتگوهای خرد کف جامعه در ساحت‌های متفاوت باشد و غیر از این چیزی جز خودگویی و خودخندی نخبگان سیاسی و صنفی نیست». (همان منبع)

از طرفی اما روزنامهٔ همدلی آب پاکیِ بی‌اعتمادی مردم را روی دست تمامیت نظام ـ از جمله شخص خامنه‌ای ـ می‌ریزد تا «مشکل عمدهٔ کشور» را هشدار بدهد. در این هشدار به‌طور صریح اعتراف می‌شود هیچ کسی در این رژیم مورد «اعتماد و حمایت جامعه» نیست: «مشکل عمده کشور این است که هیچ‌یک از مشکلات جامعه از زبان فرد یا کسی که از اعتماد عمومی بالایی برخوردار باشد که تقاضا و توصیه وی مورد حمایت جامعه قرار گیرد و جذاب و مؤثر باشد، بیان نمی‌شود». (۳۱تیر ۹۸)

 

استغاثة جلاد دهه ۶۰برای اعتمادسازی!

هراس از چشم‌انداز تحریم انتخابات اسفند ۹۸توسط مردم ایران، آن‌قدر زمینهٔ اجتماعی و عمومی پیدا کرده است که روزنامهٔ همدلی، این واقعیت را در قالب پرسشی مقابل دژخیم هادی غفاری می‌گذارد: «اگر مردم رأی ندهند، چه شرایطی پیش می‌آید؟».

هادی غفاری سرچماقدار سال‌های ۵۸و ۵۹که دسته‌جات لمپن و چاقوکش را علیه آزادی بیان، آزادی قلم و آزادی اجتماعات هدایت می‌کرد و جلاد سال‌های دهه ۶۰که در زندان اوین با لاجوردی و گیلانی همدستی و همکاری کامل داشت و «مرگ، کسب و کارش بود» ـ و حالا چند صباحی پس از یک‌بار مصرف شدنش، از دایرهٔ قدرت کنارش گذاشته‌اند ـ لاجرم به واقعیت سرسخت تحریم کل حاکمیت اشاره می‌کند. از سویی از دستش درمی‌رود و اعتراف می‌کند که هیچ انتخاباتی در این رژیم آزاد نبوده است و دست دعا برمی‌دارد که خدا کند چنین تحریمی نشود که «معنایش براندازی» است: «خدای ناکرده اگر مردم رأی ندهند و انتخابات،‌ انتخاباتی سرد باشد، مشکلات زیادی در انتظار ما خواهد بود. به همین دلیل به همه دستگاهها و نهادهای مرتبط با انتخابات توصیه می‌کنم که شرایط باید شرایطی باشد که مردم به این حس برسند که برای حضور در انتخاباتی آزاد دعوت شده‌اند. چرا که اگر غیر از این باشد، نعوذبالله مردم به فکر براندازی می‌افتند». (روزنامهٔ همدلی، ۳۱تیر ۹۸)

 

باز هم ریشهٔ سیاسی طرد نظام

یکی دیگر از زمینه‌های بی‌اعتمادی جامعه نسبت به حاکمیت ولایت‌فقیه که عمق و ژرفنای گسترده‌یی دارد و با زندگی و نفس مردم ایران عجین شده است، هزینه کردن سرمایه و دارایی ایران برای غیر ایران و حفظ حاکمیت توسط نظام آخوندی است. در این زمینه هم روزنامهٔ حکومتی اعتراف می‌کند که «درآمد نفت به‌ درستی هزینه نشده» و این، ناشی از «تصمیم‌بگیران و سیاست‌گذاران» بوده است که وضع مردم به این روز دچار شده است. از این رو می‌پندارد که شاید بشود با اختصاص بخشی از درآمد نفت به زندگی مردم، دل مردم را به‌دست آورد و آب رفته را به جوی بازگرداند: «اگر سیاست‌گذاران و تصمیم‌بگیران بتوانند درآمدهای نفتی را به درستی هزینه کنند‌،‌ وضع کشور و در نتیجه وضع مردم بهتر خواهد شد».

 

نفی کامل حاکمیت

اما واقعیت اصلی بین مردم ایران و حاکمیت ولایت‌فقیه چیست؟ آیا مردم فقط به این نظام بی‌اعتماد هستند که بر اثر اعتمادسازی، رأیشان برگردد؟ واقعیت این است که خود حکومت و حکومتیان به‌وضوح می‌دانند که ریشه و اساس رابطه مردم ایران با این نظام، از بی‌اعتمادی گذشته و نقی کامل کل حکومت، حرف نهایی جامعهٔ ایران است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b44a1c17-4d29-41e8-9348-aeb96c922c80"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات