728 x 90

تهاجم حداکثر توسط جوانان شورشگر و آزادی‌ستان

تهاجم حداکثر جوانان شورشگر
تهاجم حداکثر جوانان شورشگر

دیدن چهرهٔ ایران عزیز‌مان در روزهای قیام سراسری، هر ایرانی شرافتمند را غرق غرور و افتخار می‌کند. همهٔ نسل‌های ایران‌زمین در این افتخار ملی شرکت دارند. روزگاری بود گشت منفور ارشاد یا نیروهای انتظامی این رژیم در خیابان ارد می‌دادند و با دست باز متعرض زنان و دختران میهنمان می‌شدند. بسیاری از ما ویدئوی جگرخراش و روان‌آزاری مانند کتک خوردن یک بانوی ایرانی در کف خیابان از سوی یک مأمور انتظامی مسلح به کلاشینکف را دیده‌ایم. به یاد بیاوریم که چطور یک ابلیس اونیفورم‌پوش در پشت رل ون گشت ارشاد بی‌اعتنا به استغاثهٔ آن مادر دردمند پا روی پدال گاز فشرد و او را به کف آسفالت افکند. آن روز ایران زخم خورد و سوزش زخم‌هایش را برای چنین روزی برهم انباشت تا ناگهان آن را در تراژدی مرگ مظلومانهٔ مهسا امینی به آتشفشانی آرام‌ناپذیر تبدیل کند. اکنون روز ایران و ایرانی است. روز برخاستن، روز در هم گره زدن فریادهای حماسی، روز یکی شدن و در درد مشترک به همبستگی رسیدن؛ روز به حرکت درآمدن و به حرکت درآوردن؛ روز آزاد کردن خشمی انفجاری برای برانداختن و برکندن خشت‌های استبداد، ارتجاع و بنیادگرایی در موجودیتی اهریمنی به‌نام «ولایت فقیه»

نباید فریب دمدمه و افسون آخوندها و سران جنایتکار حکومت را خورد. آنها با استفاده از ترفندهای هزار بار استفاده شده مانند تقسیم قیام‌آفرینان به «معترض» و «اغتشاش‌گر» می‌خواهند در صف متحد مردم شکاف ایجاد کنند. تجربهٔ خونین نشان داده است که به چیزی جز کرنش، ذلت و تمکین به حکومت‌شان راضی نیستند. این نبرد بین مرگ و زندگی است. یا باید تن به انقیاد و بردگی آنها داد یا برخاست و به دختران و پسران جوانی پیوست که کف خیابان را به تپش درآورده‌اند.

تجربه‌های جنگ و گریز خیابانی به قیام‌آفرینان می‌گوید که باید از تمام روش‌های مقاومت استفاده کرد.

رفتار وحشیانهٔ سرکوبگران این حکومت با مردم درست مانند رفتار یک اشغالگر با سرزمین اشغال‌شده است. اشغالگران را با زبان خوش نمی‌توان از سرزمین‌مان بیرون راند. آنها فقط زبانی را می‌فهمند که به آن مسلح هستند. اگر این روزها می‌بینیم که به دست و پا افتاده و با هراس، درماندگی و استیصال صحبت می‌کنند، ناشی از روحیهٔ تهاجمی قیام‌آفرینان، سیالیت و قدرت مانور، سازماندهی و کار دستجمعی و ارادهٔ بی‌خلل آنها برای براندازی است. احمد وحیدی، وزیر کشور استبداد دینی و مأمور مهار قیام سراسری در اعتراف به این ویژگیها چنین اعتراف می‌کند:

«هسته‌های سازمان یافته‌یی وجود دارد که جاهایی را تخریب می‌کنند، به آتش می‌کشند و آنجا را رها می‌کنند و به مکانهای دیگری می‌روند و این اقدام را در جاهای دیگری انجام می‌دهند که نشان‌دهنده سازمان‌یافتگی میان هسته‌هایی است که این اقدامات را انجام می‌دهند» (تابناک. ۲مهر ۱۴۰۱).

در استمرار قیام و گسترش آن به سراسر ایران، اکنون قیام‌آفرینان می‌دانند که علاوه بر ایجاد راهبندهای خیابانی، سنگربندی شهرها و محله‌ها... باید اماکن سرکوب مانند پاسگاهها، کلانتریها، پایگاههای بسیج و سپاه پاسداران را محاصره کرد و به تسخیر درآورد.

شهرها این‌گونه آزاد می‌شوند. گزمه‌های خامنه‌ای باید بدانند که دو راه بیشتر در پیش ندارند یا با سلاح خود به مردم بپیوندند یا به جنایت در زیر آرم خرچنگ‌نشان جمهوری جهل و جنون ادامه دهند اما مطمئن باشند که این خلق بپا خاسته و شعله‌ور به‌زودی آنها را در میان خواهد گرفت.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5b5e52f2-8499-42e5-8b8c-94b0dacdde37"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات