728 x 90

«جهاد تبیین»! آن روی سکهٔ شکست «طرح صیانت»

اینترنت آزاد
اینترنت آزاد

اینترنت بدون فیلترینگ، بستری است که تعامل مردم با دنیای بیرون از چارچوبهای تنگ حاکمیت دینی را فراهم می‌کند. مجالی است تا ایرانی گرفتار در دگم‌ها و تابوها ارتجاعی و حصارهای تارعنکبوتی تنیده شده از سوی استبداد، دنیای بیرون از اختناق را تجربه کند. یعنی به‌رغم حاکمیت دیو و دد و گزمه و پاسدار در فضای واقعی، دست‌کم در فضای مجازی برای ساعت یا ساعتهایی خود را از سانسور برهاند. وقتی این تجربه‌ها تکرار می‌گردد و به یمن شبکه‌های اجتماعی ری‌توئیت و فوروارد می‌شود، این آزادی، از محدودهٔ یک ذهن و یک نگاه خیره‌شده بر صفحه یک موبایل یا مانیتور یک لپ‌تاپ، به‌صورت خوشه‌یی و فراگیر به دیگری و دیگران منتقل می‌شود و هم‌اندیشی و هم‌کنشی برمی‌انگیزد. با این کنش و واکنش‌های در حال انجام در زیر پوست اختناق، فاتحهٔ سانسور خوانده می‌شود و بگیر و ببیند و قفل‌زدن بر اذهان راه به جایی نمی‌برد.

در واقع می‌توان گفت که اینترنت به‌گونه‌یی سیستماتیک سد سانسور را شکسته است.

استبداد دینی از نخستین روزهای ظهور اینترنت با چالش انفجار آگاهی مواجه شده و قادر به مقابله با امواج نیرومند آن نیست. به‌خصوص که این امکان هماهنگی و همبستگی اعتراضات و خیزشهای اقشار مختلف مردم را میسر و فراهم کرده است.

بالاتر از همه اینها، حضور فعال مجاهدین در این عرصه و آگاهی بخشی و افشاگریهای مستمر و بی‌امان آنها نسبت به جنایات و دجالیت و ترفندهای نظام آخوندی، این چالش را برای عمامه‌داران تاریک‌اندیش به مراحل حساسی بالغ کرده است.

عطف به این چالش، دو گزینه در برابر اختناق آخوندی قرار دارد:

۱ـ مقابلهٔ سخت‌افزاری با اینترنت و کاربران اینترنتی از قبیل فیلترینگ، کند کردن یا انسداد آن و تلاش برای به‌وجود آوردن نوعی اینترنت سانسورشده تحت عنوان «اینترنت بومی» و «پیام‌رسانهای داخلی».

۲ـ مقابلهٔ نرم‌افزاری با مجاهدین و براندازان با به‌کارگیری نیروهای بدنام سایبری از طریق شیطان‌سازی، پمپاژ اطلاعات غلط و دروغ و نیز ردیابی و تهدید کاربران و لجن‌پراکنی در فضای مجازی با اکانت‌های فیک و جعلی.

طرح شکست‌خوردهٔ «صیانت»

اگر چه حاکمیت هر دو اقدام را به‌صورت موازی و مکمل هم به‌کار می‌برد اما می‌توان گفت که روش نخست، دیگر درآمدی برای دستگاه سانسور و اختناق ندارد و در حال رنگ‌باختن است. زیرا از یک‌سو مردم توانسته‌اند با فیلترشکن مرزهای فیلترینگ را درنوردند، از سوی دیگر ظهور اینترنت پرسرعت ماهواره‌یی جایی برای روش‌های کهنه‌شده و ارتجاعی سانسور باقی نمی‌گذارد.

آخرین اقدام حکومت در زمینهٔ محدودیت سخت‌افزاری، در بوق و کرنا کردن طرحی موهوم به نام «صیانت از کاربران فضای مجازی» [بخوانید صیانت از نظام ولایت فقیه در برابر مردم] بود که رانتی میلیاردی را برای باندهای مافیایی از طریق ارائهٔ اپلیکیشنهای من‌درآوری فراهم می‌کرد و در عمل فقط برای غارت هر چه بیشتر جیب مردم و بالابردن هزینهٔ استفاده از اینترنت و دسترسی به پیام‌رسانهایی مانند اینستاگرام و واتس‌آپ طراحی شده بود. رونمایی از این طرح دستپخت اذهان فسیل‌شده و ارتجاعی چنان واکنش‌های تند اجتماعی را برانگیخت که رژیم چاره‌ای جز عقب‌نشینی از تصویب آن در مجلس ارتجاع نداشت. زیرا طبق آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار رژیم «شغل ۱۱میلیون نفر ایرانی به شبکه‌های اجتماعی وابسته است و ۸۳درصد درآمد کسب‌وکارهای تجارت الکترونیک از اینستاگرام است» (ستاره صبح. ۴مهر۱۴۰۰).

پیاده‌کردن این طرح کل‌ حاکمیت را با انفجار یک بمب ۱۱میلیونی مواجه خواهد کرد و عواقب آن برای حاکمیت از قیام بنزین در آبان۹۸ کمتر نخواهد بود.

«جهاد تبیین» نه جهاد است، نه تبیین!

با این تفاصیل روی‌آوری توسل خامنه‌ای به «جهاد تبیین»! یا همان روانه‌کردن اراذل و اوباش سایبری به شبکه‌های مجازی، یک اقرار واضح به شکست در انسداد و فیلترینگ اینترنت است.

موضع‌گیری همراه با کنایهٔ آخوند محمدعلی ابطحی خطاب به باند رقیب اعتراف‌گونه‌یی به این شکست است:

«سخنان... رهبری معظم در مورد فضای مجازی که دانشجویان را به استفاده گسترده از آن تشویق کردند و آن را جهاد دانستند، در تقابل با کسانی است که خواستار بسته شدن و منع کردن و به عبارت آشنای این روزها، صیانت از فضای مجازی هستند، بود.

وقتی ایشان می‌خواهند در فضای مجازی با بیان نظرات انقلابی جهاد صورت بگیرد، یعنی فضای مجازی باید باشد که بتوانند هواداران انقلاب اسلامی در آن مجاهده کنند. آیا این پیام را صیانت نویسان خواهند گرفت؟» (سایت جماران. ۵مهر۱۴۰۰)

منظور خامنه‌ای با کاربرد دجالگرانهٔ کلمات «جهاد» و «تبیین»! همان خط به‌کارگیری بسیجی‌های سازماندهی شده در یگانهای بدنام سایبری است؛ همانها که ابطحی آنها را چنین توصیف می‌کند و معرف حضور همه در فضای مجازی هستند.

«هر کسی که پیامها و ادبیات و کامنتهای کسانی که خود را جریان انقلابی می‌نامند و یا لشکر سایبری هستند، دیده باشد می‌داند معمولاً از مرزهای اخلاقی عبور می‌کنند و فحش‌هایی می‌دهند که شنیدنش از اراذل خیابانی هم بعید است». !

کنکاش در کنه حرفهای خامنه‌ای مشخص می‌کند که او و گله‌های فحاش و رنگ ادب و تمدن ندیده‌اش، در این زمینه نیز حسابی قافیه را باخته‌اند. اگر قرار بود مردم به دروغ و تزویر و جعل واقعیت گوش بدهند، صدا و سیمای آخوندی به منفورترین رسانه تبدیل نمی‌شد. علت روی‌آوردن شهروندان ایرانی به پیام‌رسانهای شناخته شدهٔ خارجی، برای شکستن سد سانسور است.

این جنگی است که بازندهٔ آن نه آزادی و آزادیخواهان، بلکه سانسورچیان و سانسورگستران هستند. قیام و سرنگونی در تقدیر است و هیچ تمهیدی نمی‌تواند مانع از تحقق آن شود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8dba41a4-3dca-430f-863d-3cf5e1caec1e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات