خامنهای یک هفته سرکوب میکند و میزند و میکشد و سربهنیست میکند تا آخر هفته امامجمعههای ریاییاش بیایند و دنکیشوتوار شمشیر بکشند و نعرهٔ «ناکامی دشمن» ساز کنند و بر سر منابر هوار بکشند که «شکست خوردند»، ولی در همان ساعت شعلههای قیام در بلوچستان همچون آتشی بر خرمن ولایت همه رویاهای آشفته آنان را بر باد میدهد. البته که در تمام روزهای هفته از کردستان تا خراسان و از آذربایجان تا هرمزگان قیام و اعتراضات و فعالیت کانونهای شورشی جریان دارد ولی بهطور خاص در روزهای جمعه این مأموریت خطه رزمآوران و مزاران بلوچ است که تضمین اعتلاء و بالندگی قیام و پرچمدار مبارزه و پایداری در ایرانزمین باشند.
روز جمعه ۲۳دی هم دوباره در چندین شهر بلوچستان از جمله زاهدان، راسک و خاش، اعتراضات و خروش علیه دیکتاتوری خامنهای جریان داشت. در زاهدان سیل عظیم جمعیت پس از نماز جمعه به خروش آمد و آزادیخواهان بلوچ با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر ستمگر ،چه شاه باشه چه رهبر» و «مرگ بر بسیجی، مرگ بر سپاهی»، به خیابانها آمدند. قیامآفرینان دلیر خاش هم در خیابانها، شعار کوبنده «مرگ بر خامنهای» سرداده و در راسک هم تجمع و اعتراض هموطنان بلوچ، تداومبخش قیام دموکراتیک مردم ایران بود. قیام روز جمعه در بلوچستان را شاید در مختصرترین صورت بتوان با این ویژگیها تعریف کرد:
۱- قیام بلوچستان در روز ۲۳دی و در آستانه ورود قیام به ماه پنجم خود یک بار دیگر بر استمرار قیام مردم ایران برای سرنگونی تأکید کرد و توطئههای رژیم در این استان محروم را به شکست کشاند چرا که رژیم از مدتها قبل و با فریبکاری و حقهبازی و فرستادن واسطههای مختلف، درصدد محدود کردن تظاهرات زاهدان به چند خیابان کنار مسجد مکی و آرام کردن تظاهرات و تبدیل آن به پیادهروی سکوت بود در حالی که این قیام علاوه بر گسترش به سایر خیابانهای زاهدان به درگیری با مزدوران رژیم انجامید و قیامآفرینان دلیر با ایجاد راهبندان و آتش زدن لاستیک، رادیکالیسم بلوچستان را به نمایش گذاشتند.
۲- کیفیت جدید اعتراضات این روز گسترش شعارنویسیهای علنی در روز روشن و هنگام تظاهرات بود. همان زمان که تظاهرکنندگان خشمگینانه علیه خامنهای فریاد میزنند، تعدادی از هموطنان نیز با مکتوب کردن همان شعارها به زیباسازی دیوارهای شهر مشغول بودند.
۳- ابتکار دیگر معترضان غیور بلوچ نوشتن اسم منحوس «خامنهای» سمبل دیکتاتوری دینی بر روی کف خیابان بود و صحنههای لگدکوب کردن اسم خامنهای نشانگر عزم جزم مردم ایران برای لهکردن و عبور از نظام ولایت فقیه بود.
۴- محتوای پلاکاردهای برافراشته بر دستان یلان بلوچ حاوی مفاهیم انگیزاننده و انقلابی و نشانگر سطح بالای آگاهی مردم این خطه محروم بود. بر روی پلاکاردی سازشناپذیری و آمادگی مردم بلوچستان برای هر فداکاری برجسته شده بود و پلاکارد دیگری خبر از زلزلهای قریبالوقوع میداد و همه هموطنان را به مشارکت در قیام دعوت میکرد.
قیام بلوچستان و استرس خامنهای برای اعدامها
علاوه بر محورهای مذکور، سایر وجوه قیام نیز کماکان در تداوم و پیشرفت بود. زنان آزاده بلوچستان باز هم در صحنه حاضر بودند و با فریادهای «خامنهای ضحاک میکشیمت زیر خاک» برای خامنهای رجز میخواندند و بشارتآور فرارسیدن انقلاب دموکراتیک مردم ایران بودند: «چه یک نفر، چه صد نفر، پیش به سوی انقلاب». آنها همچنین با شعارهای «پادا بلوچ پادا بلوچ» به همه زنان و مردان بلوچستان انگیزه داده و پیام مقاومت و پایداری و خیزش را ترویج میکردند و مهمتر از همه مرزهای سرخ انقلاب دموکراتیک را با شعارهای کوبنده «نه سلطنت نه رهبری، دموکراسی برابری» هر چه تیزتر کردند. در صحنه دیگری از تظاهرات وقتی مردم متوجه حضور یک رأس بسیجی پنهان در بین جمعیت با هدف فیلمبرداری شدند، به وی هجوم برده و او را بهشدت گوشمالی دادند.
در مجموع، غرش دلاورمردان و شیرزنان بلوچ در محرومترین استان کشور علاوه بر تداوم قیام، مرز خونین بین مردم ایران و رژیم آخوندی را بیشتر تعمیق کرد و شامل هشدارهای جدیدی به خلیفه ارتجاع بود که برای اعدام زندانیان دستگیرشدهٔ قیام در حساب کتاب و بلاتکلیفی و استرس است. او که آشکارا در بنبست است نیک میداند که اگر اعدام نکند مطالبات و اعتراضات مردم روزبهروز بیشتر میشود و اگر اعدام کند باز هم خشم و رادیکالیسم و اتحاد مردم برای سرنگونی بیشتر میشود بنابراین هر لحظه در حال چرتکه انداختن و «چکنم چکنم» است. مشتهای متحد قیامآفرینان بار دیگر نشان داد که خلق قهرمان ایران با همه قومیتها و ملیتهایش «خواستار سرنگونی رژیم و حاکمیت مردم هستند و به ضحاک میگویند: این آخرین پیامه، اعدام کنی قیامه»(از پیام خانم رجوی به قیامکنندگان بلوچستان).