روزنامههای حکومتی دوم خرداد در صفحات اولشان، تلاش کردهاند با دود و دم و اشک تمساح برای فلسطین بر بحران داخلی نظام سرپوش گذاشته و تلفات روزانه کرونا و موج فزاینده گرانیها را لاپوشانی کنند. اما برخی از بحرانها که امنیت نظام را هدف قرار دادهاند لاعلاج به تیتر و مطالب صفحات اول هم راه یافتهاند. برخی از بحرانها از جمله قطع گستردهٔ برق و موج گرانیها و تورم اردیبهشت ماه بر اساس اعلام مرگز آمار هم به تیترها و مطالب صفحات اول راه یافتهاند.
«تنور سرد انتخابات» در «سراب تغییر»
ورشکستگی شعبدهٔ انتخابات و اذعان به تحریم مردمی این نمایش حکومتی همراه با هشدار نسبت به پیامدهای آن مضمون مشترک اغلب مقالات روزنامههای حکومتی است.
حتی روزنامهٔ ایران ارگان دولت آخوند روحانی هم در دعوای باندی ضمن اعتراف به «مشارکت حداقلی مردم» به تهدید قیام در جریان این نمایش اشاره کرده و از جمله نوشته «چنین انتخاباتی نه تنها متضمن آثار مطلوب برای نظام سیاسی نیست بلکه به طریق اولی میتواند زحمات و تبعات منفی هم برای آینده در پی داشته باشد. کمترین این تبعات وقوع یک نوع اندکسالاری است که اعتماد و سرمایه اجتماعی را هم قربانی خود میکند. بروز و تشدید شکافهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه ایران آثار سوء خود را به کرات طی سالهای گذشته به ما نشان داده و مشخص کرده که میتواند چه چهره خشونتباری از خود نشان دهد».
«الاکلنگ مشارکت و مشروعیت» عنوان مطلب روزنامه مستقل است که با اشاره به ادعای کدخدایی در مورد مشروعیت نمایش انتخابات هشدار داده و از جمله نوشته: «چیزی که در طول تاریخ ثابت شده؛ این است که مشروعیت خودخوانده بدون رضایتمندی مردم دوام چندانی نداشته است. به هوش باشید که تاریخ تکرار میشود!»
«بازار داغ کرونا و تنور سرد انتخابات» عنوان مطلب دیگری در مستقل است که نوشته «اغلب مردم پیش از آن که به فکر صفهای رأی باشند، در اندیشهٔ سلامت و معیشت خود هستند... تاکنون هیچ نامزدی برای شکست کرونا و احیای اقتصاد نیمهجان ایران، طرح و برنامهیی روشن و امید بخش ارائه نکرده است. نامزدهای نه چندان مطرح انتخابات ریاستجمهوری شاید هنوز فرصت نکردهاند تا به بازار داغ کرونا بیندیشند». در ادامه هم تأکید کرده بازار نمایش انتخابات «سوت و کور است».
«چرا وعدهٔ تغییر سرابی بیش نیست» عنوان مطلبی در روزنامه شرق است که ضمن اشاره به وعدههای کاندیداهای حکومتی در مورد بهبود اوضاع نوشته است: «بررسی و تحلیل برنامههای مکتوب، سخنرانیها و خطابههای اغلب داوطلبان، حکایت از واقعیتهای تلخی دارد که بهنظر میرسد اینبار نیز تغییر را به «وعده سرخرمن» یا به تعبیر دیگر حکایت «بشنو و باور نکن» برای ایرانیان تبدیل میکند».
جهان صنعت هم در مطلبی با عنوان «مشارکت کمتر و ریسکهای بزرگتر» نوشته است: «شمار قابل اعتنایی از احزاب و شخصیتهایی که در چارچوب همین نظام سیاسی فعالیت دارند باور دارند نرخ مشارکت پایین در انتخابات میتواند مقبولیت نظام سیاسی حاکم را در میان شهروندان ایرانی و نیز کشورهای خارجی سست کند و این به زیان نظام سیاسی موجود است».
وجه دیگر ورشکستگی شعبدهٔ انتخابات رژیم را میتوان در اعتراف روزنامه جوان وابسته به سپاه دید که در مطلبی به قلم سردبیرش با عنوان «در جستوجوی رجل جامع آرزوهای مردم» به قحط الرجال درون نظام اشاره کرده و با اشاره به هلاکت پاسدار قاسم سلیمانی نوشته است: «رصد هزاران نوشته و اظهارنظر فعالان سیاسی و کاربران شبکههای اجتماعی در روزهای اخیر یک پرسش نانوشته را از دل آنها برای من استخراج کرد: «چرا کسی که جامعیت سلیمانی را در جنگ داشته باشد، در فنون مدیریت اجرایی و حکومتداری و سیاستورزی نداریم؟»
سیاستهای حکومتی عامل اصلی گرانی و تورم
نقش سیاستهای حکومتی و همچنین نقش نهادهای زیر دست دولت در تشدید تورم و گرانی و خلاصه دست کردن نظام در جیب مردم برجستهترین محور این مقالات است که در روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود. «جولان گرانی» عنوان بررسی روزنامه جهان صنعت است که در مورد علت گرانی به «افزایش نقدینگی و پایه پولی» که موتور محرک رشد تورم هستند اشاره کرده و نوشته: «پیشبینی میشود که در ماههای پیش رو نیز تورم به پیشروی خود در کانال ۴۰درصدی ادامه دهد. خطر جدیای که در این حالت جامعه و مردم را تهدید میکند».
«گرانی مسکن با سودا گری بانکها» عنوان مقاله روزنامه رسالت از باند خامنهای است که به نقش بانکها در گرانی و احتکار مسکن اشاره کرده اما اشارهیی به حاکمیت ارگانهای در دست ولیفقیه به این بانکها نکرده. این روزنامه نوشته «یکی از متهمان اصلی در احتکار و سوداگری در بخش مسکن، بانکها هستند که قیمتهای عجیبو غریبی بر ملکهای خود میگذارند. بانکهایی که برخلاف قانون بانکداری، اقدام به خریدوفروش املاک کرده و قیمت تعیین میکنند».