جعفر عظیم‌زاده در مراسم خاکسپاری کارگر مبارز محمد جراحی: با مرگ محمد و شاهرخ مصم‌تر از پیش خواهیم بود + فیلم

روز جمعه ۱۴مهرماه ۹۶ در پایان مراسم خاکسپاری پیکر کارگر مبارز و زندانی سیاسی محمد جراحی از اعضای اتحادیه کارگران آزاد ایران در تبریز؛ جعفر عظیم‌زاده رئیس اتحادیه کارگران آزاد ایران به ایراد سخنرانی پرداخت. وی با اشاره به آشنایی خود با محمد جراحی و این‌که چطور قضاییه جنایتکار آخوندی با جلوگیری از درمان وی در زندان باعث پیشرفت بیماری سرطان این کارگر مبارز و نهایتاً درگذشت وی گردید گفت: «مسئول مستقیم جان باختن شاهرخ و محمد جراحی به نظر من کسانی هستند که حق‌خواهی کارگر را در این مملکت برنمی‌تابند و تحت بدترین شرایط نگه می‌دارند به‌طوریکه ما ناچاریم سر مزار دوستانمان بیاییم و برایشان مراسم بگیریم». وی سپس بر ادامه راه به‌رغم درد جانگداز درگذشت شاهرخ و محمد تأکید کرد و افزود: «مرگ محمد و شاهرخ برخلاف تصور کسانی‌که این رفقای ما را این جور از دست ما گرفتند که گویا طبقه کارگری و فعالان کارگری از زندان بترسند؛ از مرگ بترسند؛ اتفاقاً کاملاً برعکس است با مرگ محمد و شاهرخ بسیار مصمم‌تر از پیش بسیار مصمم‌تر از همیشه حق‌خواهی خواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد وضعیت موجود دوام پیدا کند».

وی در پایان با حلقه کردن دست‌هایش با پیکر به خاک سپرده شده کارگر مبارز محمد جراحی وداع کرد و گفت: «بدرود محمد عزیز؛ بدرود رفیق بزرگ؛ بدرود بدرود...».

 

محمد صالحی در مراسم خاکسپاری کارگر مبارز محمد جراحی: ما بسیاری نیرو داریم از ما می‌ترسند

روز جمعه ۱۴مهرماه ۹۶ دومین سخنران محمود صالحی از فعالان کارگری بود که در پایان مراسم خاکسپاری پیکر کارگر مبارز و زندانی سیاسی محمد جراحی به ایراد سخنرانی پرداخت و با اشاره به قدرت طبقه کارگر برای تغییر گفت: «کسانی مثل شاهرخ و محمد جراحی هیچوقت نمی‌میرند چون در زندگی خودشان به انسانیت خدمت کرده‌اند ما هرکجا اسمی از اینها ببریم باید بگوییم که به انسانیت خدمت کرده‌اند به بشریت خدمت کرده‌اند به طبقه کارگر خدمت کرده‌اند». وی با قدردانی از کسانی‌که برای مراسم خاکسپاری این کارگر مبارز به این مراسم آمده‌اند افزود: «امیدوارم که ما این غم‌ها را تبدیل کنیم علیه کسانی‌که ما را به این روز انداختند . ما نباید گریه کنیم ما امروز خوشحالیم از این‌که آن‌قدر نیرو داریم که از ما وحشت دارند ما سر قبر می‌آییم آنها وحشت دارند به خانه‌شان (شاهرخ و محمد) می‌رویم آنها وحشت دارند این نشان از نیرو دارد ما قدرت داریم».