728 x 90

اسلام انقلابی، راز ماندگاری مجاهدین در مبارزه برای آزادی ـ عباس داوری

گفت‌وگو با عباس داوری

عباس داوری
عباس داوری

به‌مناسبت پنجاه‌وهشتمین سال بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران، گفتگویی داریم با آقای عباس داوری.

در این گفتگو چرایی و ضرورت تدوین ایدئولوژی در مبارزه انقلابی مورد بحث قرار گرفته است. انتخاب اسلام انقلابی به‌عنوان یک ایدئولوژی راهنمای عمل [به‌رغم جذابیت مارکسیسم و تأثیر آن بر جنبش‌های انقلابی در آن زمان]، دیدگاه علمی مجاهدین، مرزبندی آنان با اسلام ارتجاعی و اثرگذاری اجتماعی مجاهدین، بخش‌هایی از این گفتگو را تشکیل می‌دهند.

 

ایدئولوژی راهنمای عمل انقلابی

سؤال: چرا مجاهدین همزمان با تأسیس سازمان، به انتخاب و تدوین یک ایدئولوژی پرداختند؟

عباس داوری: داشتن ایدئولوژی راهنمای عمل، برای هر انقلابی یک ضرورت حیاتی است و بدون آن، مبارزه انقلابی و تداوم آن امکان‌پذیر نیست.

روشنفکر انقلابی وقتی به این نتیجه می‌رسد که دیکتاتوری حاکم بر کشورش را سرنگون نماید، ابتدا به این فکر می‌کند که کدام ایدئولوژی و جهان بینی می‌تواند راهنمای عمل او برای این سرنگونی باشد. پس از آن نیز می‌اندیشد که با کدام ظرف و سازماندهی می‌تواند موفق به انجام این کارشود.

وقتی صحبت از ایدئولوژی و جهان بینی می‌کنیم، منظورمان انتخاب آگاهانهٔ آن است. به این معنا که مثلا در جامعه ما متولد شدن از پدر و مادر مسلمان، به‌معنای انتخاب ایدئولوژی اسلامی نیست. نمی‌توان گفت چون آباء و اجداد من مسلمان بودند، پس من هم دینم اسلام است. اسلام یک ایدئولوژی و یک جهان‌بینی است و کسی می‌تواند مدعی واقعی اسلام باشد که آن را آگاهانه انتخاب کرده باشد.

 

انتخاب‌آگاهانه بنیانگذاران مجاهدین

سؤال: اکنون این سؤال پیش می‌آید که چرا بنیانگذاران اسلام را به‌عنوان یک ایدئولوژی انتخاب کردند؟

عباس داوری: بنیانگذاران مجاهدین انسان‌هایی متفکر و بسیار اهل مطالعه و بررسی بودند و در طلب راهی برای سرنگونی دیکتاتوری شاه، به ضرورت یافتن یک ایدئولوژی راهنمای عمل رسیدند.

محمدآقا (محمد حنیف‌نژاد) به قرآن علاقه بسیاری داشت. عاشق این بود که مفاهیم واقعی آیات قرآن را درک کند. او حتی در اتوبوس هم که می‌نشست، قرآن را مطالعه می‌کرد و هر روز بیشتر از روز پیش، برای او غبارهای یک تاریخ ارتجاع از روی واقعیتهای قرآنی کنار می‌رفت؛ و حقیقت اسلام انقلابی برایش روشن‌تر می‌شد. قرآن محمدآقا با حاشیه نویسیهای او، اینک در موزه مقاومت نگهداری می‌شود.

در آن روزگار دیکتاتوری رژیم شاه، با سرکوب آشکار تظاهرات مردمی، دیگر مبارزه پارلمانتاریستی را به بن‌بست کشیده بود و حنیف در پی آن بود که راه درهم شکستن بن‌بست مبارزه ملت ایران با رژیم شاه خودکامه و سرکوب‌گر را پیدا کند. او می‌دانست که برای این بن‌بست شکنی، نیاز به یک ایدئولوٰژی راهنمای عمل دارد. و آن را در آیه آخر سوره عنکبوت پیدا کرد.

وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ

«کسانی که در راه ما جهاد می‌کنند، بی‌تردید آنها را به راه خودمان هدایت می‌کنیم زیرا که خداوند با نیکوکاران همراه است»

محمدآقا می‌دانست که مجاهدت به‌معنای کوشش و تلاش برای تحقق آرمان مشخص است. و این را نیز درک کرده بود که قرآن، فراخوانی برای عدالت فراگیر جهانی است. پس برایش روشن بود که لازمهٔ چنین مجاهدتی، فداکاری جانانه است و در مسیر پرمخاطره‌ای که انتخاب کرده است بدون فدا کردن، هیچ تلاشی به بلوغ نمی‌رسد. به‌دلیل سختی همین راه است که قرآن می‌گوید: اگر در راه خدا مجاهدت کنید، شما را هدایت خواهیم کرد. و تأکید نیز کرده است که خداوند همراهی کننده صابرین است.

درگام بعد حنیف کبیر به این اندیشید که منظور از راه خدا که در این آیه آمده است، چیست و قرآن چه شاخصی برای شناختن این مسیر داده است؟ و به آیه ۷۵ سوره نساء رسید.

 

شاخص مبارزه انقلابی در اسلام

وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا

روشن است که در این آیه، خداوند همان دارندگان آرمان و ایمان را مخاطب قرار می‌دهد و به آنان عتاب می‌کند که چرا مجاهدت نمی‌کنید و تلاش خودتان را به بلوغ نمی‌رسانید در راه خدا و مستضعفین؟ و بلافاصله معنای مستضعفین را توضیح می‌دهد که مردان و زنان و کودکانی هستند که زیر فشار ستم و استثمار شدید از خداوند درخواست می‌کنند که برای ما یاری و یاوری بفرست.

و حنیف کبیر به درستی درک کرد که منظور قرآن در آن روزگار همان طبقه محروم جامعه ما هستند که در بدبختی ناشی از اختلاف شدید طبقاتی زیر سرکوب رژیم ستم‌شاهی روزگار می‌گذراندند.

 

مرزبندی بین استثمار شونده و استثمار کننده

از این نقطه بود که حنیف و دیگر بنیانگذاران پیشتاز ما دریافتند که از نظر قرآن، باید برای طبقه محروم جامعه همه چیز را فدا کرد. همان طبقه‌ای که خود نیز از آنان بودند. یعنی طبقه استثمار شدگان به وسیلهٔ شاه و طبقهٔ حاکم آن روز جامعه ایران. پس واقعیت وجودی خود را در جبهه مبارزه با استثمار کنندگان یافتند و پیشتاز و فدایی طبقه استثمار شدگان گردیدند. با این درک قرآنی بود که گفتند در اسلام انقلابی، مرزبندی بین با خدا وبی خدا نیست، بلکه مرزبندی بین استثمار کنندگان و استثمار شوندگان است. این یک حقیقت قرآنی بود که تا آن روز در زیر غبار یک تاریخ استثمار انسان از انسان پوشیده مانده بود و حنیف کبیر و بنیانگذاران ما آن را کشف کردند. کشف این حقیقت، مبارزه سیاسی اجتماعی را برای مجاهدین در مسیر یک آرمان ایدئولوژیک قرار‌داد.

 

جامعه بی‌طبقه توحیدی، چشم‌انداز روشن بنیانگذاران

سؤال: منظور شما از آرمان ایدئولوژیک چیست؟

عباس داوری: در مسیر مبارزه آرمانی، انگیزه‌ها فردی نیست، فدای همه چیز برای پیشبرد آرمان است. انگیزهٔ ما در مبارزه آرمانی، فراتر از زمان حرکت می‌کند. شهید هم که بشویم، در آرمان خود زنده و جاودانه هستیم.

خداوند در آیه ۱۶۹ از سوره آل عمران می‌گوید:

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

«هرگز مپندارید کسانی که در راه این آرمان خدایی شهید شدند، مردگانند. خیر اینها زندگانند و پیش خدا روزی دارند».

یعنی که انسان می‌تواند همه چیز خود را در پیشبرد و تثبیت آرمان خود ببیند. این آرمان برای مجاهدین، همان جامعه بی‌طبقه توحیدی است. چنین بود که بنیانگذاران مجاهدین، چشم‌انداز پرشور آینده را می‌دیدند. چنان‌که مجاهد بنیانگذار سعید محسن آن جزوهٔ معروف و تحسین‌برانگیز «چشم‌انداز پرشور» را نوشت زیرا به درک آیهٔ ۵ از سوره قصص نایل آمده بود که خداوند به زیبایی در آ‌ن گفته است:

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ

آن مجاهدین یکتاپرست و آن انقلابیون کبیر بنیانگذار، حتی در روزگار سیاه ستم‌شاهی نیز، چشم‌انداز روشن آینده را می‌دیدند که خداوند گفته است:

«اراده کردیم منت بگذاریم بر کسانی که زیر استثمار له شده‌اند و آنان را بالابرده و به مقام رهبری جامعه برسانیم و وارث تمام نعمت‌های زمین گردانیم».

بنابراین بنیانگذاران سازمان انتخاب کردند که حامی رنج‌دیدگان باشند و در مسیر و چشم‌انداز روشن رسیدن به یک جامعه شورانگیز آرمانی قرار بگیرند. آنها ایدئولوژی توحیدی را انتخاب کردند که راهنمای عمل‌شان باشد و هر بهایی را که لازم است، برای آن بپردازند.

 

اسلام انقلابی، راز ماندگاری مجاهدین در مبارزه برای آزادی و رهایی‌

سؤال: در آن روزگار مارکسیسم و خصوصاً مارکسیسم-لنینیسم بسیار مطرح بود و انقلابهای متعددی با ایدئولوژی مارکسیستی به پیروزی هم رسیده بودند. چرا مجاهدین آن را انتخاب نکردند؟

عباس داوری: انتخاب ایدئولوژی اسلام انقلابی توسط بنیانگذاران سازمان، یک انتخاب آگاهانه بود. پیش از این انتخاب، آنان زمان قابل توجهی را به آشنایی با شرایط و مسائل تاریخی و اجتماعی جامعه ایران و دیگر کشورهای جهان اختصاص داده بودند. آنان تمامی جنبش‌ها و انقلابهای ایران و جهان را مطالعه و بررسی کرده بودند. در آن روزگار درخشش جنبش‌های مارکسیستی در جهان و پیروزی انقلاب در شوروی سابق و چین چشمگیر بود. بنیانگذاران ما نیز به این درخشش اشراف کامل داشتند. آنان این واقعیت را می‌دیدند و می‌دانستند که جنبش‌های مارکسیستی مناطق مختلف جهان از هر بابتی مورد حمایت و پشتیبانی شوروی و چین هستند. حنیف و یاران بنیانگذار او می‌دانستند که با انتخاب ایدئولوژی اسلام انقلابی باید فقط متکی به خودشان و مردم ایران باشند. آنها هیچ تجربه‌ای در این زمینه نداشتند و می‌دانستند که همه چیز را باید از صفر شروع و تجربه کنند. اما آنان این را هم می‌دانستند که در انتخاب خود با قانونمندی‌های تکاملی همراه هستند. قانونمندی‌هایی که راهگشا و پشتیبان آنها خواهد بود. چنین بود که ایدئولوژی اسلام انقلابی را انتخاب کردند زیرا در یک‌کلام، وعده‌های الهی را در قرآن حق می‌دانستند.

برادرمسعود در یک سخنرانی در سال۱۳۷۰ به زیبایی تمام روی همین واقعیت انگشت گذاشتند یک ربع قرن نبرد مجاهدین برای رهایی، تحت چتر ایدئولوژیکی توحید و اسلام انقلابی تداوم پیدا کرده است و غیر از این امکان نداشت. هر چه بیشتر در این مسیر رفتیم، دیدیم که آن وعده‌های خدایی حق است. یعنی که هزار بلا هم که بر سرمان بیاید، از فنا خبری نیست بلکه راز بقاست. این صحبت‌های نقل به مضمون برادر مسعود بود و بیان این‌که راز بقا و پیشرفت و شکوفایی مجاهدین به‌دلیل داشتن ایدئولوژی توحیدی است.

 

دیدگاه علمی مجاهدین

انتخاب ایدئولوژی اسلام انقلابی توسط بنیانگذاران، البته هیچ مباینتی با یک دیدگاه علمی نوین و ترقی‌خواهانه ندارد. آنان مطالعات گسترده و عمیقی در جامعه‌شناسی و تکامل تاریخی و دورانهای مختلف جامعه بشری از برده‌داری تا سرمایه‌داری انجام دادند. نقش مالکیت ابزار تولید و مناسبات تولیدی در جوامع مختلف را بررسی کردند. مطالعات فلسفی آنان نیز جامع و کامل بود. از روش شناخت علمی دیالکتیکی استفاده می‌کردند. می‌دانستند که این روش را حتی فیلسوفان یونان باستان هم درک کرده‌اند. هراکلیت به اثبات اصل اول دیالکتیک یعنی حرکت پدیده‌ها می‌پردازد؛ آنجا که می‌گوید در یک رودخانه دوبار نمی‌شود شنا کرد!

بنابراین می‌خواهم روی این واقعیت تأکید کنم که داشتن دیدگاه علمی و بهره‌گیری از دانش نوین بشری، برای مجاهدین همواره یک ضرورت است. این نه تنها با ایدئولوژی و تبیین فلسفی ما از هستی و تاریخ و انسان هیچ مباینتی ندارد، بلکه برای تحقق آرمان توحیدی لازم هم هست.

 

مرزبندی مجاهدین با اسلام ارتجاعی

سؤال: شما گفتید که مجاهدین بنیانگذار باید از صفر شروع می‌کردند و تجربه می‌کردند در حالی که می‌دانیم حکومتهای اسلامی زیادی در تاریخ وجود داشته است. منظور شما از اسلام انقلابی چیست؟

عباس داوری: بله، هنگامی که سازمان ما بنیانگذاری شد، از ظهور اسلام ۱۴قرن گذشته بود. در این تاریخ طولانی، و به‌ویژه از قرن چهارم هجری به بعد، حکومت‌های دیکتاتوری و سرکوب‌گر در کشورهای اسلامی تا توانستند از نام اسلام به نفع خودشان سوء‌استفاده کردند. به‌عنوان نمونه، معاویه و یزید و متوکل عباسی خودشان را امیرالمومنین یا خلیفه جانشین پیامبر اعلام کردند و توده‌های مردم را چپاول و سرکوب کردند. خمینی و خامنه‌ای هم اسم حکومت چپاول و سرکوب و کشتار خودشان را به‌اصطلاح جمهوری اسلامی گذاشته‌اند. خامنه‌ای که خودش را رهبر مسلمانان جهان هم می‌داند.

به‌دلیل همین سوء‌استفاده از نام اسلام، ما مجاهدین با درک درست انقلابی از ایدئولوژی توحیدی اسلام نسبت به این عناصر ضداسلام و مسلمانی مرزبندی مشخص داریم.

از همان روزگاری که خمینی تفکر ارتجاعی خود را به اسلام نسبت می‌داد و صحبت از انقلاب اسلامی می‌کرد، برادر مسعود با جسارت تمام رو در روی او ایستاد و روی دیدگاه مجاهدین یعنی اسلام انقلابی تأکید کرد. برادر مسعود در همان سخنرانی سال۱۳۷۰ که قبل‌تر اشاره کردم، تصریح کرد که (نقل به مضمون): سیمای روشن اسلام انقلابی مجاهدین، اسلام ضداستثمار است. اسلامی که از پشت عینک تئوری عمومی تکامل، به گذار تاریخ در جامعه بشری می‌نگرد.

 

اثر گذاری اجتماعی مجاهدین

سؤال: بازتاب دیدگاه مجاهدین از اسلام انقلابی در جامعه ما چه بود؟

عباس داوری: در یک جمع‌بندی کلی، اثربخشی مجاهدین را از سال۱۳۵۰ تاکنون می‌توان به دو بازه زمانی تقسیم کرد. بازه اول تا سال۵۷ و سرنگونی رژیم شاه و بازه دوم از سال۵۷ تاکنون.

در سال۱۳۵۰ وقتی حضور مجاهدین به‌عنوان یک سازمان مسلمان در مبارزه برعلیه رژیم شاه، در جامعه علنی شد، با استقبال زیادی مواجه شد. در آن هنگام سازمان ضربه نظامی مهلکی از ساواک شاه خورده بود اما از یک‌طرف با نیروهای مردمی بسیار زیادی برای پیوستن به سازمان روبه‌رو شدیم به‌طوری‌که امکان جذب همه آنها را نداشتیم. از طرف دیگر هم بسیاری از مردم شریف میهنمان با امکانات بسیار زیادی پشتیبانی ما را به‌عهده گرفتند.

در سال‌های بعد از ۱۳۵۱ در صحن دانشگاه نماز جمعی برگزار می‌شد و بعد از نماز همان دعاهای مجاهدین زندانی را می‌خواندند.

خلاصه این‌که با وجود خیانتی که اپورتونیستها به مجاهدین کردند، استقبال مردمی از مجاهدین بسیار زیاد شده بود.

 

مجاهدین رو در روی خمینی

در بازهٔ زمانی دوم که از سرنگونی رژیم شاه آغاز می‌شود، سازمان با دینامیسم حاصل از ایدئولوژی توحیدی خود در مقابل رژیم آخوندی قد علم کرد. استقبال مردمی از مجاهدین شگفت‌انگیز بود. اگر چه زمان زیادی از خرافهٔ دیدن عکس خمینی در ماه نگذشته بود و میلیونها نفر از این دزد بزرگ انقلاب ضدسلطنتی در تهران استقبال کردند، اما مجاهدین توانستند با پشتوانه ایدئولوژی توحیدی واسلام انقلابی خود در مقابل خمینی بایستند. سخنرانیهای برادر مسعود در تهران و تبریز و رشت با استقبال ۳۰۰هزار نفری روبه‌رو می‌شد و تیراژ روزانه نشریه مجاهد به ۶۰۰هزار نسخه رسید که در تاریخ ایران بی‌نظیر بود.

 

پشتیبانی انقلابی مجاهدین از ملیت‌ها

در آن بازهٔ زمانی یکی از مهم‌ترین رویارویی‌های سازمان با رژیم آخوندی، حل و فصل نظری مسألهٔ ملیتها و قومیتها در ایران بود. هنگامی که کردستان زیر ضرب خمینی قرار گرفت، او در دشمنی با هم‌میهنانمان در کردستان به نیروهای خود دستور جهاد داد. دستوری که هرگز و تا آخرین روز سرنگونی شاه هم برعلیه رژیم سلطنتی نداده بود. اما سازمان در حمایت از مردم کردستان، در برابر خمینی ایستاد. بعداً هم مجاهدین خودمختاری کردستان ایران را در شورای ملی مقاومت، مطرح و به تصویب رساندند. اینک هم در طرح ده ماده‌ای خواهر مریم به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، حقوق ملیتها و قومیتهای میهن به‌رسمیت شناخته شده است.

 

انقلاب مجاهدین رویارویی با زن‌ستیزی ارتجاعی

در این بازهٔ زمانی، مهم‌ترین خدمتی که مجاهدین با تکیه بر ایدئولوژی توحیدی خود به مردم ایران و بشریت معاصر کرده‌اند، انقلاب برای برابری زن و مرد است.

اگر چه رژیم ولایت فقیه، حاکمیتی به تمام معنا زن‌ستیز است، اما زنان مجاهد خلق در انقلاب مجاهدین آن‌چنان شکوفا شدند که از سال۱۳۶۸ تاکنون تمامی مسئولان اول سازمان مجاهدین و از سال۱۳۷۲ تمامی اعضای شورای رهبری از خواهران مجاهد بوده‌اند. و در حال حاضر نیز تمامی شورای مرکزی سازمان از خواهران مجاهد هستند. و این بدان معناست که برادران مجاهد که خود نیز سنگین‌ترین مسئولیت‌های مقاومت و مبارزه برای رهایی میهن را به‌دوش می‌کشند، با افتخار تمام پذیرفته‌اند که توسط خواهران مجاهد خود هدایت و رهبری شوند. من فکر می‌کنم که تنها سازمان مجاهدین خلق ایران است که در تاریخ معاصر میهنمان موفق به این کشف عظیم شده است که عنصر زن مجاهد انقلابی می‌تواند نه تنها دوشادوش برادران مجاهد خود بلکه پیشاپیش‌ آنان مشکل‌ترین تضادهای موجود در جامعه را حل کند.

 

مجاهدین سد راه امپراتوری ولایت فقیه

سؤال: در پایان می‌خواستیم خواهش کنیم در صورت امکان نظر شخصی خودتان را هم در رابطه با رویارویی سازمان مجاهدین با رژیم ولایت فقیه بیان کنید.

عباس داوری: به نظر من بیایید به ۴۰سال پیش برگردیم. خمینی را می‌بینیم که به فکر تأسیس یک امپراتوری دینی هست در نهایت تهاجم به ارزش‌های انسانی و ملی و بین‌المللی. کاری که پس ماندگان او هم بعداً همانند او دنبال کردند. و من فکر می‌کنم که اگر مجاهدین نبودند و با نثار و فدای همه چیز خود در نبرد آزادی، سد راه خمینی و رژیم ولایت فقیه نمی‌شدند، اینها می‌توانستند به سلاحهای کشتار جمعی دست پیدا کنند و حداقل برخاورمیانه مسلط شوند. اگر مجاهدین نبودند این را به چشم می‌شد دید.

 

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f4a02451-1edb-4dc2-9abc-0e157715759d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات