کمتر روزی است که رسانهها و مهرههای وابسته به هر دو باند حکومت موضوعی را در رابطه با فقر و تبعات ناشی از آن مطرح نکنند و مورد بررسی قرار ندهند، فقر گستردهیی که باعث افزایش بحرانهای گسترده اجتماعی در میان مردم شده است.
چرا که شرایط معیشتی برای آنها به حدی مشکل شده که بسیاری از آنها همواره محتاج نان شب هستند، این در حالی است که در مقابل این مردم فقیر غارتگران و اشرافیت وابسته به حاکمیت نه تنها غم نان ندارند، و گرانیهای فزاینده اجناس کوچکترین تاثیری در زندگی اشرافی و لاکچری آنها ندارد بلکه روزبهروز بر ثروت بادآوردهشان افزوده میشود.
در این رابطه روزنامه حکومتی آفتاب یزد نوشت: «فقر و محرومیت و تخصیص نابرابر منابع اقتصادی موجب گسترش و عمق شکاف طبقاتی شده و بهگفته کارشناسان؛ غالب اقشار جامعه زیر خط فقرند و دغدغه اکثریت خانوادهها تنها تأمین معاش برای ادامه حق حیات است» (آفتاب یزد ۱۱بهمن ۱۴۰۰).
همچنان که اشاره شد فقر و نابرابری تحمیلی بر مردم آنقدر افزایش پیدا کرده که رسانههای حکومتی ناچار شدهاند با فرهنگ آخوندی به ابعاد فاجعه اعتراف کردهاند.
در این رابطه روزنامه مردمسالاری نوشت: «دزدی، ناامنی و بالا رفتن از دیوار مردم کاری طبیعی و عادی شده است، حتی مسجد، خانه خدا هم دیگر امنیت ندارد، نه از دست کفار و خداناباوران، بلکه از دست خود مسلمانان گرسنه» (مردمسالاری ۱۲بهمن ۱۴۰۰).
در چنین وضعیتی سردمداران حاکمیت نه تنها به نیازهای مردم فقیر پاسخی نمیدهند، بلکه با پاسخ منفی و سرکوبگرانه به این نیازها موجب خشم فرو خورده و رنجش عمیق مردم میشوند.
در زمینه افزایش شکاف طبقاتی روزنامه شرق نوشت: «در طول نزدیک به نیم قرن گذشته اقشار کمدرآمد و حتی طبقه متوسط جامعه ما مدام با تهدید افتادن به زیر خط فقر روبهرو بوده و با این خطر ماندگار خو گرفتهاند. برخی از خانوادههای مورد اشاره، با سماجت بسیار سعی کردهاند موقعیت خود را با چنگودندان حفظ کنند اما معمولاً بعد از یکی، دو دهه مقاومت عاقبت تسلیم سرنوشت شده و با دلی شکسته به زیر خط فقر مهاجرت کردهاند. در مقابل گروهی بسیار اندک از شهروندان در سایه ارتباطات رانتی و وابستگی به کانونهای قدرت فاصله بین میلیون و میلیارد و البته این روزها هزار میلیارد را در زمانی اندک طی کرده و به جمع مولتیمیلیاردرهای تازه به دوران رسیده پیوستهاند» (شرق ۹بهمن ۱۴۰۰).
روزنامه اعتماد ۱۱بهمن ۱۴۰۰نیز ضمن اشاره به چپاولگری سردمداران و عناصر وابسته به رژیم، اختلاف طبقاتی را ناشی «از رتبه فساد بالا، نابرابری و بیکاری و تورم چشمگیر» از یکطرف و از طرف دیگر «فقدان پاسخگویی» به مطالبات مردم دانسته که با این وضعیت «چندان غیرطبیعی نیست که شاخصهای جرایم و آسیبها بالا برود».
شاخصهایی که محصول یک حاکمیت تماماً فاسد و غارتگر که طی بیش از ۴دهه حرث و نسل ایرانزمین را به نابودی کشانده است. اگر چه رسانههای رژیم با همان فرهنگ آخوندی بهجای پرداختن به اصل قضیه، شیپور از سر گشادش مینوازند اما همین اعترافات به زبان معکوس عمق فاجعه اختلاف طبقاتی را برملا میکند.
روزنامه حکومتی همدلی در ۱۱بهمن۱۴۰۰ نوشت: «سارقان فقط چشم طمع به دارایی و اموال افراد معروف و متمول ندارند، آنها حتی از درخت توی خیابان، پیچ و مهرههای تأسیسات شهری، لباس رویبند، پتو، پلهای مقابل پارکینگ خودروها و... نمیگذرند» (همدلی ۱۱بهمن ۱۴۰۰).
روشن است که بحرانهای اجتماعی یکشبه گریبان مردم را نگرفته بلکه معلول ۴۳ حاکمیت ننگین ولایت فقیه است،
اما کمتر کسی در میان مردم ایران وجود دارد که نداند که عامل تمامی این بحرانها نظام فاسد ولایت فقیه است و تنها راه سرنگونی. این حاکمیت ننگین است