5سال از شروع وعدههای پوچ و میانتهی مبنی بر نفت بر سر سفرهای مردم و دولت مهرورز و… میگذرد و هر چه پیشتر میرویم چیزی جز تنگدستی و فقر و فاقه از این دولت نصیب مردم و جامعه نمیگردد. روزهای بینظیری در تاریخ ایران را میگذرانیم. زیرا حتی در طول 2جنگ جهانی (جنگ اول و دوم جهانی) چنین افزایش ناگهانی قیمتها، آن هم در رابطه با اساسیترین کالاهای مورد نیاز جامعه و بهویژه نان بیسابقه بوده است.
تنگدستی، بیکاری، فقر و خانهبهدوشی بعد از زلزلههای پیاپی بم و حذف یارانهها (به اسم هدفمندسازی! یارانهها) از آن ملت و مردمی که روی دریای نفت زندگی میکنند و از سوی دیگر سرمایهگذاریهای کلان اقتصادی و فرهنگی، کمکهای هنگفت مالی، تأسیس مراکز عظیم تجاری از آن کشورهایی نظیر ونزوئلا، افغانستان و لبنان و… ! از دیر باز شنیده بودیم، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
اکنون در همین شرایط، خط فقر برای بیش از هشتاد در صدر از مردم کشورمان معنی و مفهوم خود را از دست داده و جای خود را به واژهای به نام خط بقا داده و با همه این توصیفات اسفناک از وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم، حاتم بخشی هایی از سوی این نظام کودتا با مقاصدی به ظاهر انسان دوستانه انجام میشود، این است ارمغان دولتی مهروز و اسلام گستر که مهر ورزی آن فقط شامل سایرین میشود.
از همین رو ایام سختتری را در دانشگاه سپری میکنیم، زیرا بهدلیل تاثیرات و گسترش همین ”هدفمندی! “ فشارهای مالی و اقتصادی که بر دوش مردممان سنگینی میکند، جوانان و دانشجویان را نیز در بر میگیرد، دانشجویان بهعنوان سرمایههای عظیم انسانی و آینده سازان جامعه، هزینههای مالی بالایی را باید برای ادامه تحصیل خود که از حقوق اولیه هر انسان و از ابتداییترین وظایف دولت در قبال مردم بهویژه نسل رو به رشد و جوان هر جامعه است باید بپردازند.
همواره از دیر باز پرداختن به آموزش و فراهم آوردن تسهیلات فرهنگی و آموزشی برای نسل جوان از معیارهای پیشرفت هر جامعه بوده، اما در کشور ما دانشجویان نه تنها از این بابت هیچگونه آسودگی ندارند، حتی بهدلیل عدم پرداخت بخشی از شهریه خود از ورود به جلسههای امتحان منع میشوند و یا در راستای به اصطلاح هدفمندکردن یارانه! ابتداییترین امکانات آموزشی همچون کتب درسی و امکانات رفاهی و صنفی از دانشجویان در خوابگاه و دانشگاه از آنها سلب میشوند.
بالطبع دانشجویی که قبل از هر چیز از کمترین امکانات رفاهی و صنفی برخودار نیست و یا درگیر دغدغههایی برای مرتفع کردن امکانات معیشتی خود میشود، نخواهد توانست آنطور که باید به ارتقاء سطح علمی خود پرداخته و پیشرفت علمی را در اولویت داشته باشد و نهایت این مسیر چیزی جز فراهم شدن حق تحصیل برای اقشار مرفه و حذف اقشار کمدرآمد ولو با توان علمی بالا از حق تحصیل نیست!
از این رو ما دانشجویان بهعنوان قشر آگاه و پایههای فکری این جامعه چنین سیاست بیپایهای و فرتوتی را که فقط میتواند در برنامهریزی شدهترین شق آن در انتهای یک خط و سیاست اقتصادی نسبتاًًًً درست بکار گرفته شود را نفی کرده و هیچ هدفمندی! غیر از طرحی برای گسترش فقر و از بین رفتن فرصتهای تحصیلی و بالا رفتن فشار اقتصادی و تنگدستی یک شبه برای مردم نمیدانیم و از همه یاران دبستانی میخواهیم که از هیچ اعتراضی نسبت به آن کوتاهی نکرده و از هر فرصتی در دانشگاه برای مقابله با این طرح استفاده کنند.
دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران - ۴بهمن ماه ۱۳۸۹.
تنگدستی، بیکاری، فقر و خانهبهدوشی بعد از زلزلههای پیاپی بم و حذف یارانهها (به اسم هدفمندسازی! یارانهها) از آن ملت و مردمی که روی دریای نفت زندگی میکنند و از سوی دیگر سرمایهگذاریهای کلان اقتصادی و فرهنگی، کمکهای هنگفت مالی، تأسیس مراکز عظیم تجاری از آن کشورهایی نظیر ونزوئلا، افغانستان و لبنان و… ! از دیر باز شنیده بودیم، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
اکنون در همین شرایط، خط فقر برای بیش از هشتاد در صدر از مردم کشورمان معنی و مفهوم خود را از دست داده و جای خود را به واژهای به نام خط بقا داده و با همه این توصیفات اسفناک از وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم، حاتم بخشی هایی از سوی این نظام کودتا با مقاصدی به ظاهر انسان دوستانه انجام میشود، این است ارمغان دولتی مهروز و اسلام گستر که مهر ورزی آن فقط شامل سایرین میشود.
از همین رو ایام سختتری را در دانشگاه سپری میکنیم، زیرا بهدلیل تاثیرات و گسترش همین ”هدفمندی! “ فشارهای مالی و اقتصادی که بر دوش مردممان سنگینی میکند، جوانان و دانشجویان را نیز در بر میگیرد، دانشجویان بهعنوان سرمایههای عظیم انسانی و آینده سازان جامعه، هزینههای مالی بالایی را باید برای ادامه تحصیل خود که از حقوق اولیه هر انسان و از ابتداییترین وظایف دولت در قبال مردم بهویژه نسل رو به رشد و جوان هر جامعه است باید بپردازند.
همواره از دیر باز پرداختن به آموزش و فراهم آوردن تسهیلات فرهنگی و آموزشی برای نسل جوان از معیارهای پیشرفت هر جامعه بوده، اما در کشور ما دانشجویان نه تنها از این بابت هیچگونه آسودگی ندارند، حتی بهدلیل عدم پرداخت بخشی از شهریه خود از ورود به جلسههای امتحان منع میشوند و یا در راستای به اصطلاح هدفمندکردن یارانه! ابتداییترین امکانات آموزشی همچون کتب درسی و امکانات رفاهی و صنفی از دانشجویان در خوابگاه و دانشگاه از آنها سلب میشوند.
بالطبع دانشجویی که قبل از هر چیز از کمترین امکانات رفاهی و صنفی برخودار نیست و یا درگیر دغدغههایی برای مرتفع کردن امکانات معیشتی خود میشود، نخواهد توانست آنطور که باید به ارتقاء سطح علمی خود پرداخته و پیشرفت علمی را در اولویت داشته باشد و نهایت این مسیر چیزی جز فراهم شدن حق تحصیل برای اقشار مرفه و حذف اقشار کمدرآمد ولو با توان علمی بالا از حق تحصیل نیست!
از این رو ما دانشجویان بهعنوان قشر آگاه و پایههای فکری این جامعه چنین سیاست بیپایهای و فرتوتی را که فقط میتواند در برنامهریزی شدهترین شق آن در انتهای یک خط و سیاست اقتصادی نسبتاًًًً درست بکار گرفته شود را نفی کرده و هیچ هدفمندی! غیر از طرحی برای گسترش فقر و از بین رفتن فرصتهای تحصیلی و بالا رفتن فشار اقتصادی و تنگدستی یک شبه برای مردم نمیدانیم و از همه یاران دبستانی میخواهیم که از هیچ اعتراضی نسبت به آن کوتاهی نکرده و از هر فرصتی در دانشگاه برای مقابله با این طرح استفاده کنند.
دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران - ۴بهمن ماه ۱۳۸۹.