728 x 90

اجلاس میاندوره‌یی شورای ملی مقاومت - اورسوراواز - فروردین ۱۴۰۰

مریم رجوی: شورای ملی مقاومت بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین مقاومت سازمان‌یافته تاریخ ایران را نمایندگی می‌کند

سلام و تجدید تبریکات نوروزی خدمت اعضای محترم شورا و ناظران محترم اجلاس!
دوستان و رفقا و خواهران و برادران گرامی!
آغاز سال ۱۴۰۰ به‌معنی۴۰ ساله شدن پایداری این شورا در برابر رژیم ولایت فقیه است که بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین مقاومت سازمان‌یافته تاریخ ایران را نمایندگی می‌کند.
در شروع اجلاس میان‌دوره‌یی یاد یاران خاموش اما پرخروش شورا را بزرگ و گرامی می‌داریم که در ماه‌های اخیر از میان ما پرکشیدند. به‌خصوص خلبان مجاهد، سرهنگ بهزاد معزی، قهرمان ملی و پر افتخاری که در آن پرواز خطیر و تاریخی مسئول شورا را از تهران به پاریس منتقل کرد و به‌عنوان یکی از اعضای هیأت نمایندگی مجاهدین در جلسات شورا بی‌وقفه حضور داشت. به روح پرفتوحش درود می‌فرستیم.
هم‌چنین گرامی ‌بداریم یاد و خاطره تابناک دیگر اعضای صدیق و پرکشیده شورا، نویسنده، شاعر و متفکر والا، مجاهد صدیق حمید اسدیان و مجاهد صدیق جلال پراش از فرماندهان دلیر ارتش آزادیبخش و سلام می‌کنیم به خواهران مجاهد و صدیق افسانه پیچگاه و سعیده شاهرخی که هر یک، برای سال‌های متمادی مسئولیت‌های سنگینی در این مقاومت بر دوش داشتند و شایستگی زن ایرانی را نشان دادند. به همه آنها درود.

 

۱۴۰۰ سالی تعیین‌کننده

دوستان عزیز،
سال ۱۴۰۰، یک سال تعیین‌کننده است. در این سال، تا جایی که قابل پیش‌بینی است، چند تحول مهم در پیش است که هر کدام می‌تواند تأثیرات سیاسی و اجتماعی دامنه‌داری داشته باشد؛ از نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم و سرنوشت توافق اتمی تا بیرون زدن آتش قیام‌ها از زیر خاکستر کرونا.

در سال گذشته بیماری کرونا و مرگ و میر گسترده همراه با تشدید فقر و بیکاری، رنج‌های بسیار بر مردم ما تحمیل کرد که البته مسبب اصلی‌اش خامنه‌ای و روحانی بوده و هستند. امروز شمار جان‌باختگان به‌حدود ۲۴۰ هزار نفر رسیده است.
اگر سیاست ضدبشری رژیم نبود این تعداد می‌توانست بسیار کمتر باشد. کما این‌که وضعیت میلیون‌ها نفری که شغل‌شان را از دست داده‌اند و میلیون‌ها نفری که به فقر و ناداری دچار شده‌اند، قابل اجتناب بود.
اما در حالی که رژیم راه گسترش بیماری را در شهرهای ایران باز گذاشت، با این‌که از اقدام‌های اساسی برای مهار بیماری طفره رفت، با این‌که حاضر نشد اندکی از ثروت هزار میلیارد دلاری بنیادهای خامنه‌ای را برای مقابله با این بیماری هزینه کند و با این‌که خامنه‌ای از واردات واکسن هم جلوگیری کرد، با این همه آمادگی اجتماعی برای قیام از بین نرفته و هم‌چنان مهم‌ترین واقعیت ایران است.
جامعه ایران یک بشکه باروت آماده اشتعال و انفجار علیه ستم آخوندهاست، شرایط عینی برای سرنگونی رژیم مهیاست، یک تعارض سهمگین و آتشین بین جامعه ایران و استبداد حاکم برقرار است و رژیم، شکننده و پوسیده و بی‌راه‌حل است.
امروز به‌صورت قابل رؤیتی اوضاع سیاسی و اجتماعی برای سرنگونی رژیم آماده و پخته شده است.

 

موقعیت انقلابی جامعه ایران

واقعیت غیرقابل انکار، ورود جامعه ایران به‌فاز قیام و جنبش از دیماه ۹۶ به‌این طرف است. از آن روز تا به‌حال پنج قیام سراسری و قیامهای متعددی در کازرون، خرمشهر، برازجان و سیستان و بلوچستان برپا شده است. به‌علاوه، اعتصاب‌ها و اعتراضهای سراسری توسط اقشار مختلف جامعه از کامیون‌داران تا بازنشستگان، کارگران فولاد اهواز، نیشکر هفت‌تپه، معلمان، دانشجویان و پرستاران تا کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهها و نیروگاههای برق پی‌درپی جریان داشته است.
رژیم کاملاً آگاه است که از جانب قیامهای بسیار رادیکال تهدید می‌شود. اما قادر به ارائه راه‌حل سیاسی و اقتصادی برای مهار قیام‌ها نیست. هر راه‌حلی در پیش بگیرد، بنیادهای خودش را نفی می‌کند.
یک زمینه مهم این تعارض، فراگیر شدن یک فقر دردناک است که دائماً سایر نارضایتی‌ها را به‌جوش می‌آورد و رژیم برایش راه‌حل و پاسخی ندارد. بهتر است بگوییم نه می‌خواهد و نه می‌تواند به‌آن پاسخی بدهد.
حومه‌های شهرها، با توده‌های میلیونی محروم از خدمات شهری و عمدتاً بیکار و بی‌درآمد، پشتوانه لایزال شورش‌ها هستند. این حومه‌ها، حاصل ویرانگری و غارت و سیاست‌های ضدمردمی رژیم است که از دهه ۷۰ شروع شده و ظرف این سه دهه، تضادهای بنیادینی را در خود انباشته کرده که قابل مهار نیست.
شهرهای شورشی، عنوانی که اولین بار مسئول شورا در مورد وضعیت شهرهای ایران به‌کار برد، خود را در قیامهای سال‌های اخیر به‌خصوص در خیزش عظیم آبان ۹۸ نشان داد.

 

تناقض مرگبار رژیم آخوندی

به‌موازات تکامل شرایط عینی برای سرنگونی، رژیم به وضعیتی تنزل پیدا کرده که در ۴دهه گذشته سابقه ندارد. شکنندگی حکومت، ته‌کشیدن ذخائر و ظرفیت برای باز تولید قوای حیاتی‌اش و فرسایش قوای سرکوب زیر فشار طغیان جامعه، رژیم را به‌ورطه‌یی کشانده که همه راه‌کارهایش برای حفظ قدرت، تعارض بین جامعه و حکومت را آتشین‌تر می‌کند.
خوب است در این خصوص به سیاست رژیم در چند عرصه مهم توجه کنیم که یک به‌یک برخاسته از تناقض مرگبار این رژیم است.
اول در مورد حمله‌ها و موشک‌اندازیهای رژیم علیه پایگاههای آمریکا در عراق یا مراکز نفتی و تأسیسات فرودگاهها در عربستان که از شروع کار رئیس‌جمهور جدید آمریکا بیشتر شده است.
رژیم به‌این حملات نیازمند است تا تعادل درونی خود را حفظ کند و طرف‌های غربی را برای لغو تحریم، تحت فشار بگذارد. حال اگر به این آتش‌افروزی‌ها ادامه دهد، موقعیت خودش را شکننده می‌کند؛ و اگر کوتاه بیاید، یک ابزار قدرت خود را از دست می‌دهد که راه را برای از دست دادن کل قدرت و حاکمیت باز می‌کند.

دوم این‌که، در مورد برنامه بمب‌سازی اتمی به‌اقدام‌هایی نظیر غنی‌سازی اورانیوم با غلظت بالا، تولید فلز اورانیوم که مصرفی جز بمب‌سازی ندارد، و خروج از پروتکل الحاقی روی آورده است.
در هر حال ادامه این مسیر و تلاش برای ساختن بمب، رژیم را در زیر فشار تحریم‌ها و انزوای جهانی بیشتر قرار می‌دهد و تعارض جامعه با حکومت و دعوای درون رژیم را شدت می‌دهد. از طرف دیگر دست برداشتن از برنامه بمب‌سازی، رژیم را از یکی دیگر از ابزارهای قدرتش محروم می‌کند و به سلب هژمونی و سلطه ولایت فقیه راه می‌برد، که مرز سرخ خامنه‌ای است. در این جا باز هم، همان تناقض مرگبار رژیم خود را آشکار می‌کند.

سومین موضوع تحریم‌های بین‌المللی است که رژیم را به‌خصوص از نظر اقتصادی به‌مرز خفگی کشانده است. از یک‌طرف لغو تحریم‌ها نیاز مبرم رژیم است و بخش گسترده‌یی در درون رژیم آشکار و پنهان خواستار آنند که تحریم‌ها هر چه زودتر لغو شود. در روزهای اول همین ماه، آخوند روحانی می‌گفت: «برای این‌که تحریم ظالمانه از روی سر مردم برداشته شود، ما یک دقیقه را هم در این زمینه از دست نخواهیم داد».
اما از طرف دیگر خامنه‌ای، از منافعی که تحریم‌ها به‌بار آورده دم می‌زد و می‌گفت به‌جای درخواست لغو تحریم باید «نیروی داخلی خودمان را فعال کنیم». و تأکید کرد که نباید کسی «مسأله اقتصاد کشور را به رفع تحریم گره بزند».

چهارمین موضوع، معضل رژیم بر سر رابطه با آمریکاست. از یک‌طرف رژیم چه به‌خاطر برجام، چه به‌خاطر لغو تحریم‌ها و چه به‌خاطر انواع نیازهای تکنولوژیک و صنعتی به‌رابطه با آمریکا احتیاج دارد، از طرف دیگر نمی‌خواهد به‌خاطر این رابطه، از سیاست‌های اصلی‌اش عقب‌نشینی کند.
از مدتها پیش از انتخابات آمریکا، خامنه‌ای و روحانی در این توهم سیر می‌کردند که به‌همان تعادل دوران اوباما و امضای برجام در سال ۲۰۱۵ بر می‌گردند. اما چنان که مسئول شورا گفته است: «بعد از قیامهای آبان ۹۸ و دی ۹۶ دیگر پیمانه خامنه‌ای پر شده و سبوی ولایت در هم شکسته است. بازگشت به دوران استمالت و تعادل پیشین سراب و خواب و خیال است» و حالا دو ماه و نیم بعد از شروع کار رئیس‌جمهور جدید آمریکا، خامنه‌ای به‌ناچار به تشدید حمله و درگیری علیه پایگاههای آمریکا رو آورده است.

پنجمین موضوع اقتصاد کشور است که وضعیت در حال فروپاشی آن، نیاز به‌توضیح ندارد. از ورشکستگی نظام بانکی، ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، ورشکستگی نظام تأمین اجتماعی تا سقوط بازار بورس.
کارشناسان رژیم می‌گویند: «اگر تبلیغات را کنار بگذاریم امروز هیچکس در ایران – نه دولت روحانی، نه مجلس و نه سپاه پاسداران – قادر نیست کشور را از باتلاقی که در آن گرفتار شده، بیرون بیاورد».
در این شرایط خامنه‌ای یا باید درآمدها و ثروت کشور را برای به‌گردش درآوردن چرخ‌های تولید، ایجاد اشتغال و رفاه عمومی هزینه کند که در این صورت باید از اولویت دادن به سپاه پاسداران و ماشین سرکوب و جنگ و تروریسم دست بردارد و قدم در مسیر استحاله و از دست‌دادن قدرت خود بگذارد.
یا این‌که مسیر کنونی را ادامه بدهد که همه راه‌حل‌هایش برای تأمین هزینه‌های رژیم از نوع گران کردن بنزین در آبان ۹۸ است. یعنی تأمین هزینه‌ها از جیب مردم، هم‌چون بالا بردن نرخ ارز خارجی که به اعتراف رئیس دفتر آخوند روحانی یک سیاست عامدانه رژیم است و هم‌چنین کسب درآمد از بازار بورس که می‌گویند ۱۴۰۰ هزار میلیارد تومان است البته به‌قیمت برجا گذاشتن چند میلیون نفر مال‌باخته و خالی‌کردن جیب‌های دهها میلیون نفر دیگر.
این سیاست ضدمردمی، آتش نارضایتی‌ها علیه کل رژیم را روز به‌روز بیشتر دامن می‌زند. در این جا باز همان تناقض مرگبار سر باز می‌کند.
حقیقت این است که توافق اتمی، برنامه موشکی یا لغو تحریم‌ها که جای خود دارد، امروز حتی وارد کردن واکسن و تأمین شغل و آب و نان مردم، هژمونی خامنه‌ای را درهم می‌شکند. او در مسیری قرار گرفته که هر قدمی که بر می‌دارد تعارض جامعه علیه رژیم، آتشین‌تر می‌شود.

 

آری به جمهوری دمکراتیک

نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری که رژیم در پیش دارد، صحنه دیگری از تناقض مرگبار رژیم است.
خامنه‌ای برای کنترل اوضاع به سپردن کرسی ریاست‌جمهوری به یکی از گماشتگان خود و ‌تک‌پایه کردن حکومت احتیاج مبرم دارد. اما این تغییر، کل رژیم را در برابر جامعه ناراضی آسیب‌پذیر می‌کند. حال اگر خامنه‌ای و سپاه پاسداران از پس ‌اجرای این طرح برنیایند، شکافی به‌مراتب بزرگ‌تر از دوره‌های پیشین در رأس حاکمیت ایجاد می‌شود که هژمونی خامنه‌ای را متزلزل می‌کند.
اما تا آنجا که به‌مردم ایران و به مقاومت مردم ایران و شورای ملی مقاومت بر‌می‌گردد، نمایش انتخابات فقط وسیله‌یی برای پوشاندن چهره کریه و خونخوار استبداد دینی است.
نمایش انتخابات ولایت فقیه، نه آزاد است، نه از هیچ‌یک از استانداردهای جهانی انتخابات برخوردار است و نه مردم ایران برای آن کمترین مشروعیتی قائل‌اند.
در چهار دهه گذشته شورای ملی مقاومت، تمام نمایش‌های انتخاباتی را قاطعانه تحریم و رقم‌سازیهای رژیم برای افزایش چند برابری درصد مشارکت را افشا کرده است. این بار نیز شعبده انتخاباتی فاشیسم دینی از جانب مردم ایران پاسخی جز طرد و تحریم سراسری ندارد.
آری رأی ما سرنگونی است. ما می‌گوییم: نه به‌رژیم ولایت فقیه، و آری به جمهوری دمکراتیک
آری به ‌یک جمهوری کثرت‌گرا بر اساس انتخابات آزاد، جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد، لغو حکم اعدام، رفع همه تبعیضات علیه پیروان مذاهب گوناگون و خودمختاری برای همه ملیت‌ها.

 

پیشروی جنبش مقاومت

شکوفایی موقعیت انقلابی برای سرنگونی رژیم در دو پهنه اساسی آشکار شده است:
اول، در گسترش و تثبیت کانون‌های شورشی و توقف‌ناپذیری فعالیت‌های آن‌ها. به‌طوری که در سال ۹۹ به‌رغم همه ضربات و دستگیریها، هم شمار کانون‌ها و هم کمیت و کیفیت فعالیت‌های ضداختناق‌شان به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرده. اما دومین پهنه‌یی که موقعیت انقلابی، خود را در آن نشان می‌دهد، درخشش یگانه آلترناتیو دموکراتیک رژیم یعنی شورای ملی مقاومت است.
فعالیت‌های سیاسی و بین‌المللی شورا به‌رغم محدودیت‌های ناشی از پاندمی کرونا، در سراسر سال ادامه داشت و موفقیت‌های شایانی کسب کرد.
روشنگریهای ارزشمند اعضای محترم شورای ملی مقاومت در افشای دسیسه‌های رژیم و مأمورانش علیه مقاومت مردم ایران، برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی متعدد، به‌خصوص برپایی گردهم‌آیی اینترنتی و گسترده سالانه مقاومت و فعالیت‌های دیپلماتیک شورا و تلاش‌هایش در مجامع جهانی مدافع حقوق‌بشر، بیانگر همین موقعیت است.
قطعنامه دو حزبی اکثریت مجلس نمایندگان آمریکا با ۲۲۲ امضا در خرداد گذشته و قطعنامه ۱۵۸ نماینده کنگره جدید در حمایت از طرح ده ماده‌یی مقاومت ایران و نفی دیکتاتوریهای شاه و شیخ بسیار گویا و روشنگر است. هر دو قطعنامه تصریح می‌کند که «مردم ایران دیکتاتوری سلطنتی را رد کرده و مخالف دیکتاتوری مذهبی هستند».
در ۳۰ آذر گذشته ۲۲۵ عضو مجلس خامنه‌ای با انتشار بیانیه‌یی خشم خود را از موقعیت بین‌المللی مجاهدین و شورای ملی مقاومت نشان دادند و گفتند: «پارلمان اروپا همیشه حامی و پشتیبان (مجاهدین) و گروه‌های تجزیه‌طلب بوده و رهبران گروه‌های تروریستی را در محل این پارلمان میزبانی می‌کند و به فعالیت آزادانه آنها میدان می‌دهد»
در این میان دستگیری و محکومیت دیپلمات تروریست رژیم و سه مزدور رژیم به‌جرم تلاش برای انفجار تروریستی در گردهم‌آیی سالانه مقاومت یک نقطه‌عطف است. به‌خصوص که اسنادی به‌دست آمد که افراد دیگری هم مستقیماً از اسدی پول نقد دریافت می‌کردند.
بنا به گزارش مطبوعات، لیستی از این افراد به دست پلیس افتاده که من در پیام نوروزی گفتم ما خواهان آن هستیم که مقامات ذیربط بدون کمترین ملاحظه، تمام مندرجات و اسناد و اسامی و آدرس‌های به‌دست آمده از دفترچه‌های دیپلمات تروریست رژیم را منتشر کنند.

 

شکست آلترناتیوهای پوشالی

موقعیت شورای ملی مقاومت بیش از هر چیز حاصل رو‌در‌رویی جامعه ایران با استبداد دینی است. در این کشاکش مهم‌ترین تحول خیزش بزرگ آبان است که صحت و حقانیت استراتژی مقاومت ایران برای سرنگونی رژیم را در کف خیابان‌ها نشان داد وجایی برای آلترناتیوهای کاذب و مدعیان پوشالی باقی نگذاشت.
اولین اثر سیاسی این واقعه، در خیزش دیماه با شعار نه شاه می‌خواهیم نه رهبر، بارز شد. سپس در سراسر سال ۹۹ شاهد شکست، مفتضح شدن یا از دور خارج شدن آلترناتیوهای پوشالی بودیم.
آخوندها، برخی از مستخدمان اطلاعاتی خود را که بارها علیه مجاهدین به‌کار گرفته بودند، با ذکر نام برملا کردند، وزیر اطلاعات‌شان اعتراف کرد که ساختن فیلم‌ها و سریال‌ها علیه مجاهدین کار همین وزارت بدنام است، قضاییه جلادان بساطی را که مدتها به‌عنوان یک رسانه مخالف جا می‌زدند، با قربانی‌کردن گرداننده آن برچید.
بسیاری مدعیان با صراحت گفتند که همین رژیم را بر شورای ملی مقاومت و مجاهدین ترجیح می‌دهند. به‌وضوح اذعان کردند که در جنگ بین رژیم و ضدرژیم در طرف رژیم قرار دارند.
یادتان هست که مسعود رجوی از روز اول و در واقع در مصاحبه‌هایش در سال ۵۹ می‌گفت در انقلاب ضدسلطنتی مشکل این بود که توده مردم به‌خاطر ۵۷ سال دیکتاتوری شاه و پدرش و ممانعت از آزادی و رشد احزاب که مانع آگاهی ملی است، در شعارهای فراگیر «مرگ بر شاه»، می‌دانستند که چه نمی‌خواهند اما دقیقاً نمی‌دانستند که چه می‌خواهند و چه باید خواست.

در سال ۶۴ هم مسئول شورا در پیام ۲۲ بهمن گفت:
«خودجوشی عظیم و بسیار ضروری مردمی، به‌خاطر کمبود سطح آگاهی توده‌یی که خود معلول استبداد نیم‌قرنی پهلوی بود به سازمان‌یافتگی بالغ نگردیده بود. یک سازمان انقلابی و مردمی هم که به‌لحاظ تاریخی و اجتماعی شانس پیشرفت و پیروزی در جامعهٔ ایران داشت … از این پیش‌تر به‌دست مشتی فرصت‌طلب چپ‌نما به سود شاه و جانشین خلفش خمینی متلاشی شده و هنوز بازسازی نشده بود. از این‌ر‌و مرزهای بین انقلاب و ضد انقلاب به هیچوجه روشن و تعمیق شده نبود. چون در عین این‌که عامه مردم می‌دانستند چه چیز را نمی‌خواهند و چه کسی باید سرنگون گردد؛ اما همگان دقیقاً نمی‌دانستند که چه چیز را می‌خواهند و چه جانشینی با کدام ماهیت و خصوصیات بایستی بر سرکار بیاید».
این ترجیع‌بند بسیاری از پیام‌های مسئول شورا از جمله در ۲۲بهمن ۱۳۷۶ است که گفت: «نقطه ضعف آن دریای مواج و پر تب و تاب جنبش‌های خودانگیخته، کمبود عمق و آگاهی سیاسی بود مردم ما می‌دانستند چه نمی‌خواهند. شاه و رژیمش را نمی‌خواستند. اما خیلی خوب معلوم نبود که چه می‌خواهند. این‌طور بود که از فردای سقوط رژیم شاه، انواع و اقسام مدعی‌های سیاسی انواع و اقسام میوه‌چین‌ها و فرصت‌طلب‌ها …به میدان آمدند».
بله ۴۰ سال پس از ۳۰خرداد و مقاومت تمام‌عیار در برابر دیکتاتوری ولایت فقیه و ۱۲۰هزار شهید و قتل‌عام زندانیان سیاسی و قیامهای دی ۹۶و آبان ۹۸، حالا که دیگر رأی هر ایرانی سرنگونی است، دوباره و چهل باره، هم‌چنان‌که از فردای ۳۰خرداد گفتیم، می‌گوییم: آری به تغییر دموکراتیک و انقلاب دموکراتیک و به جمهوری دموکراتیک!

یادتان هست که در گردهمایی سالانه مقاومت در سال ۹۷ گفتم که رود سرخ خون شهیدان به‌طور تاریخی نه جایی برای سبز شدن ارتجاع آخوندی باقی گذاشته و نه جایی برای ارتجاع سلطنتی.

حال اگر: بدون تشکیلات و سازمان رهبری‌کننده،
بدون عبور از کوره‌های گدازان سنجش و آزمایش،
و بدون پرداخت قیمت و فدا و مجاهدت، می‌توان به‌کار این رژیم پایان داد، ما می‌گوییم بفرمایید. درنگ نکنید.
اگر بدون سابقه و پشتوانه جنگیدن با دو رژیم، بدون مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی،
بدون مقاومت سراسری و کهکشان شهیدانش و بدون درافتادن با اصل ولایت فقیه و اصلاح‌طلبان قلابی، می‌توان حاکمیت مردم را جایگزین کرد، بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون مقابله با خمینی بر سر جنگ ضدمیهنی و گِل گرفتن تنور جنگ و شعار «فتح قدس از طریق کربلا»، بدون تحمیل آتش‌بس با یک صد رشته عملیات ارتش آزادیبخش ملی و فتح مهران و پیشروی تا دروازه کرمانشاه، و بدون افشای جهانی برنامه‌ها و تأسیسات اتمی، موشکی، شیمیایی و میکروبی رژیم آخوندی، می‌توان آخوندها را به‌زیر کشید، بله درنگ نکنید.
اگر بدون افشای جهانی نقض حقوق‌بشر و جنایت‌های رژیم در ۶۷ قطعنامه ملل متحد،
بدون جنبش دادخواهی زندانیان سیاسی قتل‌عام شده،
بدون کارزار اشرف‌نشانها در چهارگوشه جهان،
بدون برنامه و طرح‌های مشخص شورای ملی مقاومت و دولت موقت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران و سرانجام، بدون رهبری آزموده و مشخص که پنج دهه این مبارزه سهمگین را پیش برده، بله، اگر بدون این‌ها می‌توان این راه ۵۰ ساله را یک‌شبه طی کرد و صرفاً با رویای حمایت خارجی یک تغییر واقعی در ایران ایجاد کرد، بفرمایید این گوی و این میدان.


در این ۴۰ سال، مدعیانی که اهل قیمت دادن نبودند، همه، شانس خود را آزمودند. ولی واقعیتها و تجربه‌ها، نشان داده که این رژیم تاریک و سیاه، نه استحاله و اصلاح می‌شود. نه «سبز» و «مخملی».
سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت می‌خواهد. فدا و صداقت می‌خواهد. سازمان و تشکیلات می‌خواهد جایگزین مستحکم سیاسی می‌خواهد. آری، کانون شورشی می‌خواهد و ارتش آزادی.
در عین‌حال، چنان‌که مسعود رجوی در جمعبندی قیام دیماه ۹۶ گفته است: «ما رقیب کسی برای رسیدن به قدرت نیستیم و قطعاً کسی هم رقیب مجاهدین در مسیر صدق و فدا و پرداخت کردن نیست».

 

نقش مسئول شورا

اثرگذاری شایسته شورای ملی مقاومت، به‌خصوص با نقش مسئول شورا برجسته می‌شود.
در همین دوره یک ساله اخیر، او در قبال مهم‌ترین تحولات مربوط به‌ایران از بیماری فراگیر کرونا تا خط و حرکت خامنه‌ای در سیاست داخلی و بین‌المللی نکته به‌نکته روشنگری کرد و جوانان شورشگر را در میدان نبرد سرنگونی سمت داد و پیش برد.
مسئول شورا استراتژی شوم رژیم درباره کرونا را فاش کرد که «خلیفه ارتجاع می‌خواهد از کرونا عامل بقا بسازد و مردم ایران فنا و امحاء ویروس ولایت را می‌خواهند و فرزندان ایران باید آن را ریشه‌کن کنند» و همه را به‌جنگاوری و ارتقا روحیه نبرد فراخواند که باید برشورید صدبار بیشتر جنگید و ایران را پس گرفت و این‌که اگر برای رژیم ولایت فقیه هر مرگ یک فرصت و یک نعمت است، ما باید با شورش و جنگ صد برابر آن را به تیک‌تاک قیام و ناقوس سرنگونی تبدیل کنیم.

با همین راه‌نشان دادنها از سوی مسئول شورا، در موضوع کرونا هم مقاومت ایران در دفاع از خلق مظلوم، هماوردی خود با رژیم را به منتها درجه اثبات کرد.
مسئول شورا، موضوع دارایی و سرمایه‌های بنیادها و مؤسسات تحت کنترل خامنه‌ای را یادآوری کرد که باید این دارایی، به بهداشت و درمان مردم و تأمین حقوق زحمتکشان اختصاص یابد و همین فراخوان به یک خواست عمومی تبدیل شده و حتی به داخل صفوف و رسانه‌های رژیم راه برده است.
او خواست و حرف اکثریت مردم ایران را به‌بلوغ رساند که سپاه پاسداران باید منحل شود. بودجه و دارایی‌های آن باید به مقابله با کرونا و بهداشت و درمان مردم اختصاص یابد و گفت رژیم ولایت فقیه جانور درنده‌یی است در حال خوردن و قتل‌عام مردم و منابع و طبیعت و دارایی‌های ایران است.
با چوب حراج به خزر و خلیج‌فارس و جزایر و ماهیانش، با انهدام ذخایر زیر زمینی آب و بحران بی‌آبی، با عواقب زیست‌محیطی پروژه اتمی، با جنگل‌های آتش‌گرفته و سوخته، و با ادبیات و فرهنگی که در چرخ گوشت ولایت فرو رفته…
در قبال فریبکاریهای رژیم برای انکار بی‌آیندگی رژیم‌شان مسئول شورا این حقیقت را روشن ساخت که در دستگاه محاسبه خامنه‌ای، عنصر اصلی و کلیدی که خلق و ارتش گرسنگان و محرومان باشد جایی ندارد. اما خامنه‌ای کور خوانده است. حتی اگر مثل شاه، آمریکا و اروپا و چین و ماچین را هم با خود داشته باشد باز هم سرنگونی و سقوط «سوخت و سوز» ندارد.

 

چشم‌انداز آینده ایران

حال اگر بپرسیم که در گیر و دار بن‌بست و بی‌راه‌حلی رژیم، اوضاع ایران به‌چه سمتی خواهد رفت و چه چشم‌اندازی وجود دارد، پاسخ این است که حرف آخر را مردم و مقاومت ایران و کانون شورشی و ارتش آزادی خواهند زد.
قیام آبان الگوی جامع و درخشانی از چگونگی سرنگونی رژیم به‌دست نیروی شورش و قیام، خلق کرد. سران رژیم و سپاه پاسداران وحشت‌زده از هم می‌پرسیدند چگونه قیام‌کنندگان توانستند یک‌باره در ۲۰۰ شهر به ۹۰۰ مرکز رژیم حمله کنند؟ چه شد که همه، هدف‌های مشابهی را در هم کوبیدند؟ و چه شد که همه، روش‌های مشابهی را به‌کار می‌بردند؟‌
حقیقت این است که این نیروی شورش و قیام در دل جامعه ایران، محصول همان بذرهایی است که ۱۲۰ هزار شهید راه آزادی و مبارزه و پایداری طولانی مجاهدین و شورای ملی مقاومت در جامعه ایران کاشته است. نیروی طغیان جامعه ایران و نسل آگاه و بپاخاسته‌یی است که کانون‌های شورشی و عملیات ضداختناق‌شان فانوس‌های راهنمای آن شورشگران است.
شورای ملی مقاومت ایران افتخار می‌کند که در چهار دهه گذشته ـ از زمان تأسیس‌اش تا امروز ـ پیوسته بر سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه پای فشرده، پیوسته همه توهم‌پراکنی‌ها درباره رفرم‌پذیری و استحاله‌پذیری رژیم را افشا و باطل کرده، پیوسته همه دروغ‌ها و شیادی‌ها درباره وجود میانه‌رو و اصلاح‌طلب در فاشیسم دینی را نقش بر آب کرده و حیات سرفرازانه‌اش، نهٍ تاریخی مردم ایران به شاه و شیخ است.
به همه زنان و مردان سرفرازی که برای حمایت از این شورا و اهداف آزادیخواهانه و دمکراتیک‌اش به‌پا خاسته‌اند درود می‌فرستم. به‌خصوص به‌زندانیان سیاسی شجاعی که در زندانهای خامنه‌ای پایداری می‌کنند و بی‌نام و نشان ایستادگان و پرچمداران استوار آرمان آزادی و برابری مردم ایران‌اند.
از همه شما متشکرم.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/91b9e6f0-3d0f-401b-b0fe-4c232837428e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات