728 x 90

اصل بحران‌زای ولایت فقیه در آینهٔ این روزهای ایران

گسترش دیوارنویسیها علیه خامنه‌ای جلاد
گسترش دیوارنویسیها علیه خامنه‌ای جلاد

اگر بخواهیم موقعیت کنونی حاکمیت آخوندی را زیر ذره‌بین برده و و مؤلفه‌های آن را شناسایی کنیم، به مهم‌ترین مؤلفهٔ آن در رأس نظام برمی‌خوریم و آن نزول و سقوط شتابان موقعیت ولایت فقیه ـ هم اصل آن و هم شخص آن ـ است. این نزول و سقوط را باید به‌عنوان محوری‌ترین عامل زدوخوردها و تخاصمات درونی نظام و بحران همه‌جانبهٔ بیرون رژیم دانست.

یکی از شاخصهای قابل توجه و مهم‌ چنین وضعیتی، تبدیل شدن گماشته‌های مستقیم خامنه‌ای ـ رئیسی و قالیباف ـ به سوژه‌های شدت‌دهندهٔ جنگ و دعوای درونی و خروش و خشم بیرونی است.

 

خامنه‌ای برای به کرسی نشاندن قالیباف در رأس مجلس ارتجاع و گماشتن جلاد ۶۷ در رأس دولت، هر دو باند نظامش را جراحی کرد. ولی‌فقیه ارتجاع قول‌ها داد که با حزب‌اللهی کردن مجلس و دولت، تمام مشکلات سیاسی و اقتصادی ـ حتی مشکلات ۴۳ساله ـ حل خواهد شد! به‌دنبال این تصمیم و اجرا شدن آن، امامان دایناسور نمازهای ریایی جمعه غوغاسالاری کردند که اگر تا الآن مشکلات حل نمی‌شد، به این دلیل بود که مجلس و دولت حزب‌اللهی نداشتیم!

 

حالا ۲سال از تحمیل مجلس حزب‌اللهی و ۹ماه از گماشتن دولت حزب‌اللهی گذشته است. از یک‌طرف تشتت و تخاصم در مجلس بر سر ناکارآمدی دولت سوگلی خامنه‌ای اوج گرفته است، از طرف دیگر هر دو رأس گماشتهٔ ولی‌فقیه آماج حملهٔ هر دو باند حاکمیت به‌دلیل بالا رفتن حد چپاول و بارها و بارها بدتر شدن وضعیت اقتصادی و معیشت شده‌اند. در این زمینه آمار و ارقامی که طرفین و رسانه‌های حکومتی می‌دهند بسیار است؛ اما نکتهٔ اصلی را در زیر ذره‌بین نهادن مؤلفه‌های چنین شرایطی، نباید از آمار و ارقام شروع کرد. پس نکته چیست؟

 

اکنون بیش از همیشه و به‌صورت حاد، تناقض‌آفرینی، بحران‌زایی و ضدبشری بودن اصل ولایت فقیه و شخص آن به درون نظام ریخته و در بیرون نظام، شرایط را علیه آن شدت و حدت می‌بخشد. آمار و ارقام دو دهه قبل، یک دههٔ قبل و هم‌اکنون را که کنار هم بگذاریم، مسلماً نشان‌دهندهٔ بدتر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی و به موازات آن اوضاع سیاسی و اجتماعی است؛ اما باز هم همین آمار و ارقام گویای یک علت زیرین و سبب‌ساز چنین آمار و اوضاعی هست، و آن وصله کردن یک اصل اعصار مادون تمدن ـ آن هم با کلاهک مذهبی و زن‌ستیزی ـ به عصر جویای دموکراسی، مدنیت، برابری و حقوق‌بشر است.

 

تمام دولتهای نظام آخوندی را که از خمینی تا خامنه‌ای زیر این ذره‌بین ببریم، در همهٔ نمونه‌ها ـ حتی با حدت حزب‌اللهی‌اش ـ شاهد شکست خمینی و اکنون شکست خامنه‌ای به‌عنوان ولی‌فقیه هستیم. دقت شود که در این دهه‌ها نه خمینی و نه خامنه‌ای هرگز از اصابت بحران در بحران به کانون و اصل نظام ـ ولایت فقیه و شخص آن ـ مصون نبوده‌اند. تنها مفر برخورد و کنترل این بحرانها، افسارگسیخته کردن دامنه و عمق سرکوب و جنایت بوده است و نه بن‌بست‌شکنی با درایت و راهگشایی مدیریتی بیرون از سرکوب و خفقان.

 

حالا خامنه‌ای بارها و بارها بیشتر از گذشته، در گماشتن دو سوگلی غارت‌گر و جانی در رأس مجلس و دولت، شکست قاطع خورده است. به واکنش‌های اجتماعی و سیاسی طی همین دو سه روز دقت کنید. تهاجم و طعنه و تمسخر است که از درون نظام و تنفر و خشم و فریاد است که از بیرون نظام نثار سوگلی‌های ولی‌فقیه می‌شود. اما به‌راستی سوژه و آماج اصلی کیست؟ جز ولی‌فقیه که غده‌یی سرطانی در پیکر نظام و حکومتیان شده و عامل هر جنایت و چپاول و عقب‌ماندگی ایران از منظر مردمان؟

 

اکنون با ضریب هوشمندیِ بسابسا بیشتر از حتی چند ماه پیش، صحن اجتماع ایران علیه اصل ولایت فقیه و شخص ولی‌فقیه شده است.

اکنون با ضریب انشقاق و شکاف بسابسا بیشتر از چند ماه پیش، صحن درون نظام آخوندی گرفتار بحران‌زاییِ مضاعف و لاعلاج ولایت فقیه شده است.

 

مشاهده می‌شود که هر تحول سیاسی و اقتصادی روزمره باعث تشدید چنین وضعیتی می‌شود. علت در این است که این تحولات بحرانی مثل شاخه‌های درختی‌اند که مدام گرفتار چالش و تنش و لرزش بر اثر ریشه‌یی فاسد و مسموم به‌نام ولایت فقیه هستند.

بنابراین درمان این ریشه ـ که معضل روزانهٔ حکومتیان هم شده است ـ در درون نظام مرادف فروپاشی و در بیرون رژیم معادل شدت خروش و خشم و گستردگیِ دامنهٔ سرنگونی‌خواهی تا دورترین لایه‌های اجتماعی خواهد بود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b9b8b660-96dc-4912-b48c-c8d982e734b9"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات