روز جمعه ۱۱مهر امام جمعههای خامنهای در اصفهان و بجنورد، هر کدام جداگانه خواهان ایجاد ناامنی برای زنان بهاصطلاح بدحجاب شدند.
آخوند جنایتکار یوسف طباطبایینژاد، امام جمعه و نماینده خامنهای در اصفهان، در دیدار با «جانشین معاون اطلاعات و امنیت ستاد کل نیروهای مسلح» و سرکرده نیروی انتظامی استان اصفهان گفت: «باید فضای جامعه را برای این عده که تعداد آنها هم کم است ناامن کرد و نباید اجازه داد بهراحتی در خیابانها و پارکها هنجارشکنی کنند... باید در خصوص هنجارشکنی و قانونشکنی اختیارات بیشتری بهنیروی انتظامی اعطا شود».
این آخوند جنایتکار پیشاپیش خواستار مصونیت قضایی چاقوکشان و آدمکشانی که قرار است بهجان زنان و دختران میهنمان بیفتند، شد و گفت: «نگاه قضات هم باید در جهت حمایت از آمران بهمعروف و ناهیان از منکر باشد».
در همین حال آخوند ابوالقاسم یعقوبی امام جمعه و نماینده خامنهای در بجنورد (خراسان شمالی) نیز گفت: «نیروهای انتظامی میبایست زندگی آشوبگرانی که نیت شوم در اذهان خود دارند را ناامن کنند... پدیده بدحجابی و بیحجابی در جامعه همچون ویروسی در میان مردم است و باید با آن مقابله کرد... علاوه بر ورود پلیس و قوه قضاییه بهامر مقابله با بیحجابی، مردم هم باید بهاین امر ورود پیدا کنند و آمر بهمعروف و ناهی از منکر باشند».
سابقهٔ امر
۶سال پیش در مهر۹۳، امام جمعهٔ وقت اصفهان آخوند جنایتکار محمدتقی رهبر، طی اظهارات مشابهی جریان اسیدپاشی بهزنان را کلید زد؛ وی گفته بود: «برای مقابله با "بدحجابی"دیگر تذکر لسانی کافی نیست باید از نیروی قهریه استفاده کرد و"چوب تر" را بالا برد». بهدنبال این اظهارات، در یک اسیدپاشی زنجیرهیی تنها در اصفهان ۱۵تن قربانی شدند و در تهران و برخی دیگر از شهرها هم زنان و دخترانی هدف قرار گرفتند، اما آمران و عاملان این جنایتها هیچگاه مورد پیگرد قرار نگرفتند و هیچکس دستگیر نشد.
خامنهای، خطدهندهٔ این جنایت
این که دو امام جمعه و دو نمایندهٔ خامنهای در دو مرکز استان، در یک روز اینچنین حرف میزنند، نشانهٔ واضحی است از اینکه این اظهارات، اتفاقی نیست بلکه بیان یک خط است و روشن است کسی که در این رژیم خط تعیین میکند، خامنهای است. روزنامه حکومتی اعتماد (۱۴مهر) نیز ضمن اشاره بهاظهارات این دو آخوند جنایتکار نوشت: «جایگاه این دو در حد سخنگویی حاکمیت است و بهنوعی آنچه آنها میگویند نشانه اولویتهایی است که حاکمیت (یعنی خامنهای) در دستور کارشان قرار داده».
این که رژیم در شرایط انفجاری کنونی آیا میتواند این خط را عملی کند یا نه؟ و اگر بکند، چه عواقبی دارد؟ بحث بعدی است. کمااینکه پس از موج خشم و انزجاری که این اظهارات در فضای اجتماعی برانگیخت، دفتر آخوند طباطبایینژاد، در تکذیب نیمبندی به «برداشت نادرست» از این صحبتها و «بهرهبرداری رسانههای معاند از بخش تقطیع شده این سخنان» اشاره کرد.
زمینهسازی برای جنایت
بههر حال، این اظهارات، زمینهسازی برای اجرایی کردن خط جنایتکارانهای است که از نیاز مبرم رژیم بهتشدید فضای ارعاب اجتماعی در شرایط انفجاری کنونی ناشی میشود. اما بنبست همیشگی اینجا هم ظاهر میشود؛ همین اقدام خطر جرقه و انفجار بههمراه دارد.
رژیم همواره وقتی نیاز بهارعاب دارد بهطور سنتی سراغ چند راهکار میرود که مقدم بر همه سرکوب زنان است. این بار نیز خلیفهٔ سفاک ارتجاع که بهشدت از انفجار اجتماعی و قیام هراسان است، بهاین شیوه متوسل شده، چرا که نمیتواند، مستقیم و بهطور علنی بهسمت سرکوب و اعدام قیامکنندگان برود و آنها را هدف قرار بدهد، چون قیمت آن بسیار سنگینی است. همانگونه که دیدیم اعدام نوید شورشگر چه طوفانی هم در داخل و هم در فضای بینالمللی علیه رژیم برانگیخت.
در یک اقدام ارعابآمیز دیگر، پلیس ”امنیت اخلاقی“ رژیم، از چند هفته پیش با ارسال گسترده «پیامک بدحجابی» یا «کشف حجاب» صاحبان بسیاری از خودروها را بهمراکز سرکوب احضار کردهاند.
اکنون در برابر این خط جنایتکارانه و زمینهسازی برای حملات اوباش آدمکش و اسیدپاش ولایت چه باید کرد؟
پاسخی که بارها تجربه و آزموده شده این است: آتش جواب آتش! چرا که این رژیم تنها زبان زور و قدرت را میفهمد. بنابراین باید با قدرت و قاطعیت بازوان جنایتکارش را قطع کرد و چنگالهایش را که بهسمت نوامیس مردم ایران دراز شده، در همشکست. «آتش جواب آتش!» عبارت راهگشا و نجاتبخشی است که رشیدترین فرزندان مردم ایران در کانونهای شورشی در راستای آن بهپا خاستهاند.