بالاتر از سیاهی
1304قطره خون
1304قطره خون
بر زمینی که خشک
در آفتاب تموز تابستان
1304شعر
بر کاغذی که سپید
هنوز از تلاوت شکوه تو شرمسار است
من اینک با تو سخن میگویم
از تو حرف میزنم
در تو میشکفم
ای تلالوء همیشهی تاریخ
حماسهی سرخت هنوز
بربام میهن شرقیام
دهان به دهان
دهان به دهان
پرواز تا پرواز
فروغ تا فروغ
ترانه میشود
آه...
آه...
چقدر اینجا روشن است
این نورِ 1304ستاره
در آسمان تاریک است
یادآورد آفتاب گمْشده
تا فجر
راهی نیست
ایران
الف. مهر.
تا فجر
راهی نیست
ایران
الف. مهر.