728 x 90

ایران؛ مهم‌ترین چالش فرهنگی

ایران؛ مهم‌ترین چالش فرهنگی
ایران؛ مهم‌ترین چالش فرهنگی

روزهای دادخواهی زندگی...

در روزهای تناوب بی‌توقف اعتراض و فریاد بازنشستگان تأمین اجتماعی،

در روزهای خروش دم‌افزون کشاورزان به‌جان آمدهٔ اصفهان،

در روزهای دادخواهی مالباختگان و سهامداران مغبون شدهٔ بورس،

در روزهای کشتار کرونا و دفن بی‌سر و صدای محرومان و بی‌چیزان در نظام طبقاتی‌ساز ولایت فقیه،

در روزهای صدای اعتراض و اعتصاب و دادخواهی زندگی از مرگ‌گستران و فقرآوران حاکم

و در روزهای سالگرد کودتای ضدفرهنگی خمینی علیه دانشگاهها، خوب است نگاهی به یکی از آثار کودتانگرانهٔ خمینی و وارثانش در عرصهٔ نشر و دانش و فرهنگ ایران بیاندازیم.

 

مهم‌ترین چالش فرهنگی

پس از سلطهٔ دیوسالار آخوندی، آگاهی و فرهنگ بالندهٔ انسانی و مترقی توأم با ترویج آن‌ها، به یکی از مهم‌ترین چالشهای سیاسی و فرهنگی در ایران تبدیل شد و هنوز هم ادامه دارد. نحله خمینی از همان اوان سلطه‌گری‌اش کمر به نابودی حرث و نسل اندیشندگی و هنر مترقی ایران‌زمین بست؛ فرهنگ و هنر و ادبیاتی مستقل از حکومت و متکی بر آزاداندیشی با هدف اعتلای آزادی و دمکراسی در مسیر رسیدن به برابری و عدالت اجتماعی.

 

نبرد قلم و اندیشه با تفکر مادون تمدن

نحله خمینی تلاش کرده و می‌کند تا پرچم آزاداندیشی را از دستان هر ایرانی بگیرد تا «همه با همِ» خمینی را در زمینهٔ تفکر و نگرش و فرهنگ هم قوارهٔ نظام آخوندی کند. اما از آنجا که ماهیت تاریخی و هویت ایدئولوژیکی این قوم ارتجاعی هیچ سنخیتی با ارزش‌های انسان اجتماعی در قرن ۲۰ و ۲۱ و با فرهنگ و هنر ایران نداشته و ندارد، از همان آغاز، نبردی بین قلم و اندیشه با سلطهٔ این تفکر مادون تمدن به جریان افتاد. یکی از فراگیرترین و گویاترین نمونه‌ها، رقم میلیونی فرار مغزها از ایران آخوندزده و اشغال شده است. یکی دیگر از این نمونه‌ها، سانسور نفس‌گیر کتاب‌ها و مطبوعات و به موازات آن، محروم کردن نویسندگان و اهل قلم و در ادامه، کشتار آنان ـ به‌طور خاص در قتل‌های زنجیره‌یی دههٔ ۷۰ ـ بوده است.

 

میدان همه‌جانبهٔ یک جنگ

عرصهٔ کتاب، مطبوعات، رسانه و تولید محتوای فرهنگی و ادبی و هنری، میدان جنگ مداوم آفرینندگان آن با دستگاه سانسور رژیم آخوندی در هیأت وزارت ارشاد اسلامی می‌باشد. در ۴۲سال گذشته، جنگ بین آزادی فکر و بیان و قلم با سانسور سیاسی ـ مذهبیِ حکومتی حتی یک روز هم متوقف نشده است. هر چه زمان می‌گذرد و به سال‌ها و ماه‌های اخیر می‌رسیم، دامنهٔ این جنگ گسترده‌تر هم می‌شود.

 

چرا فاصلهٔ سال نوری؟

این در حالی است که طبق مادهٔ ۱۹ منشور بین‌المللی حقوق بشر: «هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد. حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مذکور، آزاد باشد».

این در حالی است که از سر حاکمیت نکبت آخوندها بر ایران‌زمین، سرانهٔ مطالعه در ایران به ۱۳دقیقه در روز ـ آن هم با احتساب خواندن روزنامه و ادعیه ـ رسیده است! رقمی که طبق برآورد کارشناسان سازمان ملل، رسیدن آن به سرانهٔ مطالعه در پایین‌ترین رقم در کشورهای اروپایی، سال نوری زمان لازم دارد!

 

سقوط نجومیِ تیراژ کتاب!

از آنجا که چنین وضعیتی در امر اندیشه، قلم، انتشارات، آزادی فکر و آزادی بیان، جدای از بحرانهای سیاسی، اجتماعی، معیشت و کرونا بین مردم ایران با حاکمیت آخوندها نیست، بازتاب تیره‌گون اوضاع کتاب و نشر هم به رسانه‌های حکومتی راه یافته است. اوضاعی که ناشران ایران در زمرهٔ بازندگان اصلی چنین تطاول ضدفرهنگی از خمینی تا خامنه‌ای هستند. ناشرانی که روزنامهٔ حکومتی آنان را «سرمایه‌داران ورشکستهٔ معروف» توصیف کرده است. اوضاعی نکبت‌بار و ننگین که تیراژ کتاب را در ایران به ۳۰۰نسخه رسانده است.

شمه‌یی از اوضاع «قلع و قمع کتاب» را روزنامهٔ حکومتی آرمان در شمارهٔ ۳۱فروردین ۱۴۰۰ با عنوان «چرا تیغ سانسور برنده‌تر می‌شود؟»، بازتاب داده است و می‌نویسد:

«چند ماهی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دست به قلع و قمع کتاب‌های ناشران زده است. کتاب‌ها یا غیرمجاز می‌شود یا آن‌چنان مثله می‌کنند که ناشر از چاپ آنها صرف‌نظر می‌کند؛ آن‌هم ناشرانی که تمام عمر و سرمایه خود را صرف نشر کتاب‌های کاغذی کرده‌اند. این ناشران به سرمایه‌داران ورشکسته معروف شده‌اند».

 

سایهٔ «حزب‌الله» بر نشر کتاب!

همان‌طور که در زمینهٔ سیاسی و تعادل‌قوای درونی باندهای حکومتی، خامنه‌ای تلاش داشته و دارد که مهر و نشان حزب‌اللهی و تک‌پایه‌گی را بر تمامی ارکان رژیمش حک کند، این خط سیاسی ـ مذهبی در زمینهٔ مطبوعات و نوشتن کتاب و نشر هم سرایت داده شده است. این استراتژی خامنه‌ای آن‌قدر نشانه و آدرس در تمامی نظام جا گذاشته و پراکنده که شاخص «تیغ سانسور و خوش‌خدمتی» هم شده است:

«شاید با برنده‌تر شدن تیغ سانسور، خوش‌خدمتی به جناح حاکم در مجلس و غیره است» (همان منبع).

 

تحقیر ایران تا کجا؟

همه‌جانبه‌گیِ نکبت‌گستری توأم با چپاولگری در ایران، همان‌طور که در امر کرونا و واکسن آن، نظام آخوندی را عقب‌مانده‌تر از کشورهای آفریقا و همسایگان ایران قرار داده است، در امر نشر و کتاب و سانسور هم در مقایسه با این کشورها، بی‌همتا و نازل‌تر است. دقت کنید:

«صنعت نشر کاغذی در ایران به اندازه افغانستان و عراق هم برای کارگزاران سیاسی ارزش ندارد؛ زیرا در این کشورها ممیزی و سانسور کتاب وجود ندارد» (همان منبع).

 

کانون بحرانهای مشترک

مشاهده می‌شود که در ایران آخوندزده، دست روی هر موضوع سیاسی، صنفی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هنری گذاشته می‌شود، ریشهٔ مشکل و اساس بحران در تفکر قرون وسطایی، ضدتاریخی، ضدبشری و ضدایرانی در هیأت حاکمیت سیاسیِ ولایت فقیهی است. از این رو نبردی همه‌جانبه بین مردم ایران با این حاکمیت در تمامی زمینه‌های فوق جریان داشته و دارد تا به خواسته مطلوب ایران‌زمین در برافکندن این حاکمیت بیانجامد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/280eadf4-8c50-4344-a169-9c9f519de73b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات