728 x 90

ایران‌زمین در آستانهٔ زایشی نوین

اشرف ۳ قرارگاه سرنگونی رژیم آخوندی
اشرف ۳ قرارگاه سرنگونی رژیم آخوندی

این روزها ایران‌زمین میدان هماوردی سطح و میزان اصالتها در کیفیت مبارزه برای رسیدن به آزادی با شاخص نفی نظام ولایت فقیه شده است.

این روزها شاهد تعیین‌تکلیف تمامی نیروهای درگیر در سرنوشت خود و آینده ایران هستیم.

آیندهٔ پیش رو، روزها و هفته‌ها و ماه‌های تعیین‌تکلیف نهایی جویبارهای راه افتاده از ۴۳سال پیش خواهد بود. چنین چشم‌اندازی را تحولات کنونی و کیفیت تعادل‌قوای بین اپوزیسیون اصیل رژیم با حاکمیت نظام ولایت فقیه نشانی می‌دهد.

این روزها در عرصهٔ سیاسی و صحنهٔ اجتماعی ایران شاهد بروز پررنگ یک نبرد تاریخی میان دو نیروی سابقه‌دار از دههٔ ۵۰ خورشیدی تاکنون هستیم.

این روزها شاهد رو آمدن هر چه بیشتر هماوردی در بالاترین نقطه بین مجاهدین خلق و مقاومت ایران و تمامیت رژیم ملایان هستیم. این هماوردی از فردای ۲۲بهمن ۵۷ شروع شد، سال‌های متمادی به قدمت ۴۳سال در پهنه‌های داخلی، منطقه‌یی و بین‌المللی بی‌وقفه ادامه داشته است.

 

اکنون از پس تمام شیطان‌سازیهای رژیم و همسویانش علیه مجاهدین و زهرپاشی در جامعهٔ ایران علیه آن‌ها، شاهد سوختن پی‌درپیِ ترفندها و جبهه‌های وزارت اطلاعات نظام و از طرفی شتاب گرفتن نفوذ مجاهدین و درک اعتبار تاریخی و سیاسی‌شان در بین جامعه و نسل‌های پس از دههٔ ۶۰ هستیم.

 

این نبرد دارد به دور نهایی‌اش در چشم‌انداز سال۱۴۰۱ نزدیک می‌شود. اما چنین نبردی از پله‌های دیرینه‌یی گذشته و به پله نهاییِ امروز انجامیده است:

خمینی از فردای ۲۲بهمن بر ولایت مطلق فقیه انگشت گذاشت و مجاهدین بر آزادی و نظام شورایی.

خمینی سلطهٔ دین و مذهب با قرائت آخوندی را حاکم کرد، مجاهدین جدایی دین از دولت و آزادی ادیان و مکتب‌ها را خواستار شدند.

خمینی برای سرکوب زنان یا روسری یا توسری را راه انداخت، مجاهدین از تظاهرات زنان غیرمسلمان و غیرمحجب حفاظت کردند و انتخاب نوع پوشش را حق زنان دانستند.

خمینی در خیانت به وعده‌اش در پاریس، مجلس مؤسسان را منتفی کرد و مجلس خبرگان آخوندی راه انداخت، مجاهدین بر تأسیس مجلس مؤسسان انگشت گذاشتند و روشنگری کردند.

خمینی جنگ ضدمیهنی با عراق را زمینه‌چینی کرد تا نیروهای آزاد شده بر اثر انقلاب ضدسلطنتی را در تنور جنگ به‌هدر بدهد و مردم، حق آزادی احزاب و سازمانها و آزادی قلم و بیان را تحت پوش جنگ سرکوب کند، مجاهدین علیه این زمینه‌چینی هشدار دادند و روشنگری کردند.

خمینی جنگ ضدمیهنی را راه انداخت، مجاهدین با نامشروع شدن این جنگ در خرداد ۱۳۶۱، به‌سوی تشکیل ارتش آزادیبخش رفتند تا ماشین جنگ ضدمیهنی را درهم بشکنند تا با هر چه که در توان سیاسی و دیپلماسی دارند، بتوانند مردم ایران و عراق را از اهریمن جنگ نجات دهند.

خمینی با شکست در جنگ ضدمیهنی، قتل‌عام زندانیان سیاسی را به هدف نسل‌کشی مجاهدین فتوا داد، مجاهدین جنبش دادخواهی را به قوی‌ترین مشت مشترک مردم ایران تبدیل کردند و آن را به اقصی نقاط ایران و صحنه‌های سیاسی و حقوقی جهان بردند.

 

میراث دجالیت خمینی پس از جنگ ــ که سرپوش بحرانهای داخلی نظام بود ــ با وارثانش ادامه یافت. اینان باند قلابی اصلاحات را برای تداوم عمر نظام از یک‌طرف و سوزاندن اپوزیسیون اصلی نظام که جز مجاهدین کسی نمانده بود، به یک خط داخلی و بین‌المللی تبدیل کردند. مجاهدین اما با اصل «افعی ولایت فقیه هرگز کبوتر نخواهد زایید»، در داخل و خارج کشور، هدف و نقطه آغاز این ترفند و پیشینهٔ جنایات باند اصلاحات را افشا و روشن کردند. در این عرصه هم رویارویی فقط بین مجاهدین و شورای ملی مقاومت با تمامیت نظام آخوندی جریان یافت. حاصل این افشاگریها و روشنگریها و نیز تجربیات مردم و خاصه نسل جوان و آگاه شده به ماهیت قرون‌وسطایی نظام ولایت فقیه، این فریاد و شعار استراتژیک شد که «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا ــ دیگه تمومه ماجرا»!

 

با شکست پروژهٔ اصلاح‌طلبان قلابی در صحنهٔ سیاسی ایران که هم‌زمان با شعله‌ور شدن قیام دی ۹۶ بود، نظام ملایان و هم‌سویان و لابی‌هایش به سراغ به‌اصطلاح سلطنت‌طلبان رفتند تا شاید بتوانند تحت پوش آنان، جبهه‌یی علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت دست و پا کنند. هدف هم باز منحرف کردن اذهان و باور جامعهٔ ایران از تضاد اصلی یعنی خود نظام آخوندی و نیز تمرکز علیه مجاهدین خلق بوده است. اکنون این خط و سیاست از طرف رژیم آخوندی برای پس زدن شتاب نفوذ مجاهدین در جامعهٔ ایران جریان دارد. یکی از اصلی‌ترین پروژه‌یی که در این هفته‌ها تمام‌عیار پشت پیش بردن آن بوده‌اند، خراب کردن انقلاب بزرگ ضدسلطنتی بر سر مجاهدین و نیروهای زمینه‌ساز آن جنبش عظیم اجتماعی می‌باشد.

 

مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت و تمامی نیروها و شخصیت‌های وفادار به اصل نه شاه و نه شیخ، از قضا از این نبرد و هماوردی به‌غایت استقبال کرده و می‌کنند. جوهر این عرصه،

روشنگری تاریخی دربارهٔ زمینه و اصل و هدف انقلاب ضدسلطنتی،

سوختن تمام زهرپاشی‌ها و شیطان‌سازی‌ها علیه مجاهدین،

دست خالی شدن و شکست تمامیت رژیم با باندها و عوامل دست‌آموزش در میدان جنگ سیاسی با مجاهدین

و نیز تعمیق یافتن جنبش‌های اجتماعی اقشار مردم ایران به مطالبات سیاسی از نظام ملایان است.

این است میدان و هماوردیِ فعلیِ دو جبهه مجاهدین خلق و متحدان و هم‌پیوندهای سیاسی‌شان با دیکتاتوری ولایت فقیهی و هم‌آوایان با استبداد نعلینی.

 

چند واقعه نیز هماوردی این دو جبهه را در بین مردم و اقشار اجتماعی ایران و ناظران جهانی و رسانه‌ها برجسته نموده است. فعالیت‌هایی مثل نفوذ در تلویزیون آخوندی توسط نیروهای جوانان شورشی، رساندن پیام‌ها و خواسته‌های مجاهدین به گوش مردم از طریق بلندگوهای چندین مسجد و بازار عمومی طی هفته‌های اخیر، هراس و وحشت نظام آخوندی را از شتاب نفوذ مجاهدین و نقش کاریزمای سیاسی و اجتماعی آنان برانگیخته است.

 

این دو جبهه از پس ۴۳سال جنگ داخلی و منطقه‌یی و بین‌المللی بر سر آزادی و دیکتاتوری مذهبی، اکنون با بلوغ سرنگونی‌خواهی در جامعهٔ ایران، به دور نهاییِ تعیین‌تکلیف رسیده‌اند. در عرصهٔ سیاسی و پهنهٔ اجتماعیِ ایران، دامنه‌های هماوردیِ این دو جبهه دارند به‌جانب قلهٔ نهایی سیر می‌کنند. بی‌شک تحولات چند ماه آینده، تحت‌الشعاع فعالیت‌های این دو جبهه خواهد بود.

ایران‌زمین در آستانهٔ زایشی نوین برای رقم زدن سرنوشت خود در چشم‌انداز سال۱۴۰۱ با شاخص نفی تمامیت نظام ولایت فقیه می‌باشد.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/36c07f17-b246-4244-a9bc-f98563fe1d7d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات