728 x 90

اقتصاد بی‌آینده؛ با جلاد، بی‌جلاد

اقتصاد ورشکسته آخوندها
اقتصاد ورشکسته آخوندها

از اواخر دهه۱۳۹۰ بارها از اقتصاددانان حکومتی شنیدیم که دهه۹۰ از دست رفته است و چه فرصتها که هدر رفت و چه تهدیدها که عملی شد. در ایران تحت حاکمیت آخوندهای غارتگر و پاسداران چپاولگرشان، دهه از دست رفته به‌معنی، نرخ تورم کمرشکن ۵۰درصدی و رشد نقدینگی سرسام‌آور ۳هزار تریلیون تومانی و بیکاری دو رقمی و رشد اقتصادی صفر درصدی است.

«دهه گمشده» در اقتصاد آخوندی

آمارهای رسمی نشان می‌دهند که در سال گذشته تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه به حدود ۶۳۶هزار میلیارد تومان رسید که حتی از تولید ناخالص داخلی در سال۹۰ نیز کمتر است. در شاخص هزینه‌های مصرفی بخش خصوصی که نشانه‌ای از رفاه خانوار است این شاخص در سال۹۹ حتی از رقم ثبت‌شده در سال۱۳۹۰ نیز کمتر است. بدتر آن که آمارهای بانک مرکزی نشان می‌دهد نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در این دهه عمدتاً منفی بوده است. یعنی این‌که نه تنها سرمایه‌گذاری جدیدی برای تولید و ایجاد اشتغال صورت نگرفته است بلکه حتی وضعیت موجود هم حفظ نشده است و مجموع داراییهای بنگاه‌های تولیدی مستهلک گردیده و جایگزینی هم به‌وجود نیامده است. این وضعیت هم در نرخ منفی ۴.۲ درصدی تشکیل سرمایه ثابت خود را نشان داده است. از همه فاجعه‌بارتر هم کاهش درآمد ملی بوده است که به پایین‌ترین سطح خود رسید و ۲۹درصد کاهش یافت.

حرمان از گذشته، ناامیدی از آینده

در شروع به کار رئیسی که تخصص اصلی‌اش قتل‌عام است و زندان و دستگاه قضاییه تحت‌امر او تابلویی از قساوت و بی‌رحمی یک رژیم ارتجاعی و ستمگر است، شاخصهای اقتصادی نمایانگر اوضاعی است که حتی بهترین متخصصان اقتصادی هم قادر به بهبودی شرایط موجود نیستند. دلایل بی‌شماری نیز این تحلیل کارشناسان اقتصاد را تأیید می‌کند. اکثر کشورهایی که در تله رشد پایین (چه رسد به رشد صفر درصدی آن هم به مدت یک دهه) گرفتار می‌شوند، قادر به اصلاح وضع خود نیستند، چون کیفیت سیاست‌گذاری مطلوبی ندارند و عملاً چیزی جز تقسیم فقر در جامعه برقرار نکرده‌اند.

اخیراً مسعود نیلی از کارشناسان حکومتی معزول اما مشرف به ابر چالشهای نظام ولایت فقیه ناامیدی و یاس خود را از آینده تیره کشور ابراز کرده است که اگر در به همان پاشنه سابق بچرخد اوضاع از این هم که هست خراب‌تر می‌شود. وی به نرخ تورم در سال‌های پس از جنگ ایران و عراق اشاره می‌کند که به‌طور متوسط تا شروع دهه۹۰ به ۱۸.۵درصد رسیده بود اما در دهه۹۰ از ۲۵درصد هم فراتر رفت و در سال‌های اخیر از ۴۰درصد هم عبور کرده است. به رشد اقتصادی صفر درصدی هم اذعان می‌کند اما مشکل اصلی به‌وجود آورنده این شرایط را تعارض رژیم آخوندی با نظام بین‌المللی و مصرف ارزان منابع سرمایه‌ای کشور به دست دولتهای مستقر می‌داند که تا این علل برطرف نشود اوضاع از این هم بدتر خواهد شد. وی به چند بخش مهم اقتصاد کشور اشاره می‌کند که مؤید تداوم بحرانهای اقتصادی است.

صندوق‌های بازنشستگی ورشکسته

«صندوق‌های بازنشستگی به سمت ورشکستگی حرکت خواهند کرد. این کاملاً واضح بود که صندوق‌های بازنشستگی به روزی می‌رسند که دیگر نمی‌توانند تامین‌کننده پرداخت‌های خود باشند و بارشان می‌افتد روی دوش بودجه دولت. در حال حاضر حدود ۱۳۰ تا ۱۵۰هزار میلیارد تومان از بودجه دولت، برای صندوق‌های بازنشستگی خرج می‌شود» (تجارت فردا ۹تیر۱۴۰۰).

تامین این هزینه هنگفت هم مستلزم حذف دیگر هزینه‌ها مثل بودجه عمرانی است که روی سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی اثر منفی می‌گذارد.

کسری بودجه و نظام فشل بانکی

ناترازی دیگر مالی در بودجه دولت است که از اواسط دهه۴۰ به این‌سو همواره با کسری بسته می‌شود و هیچ‌گونه تناسبی میان مخارج دولت و مسئولیتهایی که پذیرفته و منابعی که جمع‌آوری می‌کند وجود ندارد. هم‌چنین ناترازی نظام بانکی، موجب تورم سنگینی شده است که به‌طور مدام افزایش می‌یابد.

آب و محیط‌ زیست

مسأله آب از همه ابرچالشهای دیگر مهم‌تر است چون مسأله مرگ و زندگی جامعه ماست و امکان زندگی را سلب می‌کند. بنابراین ما یک مسأله خیلی بزرگ به نام آب داریم که باعث شده بخش وسیعی از خاک کشور غیر‌قابل سکونت شود. مسأله آلودگی هوا و تخریب جنگل‌ها و منابع طبیعی هم به جای خود.

مسأله انرژی

همین‌طور مسأله انرژی که در اقتصاد ایران با یک ناترازی بزرگ مواجه است. در حال حاضر روند مصرف در کشور ما با سرعت زیادی در حال استمرار است از آن طرف هیچ سرمایه‌گذاری در بخش‌های بالادستی و میان‌دستی انرژی صورت نگرفته و نمی‌گیرد. بنابراین ما با یک مسأله بزرگ به نام انرژی مواجه هستیم.

«این مجموعه بزرگ ابرچالشهای اقتصاد ایران است که خروجی آنها می‌شود تورم بالا و رشد اقتصادی پایین و کشوری که در حال از دست دادن موجودیت سرزمینی خود است و این ارمغان راهبردهای خطاست» (دنیای اقتصاد ۹تیر۱۴۰۰).

چشم‌انداز تیره‌ای که محتوم است

ناامیدی این کارشناس اقتصادی حکومتی چنان است که حتی باور ندارد در این نظام بتوان به گذشته از دست رفته نیز برگشت! «در حال حاضر متأسفانه، برگشت به تورم حدود ۲۰درصد و رشد اقتصادی حدود ۴درصد برای اقتصاد ایران بلندپروازانه است»! (تجارت فردا۹تیر۱۴۰۰)

وی تأکید می‌کند «این اقتصاد با این شرایط عمومی، رشد اقتصادی بیش از ۲درصد و تورم کمتر از ۲۰درصد برایش غیرواقع‌بینانه است. انتظار تحولات بزرگ نداشته باشیم»!

رشد اقتصادی در این رژیم «دروغی بیش نیست»

حالا محافل کارشناسی اقتصادی که مورد تأیید رژیم آخوندی هم هستند اعتراف می‌کنند: «اینها که آمده‌اند برای انتخابات ریاست‌جمهوری و آنها که نامشان مطرح است؛ هیچ‌کدام ایده توسعه ایران را ندارند. به تجربه یاد گرفته‌ایم که شعار رشد اقتصادی و توسعه، دروغی بیش نیست» (همان).

جالب این‌که پیش‌بینی به نتیجه رسیدن مذاکرات برجام هم نمی‌تواند گوشه‌ای از مشکلات کلان نظام را حل و فصل نماید. نیلی می‌گوید: «رفع تحریم‌ها هر چند شرط لازم و به‌مثابه یک بار پر کردن باک بنزین اقتصاد ایران است که می‌توان با آن مسافتی را طی کرد اما به هرحال این بنزین به پایان می‌رسد و برای ادامه حرکت خودرو باید بنزین تهیه کرد».

ماشین نظام ولایت سالهاست اسقاطی و خاموش و سرد به کنار جاده هل داده شده است تا این‌که دستان پر قدرت اعتصابگران، حاشیه نشنیان، ارتش گرسنگان و جوانان شورشگر و مردم آن را برای همیشه به دره نابودی سرازیرش کنند. آنگاه است که می‌توان با نظامی مردمی بر این خرابه، ایران نو و آباد را برپا کرد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c5ccf79b-35a4-4d41-a840-39f583c1b4dd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات